النگوى عروس در دريا
نقل از اسحق بن عمّار آورده اند:
هنگامى كه امام موسى كاظم عليه السلام به سوى بصره رهسپار بود، من نيز
همراه ايشان در كشتى سوار بودم ، پس چون نزديك شهر مداين رسيديم موج عظيمى دريا را
فراگرفت و پشت سر ما كشتى ديگرى بود كه در آن جمعيّتى ، عروسى را به منزل شوهرش مى
بردند.
ناگهان فريادى به گوش رسيد، حضرت فرمود: چه خبر است ؟
اين سر و صداها و فريادها براى چيست ؟
گفتند: در آن كشتى ، دخترى را به عنوان عروس به منزل شوهرش مى برند، عروس
كنار كشتى رفته و خواسته كه دستهايش را بشويد، ناگهان يكى از النگوهايش داخل آب
دريا افتاده است .
حضرت فرمود: كشتى را متوقّف نمائيد و ملوان و خدمه آماده كمك و برداشتن
النگو باشند.
پس از آن ، حضرت به ديواره كشتى تكيه داد و دعائى را زمزمه نمود و سپس
فرمود: ملوان ها سريع پائين روند و النگو را بردارند.
اسحاق گويد: در همان حال متوجّه شديم كه آب فروكش كرده و النگو روى زمين
آشكار است .
بعد از آن ، حضرت افزود: النگو را برداريد و به صاحبش عروس تحويل دهيد؛ و
بگوئيد كه خداوند متعال را حمد و سپاس گويد.
و چون مقدارى حركت كرديم و از آن محلّ گذشتيم به حضرت عرض كردم : فدايت
گردم ، اگر ممكن است دعائى را كه خواندى ، به من تعليم فرما؟
امام عليه السلام فرمود: بلى ، ممكن است ؛ مشروط بر آن كه آن دعا را به
كسى كه اهليّت ندارد، نياموزى مگر به شيعيانى كه مورد اعتماد باشند؛ و سپس حضرت آن
دعا را املا نمود و من نوشتم .(1)
1- إ ثبات الهداة : ج 3،
ص 203، ح 97، بحارالا نوار: ج 48، ص 29، ح 2.