با امام باقر عليه السلام در سايه قرآن
سيد
عليرضا جعفرى
بدون
شك سخنان معصومان و ائمه اطهار عليهم السلام هماره روشنگر معناى آيات
نورانى قرآن كريم بوده است. در اين مقاله برآنيم با مشعل
فروزان بيانات حضرت امام باقرالعلوم عليه السلام آسمان معرفت را بشكافيم
و چندگام به حقيقت نزديك شويم.
زنگار
دلها
قرآن
درباره مجرمان و گناهكاران جسور كه به بهانههاى واهى از اجابت دعوت الهى سر باز
مىزنند، مىفرمايد:
"كلا
بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون"؛ چنين نيست كه آنها
گمان مىكنند، بلكه كارهايشان همچون زنگارى بر دلهايشان نشسته است.
(و از درك حقيقت محروم گشتهاند.)
امام
باقر عليه السلام در باره اين آيه مىفرمايد:
هيچ
بنده مومنى نيست مگر آن كه در قلبش يك نقطه سفيد (و نورانى)
وجود دارد، پس آنگاه كه از وى گناهى سر زند، در ميان آن نقطه سفيد،
نقطه سياهى ايجاد مىگردد. پس اگر توبه كند، آن سياهى رخت
برمىبندد؛ و اگر در گناهان غوطهور گردد، بر سياهى افزوده مىشود تا آن
كه تمام سفيدى را مىپوشاند. وقتى سفيدى پوشانده شد، دارنده
چنين دلى ديگر هرگز روى سعادت را نخواهد ديد و اين است
معناى سخن خداوند كه مىفرمايد: "كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا
يكسبون"
فروش
دين به دنيا
در
قرآن به آياتى برمىخوريم كه يهود را به پيروى از قرآن
فرا مىخواند، در يكى از اين آيات مىخوانيم:
«به
آنچه نازل كردهام (قرآن) ايمان آوريد كه تاييد و
تصديق كننده كتابى است كه شما با آن سر و كار داريد (توارت) و
نخستين كافر به آن نباشيد و آيات مرا به بهاى ناچيزى
نفروشيد و تنها در برابر من تقوا پيشه سازيد.» امام باقر
عليه السلام در مورد شان نزول آيه فوق مىفرمايد:
براى
حيىبن اخطب و كعب بن اشرف و گروهى ديگر از عالمان يهود، هر
ساله مجلس ميهمانى بسيار مجللى از طرف يهوديان
ترتيب داده مىشد. اين افراد راضى نبودند، با تصديق و
تاييد قرآن، آن منافع را از دست بدهند. به همين جهت تورات را
تحريف كرده، آياتى از آن را، كه در زمينه اوصاف پيامبر
اسلام صلي الله عليه و آله بود، به بهاى ناچيز (مجالس و
يا پولهايى كه به جيب آنها سرازير مىشد.) فروختند.
درس
عبرت از انسانهاى مسخ شده
همان
طور كه مىدانيم روحيه سركشى و نافرمانى از دستوراهاى الهى و علاقه
شديد به مال دنيا از ويژگيهاى يهود بوده،
آياتى از قرآن بدانها اشاره كرده است، ماهيگيرى در شنبه
يكى از مظاهر اين علاقه است: خداوند به يهود فرمان داده بود روز
«شنبه» را تعطيل كنند؛ اما گروهى از آنها كه كنار دريا
مىزيستند و مشمول حكم الهى بودند، دلشان نمىآمد آن روز از ماهيهاى
فراوان و چشمگير بگذرند. اتفاقا روزهاى شنبه ماهيهاى بيشترى
مىآمد. آنها با ترفند و حيلهگرى روز شنبه نيز ماهيگيرى
مىكردند تا آن كه عذاب خدا آنها را فرا گرفت. در همين زمينه در
قرآن چنين مىخوانيم: قطعا حال كسانى (يهوديانى) كه در
روز شنبه نافرمانى كردند، دانستيد. (و نيز به عذاب ما آگاه شديد
كه) به آنها گفتيم: همچون بوزينگان طرد شده در آييد و
آنها چنين شدند.
در
آيه بعد از آن مىفرمايد: ما اين جريان را مجازات و درس
عبرتى براى پيش روى آن واقعه (ما بين يديها) و پشت آن
(ما خلفها) قرار داديم.
امام
باقر عليه السلام در توضيح "مابين يديها"
و "ماخلفها" مىفرمايد:
مقصود
از «ما بين يديها»، نسل آن زمان و مراد از «ماخلفها» ما
مسلمانان هستيم. يعنى اين درس عبرت مخصوص بنىاسرائيل
نبود و همه انسانها را شامل مىشود.» در مرحله عمل روشن مىشود هر فرد چه كاره
است و تنها ادعاى ايمان كافى نيست.
آيا
مىتوان باور كرد: كسى ايمان به خدا داشته باشد اما با دشمنان خدا دست دوستى
دهد و آنها را محرم اسرار خويش سازد؟ در قرآن مىخوانيم: آيا
گمان كردهايد به خود واگذار مىشويد و خداوند كسانى را كه جهاد كرده
و غير از خدا و فرستاده او و مومنان محرم اسرارى نگرفتهاند، معلوم
نمىدارد؟ و خداوند بدانچه انجام مىدهيد آگاه است. امام باقر عليه
السلام در باره آيه فوق فرمود:
جز
خدا محرم اسرارى نگيريد كه در اين صورت مومن نخواهيد بود.
همانا
هر سبب و نسب (قرابت) و محرم اسرار گرفتن و بدعت و شبههاى بريده خواهد شد
مگر آن چيزى كه قرآن آن را اثبات كرده است. (تقوا)
آيا
شما گمان مىنماييد بى آزمايش رها بگرديد؟ خدا تا به
امروز فاش نكرده مقام شما را كه كدامينتان به سعى و تلاش مومن هست.
در
قرآن مىخوانيم: او خدايى است كه خورشيد را مايه
روشنايى و ماه را نوربخش قرار داد؛ "هوالذى جعل الشمس ضياء
والقمر نورا."
امام
باقر عليه السلام در باره آيه فوق چنين مىفرمايد:
خداوند
زمين را به نور محمد صلي الله عليه و آله روشن ساخت، همانگونه
كه با نور خورشيد آن را روشن گرداند. به همين جهت، محمد صلي
الله عليه و آله را به خورشيد و وصىاش على عليه السلام را به
ماه تشبيه كرده است.
رهبرى،
خار چشم دشمن
حمله
به رهبرى امت اسلامى يكى از ترفندها و نقشههاى اصلى دشمنان دين است
كه از همان صدر اسلام در صدر توطئههاى آنها قرار داشته است. در همين
زمينه در قرآن مىخوانيم:
«منافقان
از آن بيم دارند كه آيهاى عليه آنها نازل شود و به آنها از
اسرار درونشان خبر دهد.» (اى پيامبر به آنها) بگو:
استهزا
و تمسخر كنيد، خداوند آنچه را از آن بيم داريد آشكار مىسازد.
و
اگر از آنها بپرسى، (در توجيه كارشان) مىگويند: ما شوخى
مىكرديم و بازى. بگو: آيا خدا و آيات او و پيامبرش را
مسخره مىكنيد؟
بگو:
عذرخواهى ديگر سودى نداريد. شما پس از ايمان آوردن كافر
شديد، اگر گروهى از شما را (به خاطر توبه) ببخشيم، گروه ديگرى
را عذاب خواهيم كرد، زيرا آنها مجرمند.
امام
باقر عليه السلام در شان نزول آيات فوق مىفرمايد:
گروهى
از منافقان در جلسهاى سرى براى كشتن پيامبر اسلام صلي الله
عليه و آله نقشه كشيدند كه پس از برگشتن از جنگ تبوك در يكى از
گردنهها به صورت ناشناس كمين كنند؛ شتر حضرت را رم دهند و حضرت را به قتل
رسانند. خداوند پيامبرش را از اين نقشه مطلع ساخت و حضرت نيز
دستور داد گروهى از مسلمانان مراقب باشند تا آنها را متفرق كنند. هنگامى كه پيامبر
صلي الله عليه و آله به محل مورد نظر (گردنه) رسيد، عمار مهار
شتر حضرت را در دست داشت و حذيفه از پشت سر، آن را مىراند. در اين
هنگام، منافقان با صورتهاى پوشيده هجوم آوردند. پيامبر صلي
الله عليه و آله به حذيفه فرمود: به صورت مركبهاى آنها بزن تا دور
شوند و حذيفه نيز چنين كرد. هنگامى كه پيامبر صلي
الله عليه و آله به سلامت از گردنه گذر كرد، به حذيفه فرمود:
آنها
را شناختى؟ گفت: خير، هيچ كس را نشناختم. سپس رسول خدا صلي
الله عليه و آله نام همه آنها را برشمرد. حذيفه گفت: اكنون كه
چنين است چرا گروهى را نمىفرستى آنها را به قتل رسانند؟
فرمود:
«دوست ندارم عرب بگويند هنگامى كه محمد بر يارانش پيروز شد به
كشتن آنها پرداخت.»
پيشتازان
عرصه جهاد را دريابيد!
افرادى
كه درآمد زياد نداشتند و به قول امام خمينى(ره) «از پابرهنگان بودند»
مخلصترين ياران پيامبر اسلام شمرده مىشدند. آنها از
ديار خود دل كنده، به خدا دل بسته بودند، در ميدانهاى كارزار از جان
مايه مىگذاشتند و وقت نداشتند تا دنبال منافع شخصى و سفرهاى تجارتى بروند و
براى خود كاخ بسازند. لذا خداوند منان به مسلمانان دستور داده بود تا به
اين دسته از برادران خويش كمك مالى كنند. در همين زمينه
در قرآن مىخوانيم:
(انفاق
شما، مخصوصا بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا در تنگناى
(اقتصادى) قرار گرفتهاند، نمىتوانند مسافرت (تجارت) كنند. و ناآگاهان آنها را،
از شدت خويشتندارى، بىنياز مىپندارند، اما آنها را از
چهرههايشان مىشناسى و هرگز با اصرار از مردم چيزى نمىخواهند؛ و هر
چيز خوبى را در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است.
امام
باقر عليه السلام فرمود:
اين
آيه در باره «اصحاب صفه» نازل شده است. كنار مسجد پيامبر روى صفهاى
(سكوى بزرگى) جاى داشتند ... و خداوند به مردم دستور داد از كمك به اين
دسته از بردران خود دريغ نورزند. آنها نيز چنين كردند.