بزرگوارى و اهميّت نعمت خداوند
همچنين مرحوم شيخ صدوق رضوان اللّه عليه در كتاب عيون أ خبار الرّضا عليه
السّلام داستانى را آورده است كه از جهاتى قابل اهميّت مى باشد:
روزى از روزها امام حسين عليه السّلام در حال داخل شدن دست شويى - مستراح
-، تكّه نانى را مشاهده نمود، آن را برداشت و تحويل غلام خود داد و فرمود: هنگامى
كه خارج شدم آن را به من بازگردان .
غلام لقمه نان را از حضرت گرفت ؛ و پس از آن كه آن را تميز و نظيف كرد،
خورد.
وقتى كه حضرت از دست شوئى - مستراح - بيرون آمد، غلام را مخاطب قرار داد و
فرمود: آن لقمه نان را چه كردى ؟
غلام عرضه داشت : يا ابن رسول اللّه ! آن را تميز كردم و خوردم .
امام حسين عليه السّلام فرمود: همانا تو در راه خداوند متعال و به جهت
خوشنودى و رضايت او آزاد كردم .
در اين هنگام شخصى در آن حوالى حاضر بود و متوجّه اين جريان گرديد، به
همين جهت جلو آمد و خطاب به حضرت كرد و عرضه داشت : اى سرورم ! - به همين سادگى -
او را آزاد گرداندى ؟!
امام حسين عليه السّلام فرمود: بلى ، چون از جدّم رسول اللّه صلّى اللّه
عليه و آله شنيدم كه فرمود:
هركس لقمه نانى را كه بر روى زمين يا در جائى افتاده است ، ببيند و آن را
بردارد و تميز كند؛ و تناول نمايد، در درونش استقرار نمى يابد مگر آن كه خداوند
متعال او را از آتش دوزخ آزاد و رها گرداند.
و سپس امام حسين عليه السّلام افزود: من نخواستم كسى را كه خداوند مهربان
از آتش آزاد نموده ، عبد و غلام من باشد، به همين جهت او را آزاد كردم .(1)
1-عيون الا خبار: ج 2، ص
43، ح 154، بحارالانوار: ج 66 ص 433، و ج 80، ص 186، وسائل الشيعه : ج 1، ص 254.
ضمنا همين داستان را به بعضى ديگر از معصومين عليهم السّلام نسبت داده اند؛ و در
كتابهاى مختلفى وارد شده است .