خاصيت قطع و صله رحم - خاصيت قطع و صله رحم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاصيت قطع و صله رحم - نسخه متنی

محمد محمدي اشتهاردي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خاصيت قطع و صله رحم



علي
بن ابوحمزه (ره) از شاگردان امام كاظم (ع) بود، روزي امام كاظم (ع) به او فرمود:
بزودي شخصي از مردم مغرب ، با تو ملاقات مي كند، و از تو درباره من سوالي مي كند
در پاسخ بگو؛او امام ما است كه امام صادق (ع) او را به امامت بعد از خود تعيين نموده
است ، و مسائلي از حلال و حرام مي پرسد، جواب مسائل او را بده . علي بن ابوحمزه
گفت : نشانه آن مرد مغربي چيست ؟ امام كاظم (ع) فرمود: او بلند قامت و تنومند است
و نامش يعقوب بن يزيد مي باشد كه رئيس قوم خود است ، اگر خواست ، نزد من بيايد، او
را نزد من بياور. علي بن ابوحمزه (ره) مي گويد: كنار كعبه رفتم و مشغول طواف بودم
، ناگاه مرد بلند قامت و تنومندي نزد من آمد و گفت : مي خواهم درباره صاحب تو،
سؤال كنم . گفتم : درباره كداميك از اصحاب ؟



گفت
: درباره موسي بن جعفر (ع) گفتم : نامت چيست ؟ گفت : يعقوب بن يزيد گفتم : اهل كجا
هستي ؟ گفت : اهل مغرب گفتم : چگونه مرا شناختي ؟ گفت : در عالم خواب ديدم ، شخصي
به من گفت : با علي بن ابوحمزه ملاقات كن ، آنچه سؤال كردي ، از او بپرس ، جوياي
حال تو شدم سرانجام در اينجا تو را پيدا كردم . گفتم : همين جا اندكي بنشين تا من
طواف خود را تمام كنم و سپس نزد تو مي آيم ، طواف را به پايان رسانيدم و نزد يعقوب
آمدم و با او مقداري گفتگو نمودم ، فهميدم كه مردي خردمند و هشيار است ، از من
خواست او را به حضور امام كاظم (ع) ببرم ، او را به محضر امام ع آوردم . وقتي كه
امام كاظم (ع) او را ديد، فرمود: اي يعقوب بن يزيد، ديروز آمدي ، و در فلان محل
بين تو و برادرت ، درگيري شد و به همديگر ناسزا گفتيد، چنين برخورد و روش از دين
من و دين پيروانم نيست ، و ما به هيچيك از شيعيان خود نگفته ايم كه رفتارشان چنين
باشد، از خدا بترس ، بين شما بزودي (به خاطر قطع رحم) بر اثر مرگ جدايي مي افتد،
برادرت در همين سفر، قبل از آنكه به وطن برسد مي ميرد، و تو از كرده خود پشيمان مي
شوي ، شما قطع رحم نموده ايد و نسبت به همديگر قهر هستيد، خداوند عمر شما را كوتاه
نمود. يعقوب گفت : اي پسر رسول خدا! تكليف من چه مي شود، و مرگ من كي فرا مي رسد؟
اما كاظم (ع) فرمود: مرگ تو نيز (به خاطر قطع رحم) فرا رسيده بود، ولي تو در فلان
منزل ، نسبت به عمه ات صله رحم كردي ، خداوند بيست حج (سال) عمر تو را تاءخير
انداخت . علي بن حمزه مي گويد: سال بعد، يعقوب را در مكه ديدم و به من خبر داد كه
برادرم قبل از رسيدن به وطن از دنيا رفت و در همان راه ، او را دفن كردم.



منبع :داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)- محمد محمدي
اشتهاردي







/ 1