خضوع حيوانات - خضوع حيوانات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خضوع حيوانات - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












خضوع حيوانات



روزى از روزها متوكّل عبّاسى به بعضى از اطرافيان خود دستور داد تا چند
حيوان از درّندگان را از جايگاه مخصوصشان - كه در آنجا نگه دارى مى شدند، در حالتى
كه سخت گرسنه باشند - داخل حيات و صحن ساختمان مسكونى او بياورند.


و چون حيوانات درّنده را در آن محلّ آوردند، دستور داد تا حضرت ابوالحسن ،
امام هادى عليه السلام را نيز احضار نمايند.


همين كه حضرت وارد صحن منزل متوكّل گرديد، درب ها را بستند و درّندگان را
با حضرت هادى عليه السلام تنها رها كرده تا آن كه درّندگانِ گرسنه ، او را طعمه
خود قرار دهند.


هنگامى كه حضرت نزديك درّندگان رسيد، تمامى درّندگان ، اطراف حضرت به طور
متواضعانه حلقه زدند و حضرت با دست مبارك خود آن ها را نوازش مى نمود و به همين
منوال ، لحظاتى را در جمع آن حيوانات سپرى نمود؛ و سپس نزد متوكّل رفت و ساعتى را
با يكديگر صحبت و مذاكره كردند.


و چون از نزد متوكّل خارج شد، دو مرتبه نزد درّندگان آمد و همانند مرحله
اوّل درّندگان ، اطراف حضرت اظهار تواضع و فروتنى كرده و حضرت با دست مبارك خويش
يكايك آن ها را نوازش نمود و از نزد آن ها بيرون رفت .


سپس متوكّل هداياى نفيسى را توسّط يكى از مأ مورين خود، براى حضرت روانه
كرد.


بعضى از اطرافيان متوكّل ، به وى گفتند: پسر عمويت ابوالحسن ، هادى نزد
درّندگان رفت و صدمه اى به او نرسيد، تو هم مانند او نزد درّندگان برو و آن ها را
نوازش كن .


متوكّل اظهار داشت : آيا شماها در انتظار مرگ من نشسته ايد؟!


و سپس از تمامى افراد تعهّد گرفت كه اين راز را فاش نگردانند و كسى متوجّه
آن جريان نشود.(1)




1- إ ثبات الهداة : ج 3،
ص 390، ينابيع المودّة : ج 3، ص 129.





/ 1