آسايش دنيا و يا سعادت آخرت
ابوبصير آن راوى حديث و از اصحاب صادقَيْن عليهماالسلام ، نابينا شده بود؛
روزى محضر مبارك مولايش امام محمّد باقر عليه السلام وارد شد و اظهار داشت : ياابن
رسول اللّه ! آيا شما وارثان و جانشنان پيامبر خدا هستيد؟
حضرت در پاسخ فرمود: بلى .
سؤ ال كرد: آيا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارث علوم همه انبياء عظام
عليهم السلام بوده است ؟
حضرت فرمود: بلى ، او در تمام علوم و فنون وارث تمامى پيامبران الهى عليهم
السلام مى باشد.
گفت : آيا شما اهل بيت عصمت و طهارت ، نيز در تمام علوم و فنون وارث پيامبر
هستيد؟
فرمود: بلى ، ما وارث تمامى علوم و فنون او مى باشيم .
سپس افزود: آيا شما توان آن را داريد كه مرده را زنده و مريض را شفا دهيد؟
و آيا از آنچه انسان ها انجام مى دهند و يا در درون خود پنهان دارند، آگاه
هستيد؟
امام عليه السلام فرمود: بلى ، وليكن تمامى آنچه را كه ما انجام مى دهيم ،
با إ ذن و اراده خداوند متعال است .
پس از آن فرمود: اى ابوبصير! نزديك بيا، چون كنار حضرت قرار گرفت ، دست
مبارك خود را بر صورت و چشم او كشيد كه تمام فضاء برايش نورانى شد و همه چيز را به
خوبى مشاهده كرد.
سپس فرمود: آيا اين حالت را دوست دارى كه بينا باشى و در قيامت همانند
ديگر افراد گرفتار حساب و بررسى اعمال گردى ؟
و يا آن كه همان حالت نابينائى را دوست دارى و اين كه در قيامت بدون دردسر
وارد بهشت گردى ؟
ابو بصير عرض كرد: مى خواهم همانند قبل نابينا باشم .
پس امام محمّد باقر عليه السلام دستى بر چشم هاى ابوبصير كشيد و به حالت
اوّل بازگشت .(1)
همچنين آورده اند:
سعد بن عبدالملك بن مروان - كه از بنى اميّه بود و امام محمّد باقر عليه
السلام او را سعد الخير مى ناميد - روزى در حالى كه بدنش سخت مى لرزيد و گريان
بود، بر امام عليه السلام وارد شد.
حضرت به او فرمود: اى سعد! اين چه حالتى است كه در تو مشاهده مى كنم ؟!
چرا گريان هستى ؟
سعد اظهار داشت : چرا ترسناك و گريان نباشم و حال آن كه من از خانواده و
از شجره اى هستم كه در قرآن مورد لعن و غضب پروردگار قرار گرفته اند.
امام باقر عليه السلام فرمود: اى سعد! غمگين مباش ، چون كه تو از آن ها
نيستى ، تو بر حسب ظاهر منسوب به بنى اميّه هستى ؛ ولى در حقيقت از ما مى باشى .
و سپس حضرت افزود: مگر اين آيه شريفه قرآن را نشنيده اى كه خداوند متعال
از قول حضرت ابراهيم عليه السلام مى فرمايد:
((فَمَنْ تَبِعَنى فَإ نَّهُ مِنّى )) يعنى ؛ هركس - از هر طائفه و
خانواده اى كه باشد - اگر از من تبعيّت و پيروى كند از من و با من خواهد بود.(2)
1-بحارالانوار: ج 46، ص
237، ح 13 ، اصول كافى : ج 1، ص 470، ح 3، الخرائج والجرائج : ج 2، ص 711، ح 8 ، إ
حقاق الحقّ: ج 19، ص 491.
2-اختصاص شيخ مفيد: ص
85، بحارالانوار: ج 46، ص 337، ح 25.