اهميت علم از ديدگاه امام جعفر صادق عليه السلام - اهميت علم از ديدگاه امام جعفر صادق عليه السلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهميت علم از ديدگاه امام جعفر صادق عليه السلام - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





اهميت علم از ديدگاه امام جعفر صادق عليه السلام



امام
صادق(ع) فرمودند هر چيز كه به آدمى بياموزد علم است .





امام
صادق(ع)متوجه شده بود كه ادب و علم علاوه بر اين كه فرهنگ مذهبى شيعه
را تقويت مى نمايد وسيله تقويت مسلمين در
قبال ساير اقوام است و طورى ادب و علم در دنياى اسلامي
وسعت به هم رسآنيد كه قرن چهارم هجرى قرن طلايى ادب و علم
در جهآن اسلامى گرديد و اروپائيآن از علوم اسلامى خيلي
استفاده كردند





امام
صادق(ع) عقيده داشت كه نوع بشر در دوره طولآنى زندگى خود در اين
جهآن فقط مدتهايى كوتاه را اختصاص به علم داده است و بيشتر از
علم برى بوده است و دوچيز او را از علم دور ميكرد ؛





-اول
نداشتن مربى و معلم تا اينكه وى را تشويق به فراگرفتن
علوم نمايد





-دوم
تنبلى آنسآن و اينگه چون فرا گرفتن علم زحمت داشت آنسآن از آن كار پر
زحمت مى گريخت.





ميتوانيم
به يقين بگوييم كه اطلاعات امام صادق(ع) راجع به پيدايش
زمين خيلى بيشتر از معاصران بوده است چون گاهى از
او چيزهايى شنيده مى شد كه نشان ميداد از
چگونگى آغاز خلقت اطلاع دارد.





يك
روز به شاگردان خود گفت سنگهاى بزرگ كه بر كوه مى بينيد
در آغاز مواد مذاب بوده كه بعد از سرد شدن به اين شكل در امده است.





براي
نشان دادن اهميت اين نظريه كه در دوازده قرن پيش ابراز
گرديد كافى است بگوييم كه در آغاز انقلاب فرانسه و پايان
قرن هيجدهم ميلادى هنوز علماى اروپا ترديد داشتند
كه آيا زمين در آغاز يك جرم مذاب بوده يا نه ؟



امام
صادق(ع) گفت كه خواص اشياء وقتى به خوبى بر ما معلوم ميشود
كه بتوآنيم قسمت كوچك از يك شيء را بطور دقيق مورد تحقيق
قرار دهيم و از روى خواص آن به خواص جسم بزرگ پى ببريم .





از
امام صادق(ع) پرسيدند :



چه
كسى را ميتوآن داناى مطلق دانست و در چه موقع آدمى احساس
ميكند كه همه چيز را آموخته است؟





امام
گفت : اين پرسش را بايد به دو قسمت تجزيه كنيد و هر يك
را جداگانه از من بپرسيد،





اول
اينكه چه كسى را ميتوان داناى مطلق دآنست ؟





در
جواب مى گويم جز ذات خدا دآناى مطلق وجود ندارد و محال است از
ابناى بشر كسى دآناى مطلق باشد براى اينكه علم آنقدر
وسعت دارد كه كسى نميتوآند به همه دآنستنيها پى ببرد ولو
اينكه هزارآن سال عمر كند و پيوسته در حال تحصيل علم باشد.





شايد
پس از هزارآن سال عمر كردن بتوآن به تمام علوم اين جهآن واقف شد اما در
ماورا اين جهآن دنياهايى است كه در آن دنياها علومي
وجود دارد و آنكه تمام علوم اين جهآن را اموخت اگر وارد دنياهاي
ديگر شود جاهل است و بايستى شروع به تحصيل نمايد تا
از علوم اين دنياها واقف شود.



اين
است كه جز ذات خدا دآناى مطلق وجود ندارد.





چه
موقع انسان از علم غنى مى شود ؟





امام
صادق(ع) گفت :



جواب
اين پرسش در اولين پاسخ داده شده و گفتم اگر انسان هزاران سال عمر كند
و پيوسته مشغول تحصيل باشد تمام دآنستنيها را فرا نخواهد گرفت





بنابراين
هيچ كس هيچ زمان نميتواند احساس كند كه از علم غنى است
فقط آنهايى احساس ميكنند كه از علم غنى هستند كه جاهل
باشند







از
امام پرسيدند كه منظور از علم دنياهاى ديگر چيست ؟





او
گفت غير از اين جهآن كه در آن زندگى مى كنيم دنياهاي
ديگرى وجود دارد كه بسى بزرگتر از اين جهآن است و در آن
دنياها علومى هست كه شايد با علوم اين جهآن فرق داشته
باشد





پرسيدند
كه شمار دنياهاى ديگر چقدر است ؟





جواب
داد جز خداوند كسى از شمار دنياهاى ديگر اطلاع ندارد،





از
او پرسيدند چگونه علوم دنياهاى ديگر با علوم اين جهان
فرق دارد





گفت
: در دنياهاى ديگر دو نوع علم وجود دارد ؛





نوعي
از آن شبيه به علوم اين جهآن است و اگر كسى از اين جهآن
به آن دنيا ها برود ميتواند آن علوم را فرا گيرد.





اما
در بعضى از دنياهاى ديگر شايد علومى وجود
داشته باشد كه انديشه مردم اين دنيا قادر به ادراك آنها نيست





اين
گفته امام صادق(ع) براى دانشمندان نسلهاى بعد يك معما شده بود
بعضى آن را قابل قبول نميدانستند و مى گفتند كه جعفر صادق(ع)آنچه
را كه در اين مورد گفته موجه نيست.





يكي
از كسانى كه در اين گفته امام ترديد كرد ابن راوندى اصفهاني
است كه از او نام برديم .





و
او گفت كه عقل بشر قادر به ادراك هر چيز كه علم باشد هست ،





چه
علوم اين دنيا و چه علوم دنياهاى ديگر ولي
شاگردان جعفر صادق اين گفته را پذيرفتند .





در
اين قرن كه تئورى نسبيت "انشتين" يك فصل
جديد و بدون سابقه در فيزيك به وجود اورد و بعد هم تئوري
وجود (ضد ماده)از حدود تئوري
تجاوز كرد و وارد مرحله علم گرديد و بر دآنشمندآن محقق شد كه ضد ماده هست






گفته
جعفر صادق (ع) قابل فهم ميشود






چون
در دنياى ضد ماده قوآنين فيزيكى غير از
قوآنين فيزيكى دنياى ماست از اين
بالاتر قوآنين منطق و استدلال غير از آن است كه عقل ما قادر به ادراك آنها
مى باشد.





جهآن
ضد ماده دنيايى است كه در آن درون اتم ها شارژ الكترون مثبت است
و شارژ پروتون در هسته اتم منفى است .





اما
در دنياى ما درون اتم شارژ الكترون منفى است و شارژ پروتون در
هسته اتم مثبت مى باشد.





در
جهآنى كه شارژ الكترونهاى اتم مثبت است و شارژ پروتونها منفي
معلوم نيست چه قوآنين فيزيكى حكم فرمايي
مى كند .





/ 1