هدايت افراد و كمك محرمانه
مسعدة بن زياد - كه يكى از اصحاب امام صادق عليه السلام و راويان حديث است
- حكايت كند:
روزى از روزها در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام نشسته بودم ، كه
شخصى بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت :
ياابن رسول اللّه ! پدر و مادرم فدايت باد، من همسايه اى دارم كه صداى
موسيقى و رقص و ساز و آواز از منزلشان بلند است .
و من هرگاه براى قضاى حاجت به مستراح مى روم ، صداى آن ها را كه مى شنوم ،
نشستن خود را براى شنيدن آن ، طولانى مى كنم ؛ آيا اين امر اشكال دارد؟
حضرت در پاسخ فرمود: اين كار را نكن .
آن مرد گفت : به خدا سوگند، من نزد آن ها نمى روم و فقط صداى آن ها را مى
شنوم ؟
حضرت فرمود: خدا تو را خير دهد، مگر كلام خداوند متعال را نشنيده اى كه مى
فرمايد:
إنّ السّمع و البصرء الفؤ اد كلّ أولئك كان عنه مسئولاً(1)
يعنى ؛ همانا گوش و چشم و قلب - شما انسان ها - مورد سؤ ال قرار خواهند
گرفت .
مرد اظهار داشت : بلى ، سوگند به خدا، اين آيه شريفه را از هيچكس نشنيده
ام ؛ و ان شااللّه از اين به بعد ديگر چنين كار خلافى را مرتكب نمى شوم و تكرار
نخواهم كرد، و از خداوند متعال براى كار خلاف خود طلب مغفرت و آمرزش مى نمايم .
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: تو چه كار زشتى انجام داده اى ؛ و
روزگار بدى داشته اى ، و آيا اگر به همين وضع از دنيا مى رفتى چه مى كردى ؟!
و سپس حضرت افزود: بايد از گناه خويش جدّا توبه و استغفار نمائى تا خداوند
متعال تو را ببخشد و بيامرزد.(2)
روزى عُبّاد بصرى - در حالى كه لباس شهرت بر تن پوشيده بود - به محضر
مبارك ابو عبداللّه امام صادق عليه السلام وارد شد.(3)
امام عليه السلام او را مخاطب قرار داد و فرمود: اى عُبّاد! اين چه لباسى
است ، كه پوشيده اى ؟
عُبّاد در جواب حضرت گفت : آيا اين را هم بر من عيب مى گيرى ؟
حضرت فرمود: بلى ، چون رسول اللّه صلى الله عليه و آله فرموده است : كسى
كه لباس شهرت بر تن نمايد و بپوشد، خداوند روز قيامت بر او لباس ذلّت و خوارى مى
پوشاند.
عُبّاد گفت : چه كسى اين حديث را به شما گفته است ؟!
امام عليه السلام فرمود: آيا مى خواهى مرا متّهم سازى ؟
و آن گاه افزود: اين حديث را پدرانم از رسول خدا صلوات اللّه عليهم برايم
بازگو كرده اند.(4)
1-سوره إسرا: آيه 36.
2-جامع أحاديث الشّيعة :
ج 17، ص 206، ح 6.
3-لباس شهرت ، لباسى است
كه از جهت رنگ ، نوع دوخت و... ديگران نپوشند و انگشت نما باشد.
4-رجال كشّى : ج 2، ص
690، ح 737.