سفر خليفه اموى به مدينه - سفر خليفه اموى به مدينه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سفر خليفه اموى به مدينه - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


سفر خليفه اموى به مدينه



مسافرت خليفه اموي به مدينه بيشتر براي ديدن مسجد آن شهر بود ومي خواست
مشاهده کند که دستور وي براي وسعت دادن به آن مسجد چگونه اجرا شده است .


حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) درآن روز هم مثل روزهاي ديگر
غيرازجمعه، درمسجد مشغول درس دادن بود وحضرت امام جعفرصادق(عليه السلام) هم درمحضر
درس پدر حضور داشت . خليفه بعد ازورود به مسجد، ازوسعت آن ابراز رضايت نمود وآنگاه
وارد شبستان مسجد شد که جلسه درس حضرت امام محمد باقر(عليه السلام) بود .


درس به مناسبت ورود وليد قطع شد ولي او از حضرت امام محمد باقر(عليه
السلام) درخواست کرد که به درس ادامه بدهد وازقضا درآن روز جغرافيا درس مي دادند
ووليد که اطلاع ازآن علم نداشت با دقت سخنان استاد را مي شنيد ونتوانست ازحيرت
خودداري کند وازحضرت امام محمد باقر(عليه السلام) پرسيد اين چه علمي است که تدريس
مي کني ؟


استاد گفت: علم جغرافيا وهيئت مي باشد .


وليد پرسيد اين علم راجع به چه بحث مي نمايد .


حضرت محمد باقر(عليه السلام) جواب داد راجع به وضع زمين وستارگان آسمان
بحث مي نمايد .


وليد تا آن موقع حضرت جعفر صادق(عليه السلام) رانديده


بود وقتي چشمش به او افتاد ازحاکم مدينه پرسيد اين طفل دراينجا چه مي کند
؟ عمربن عبدالعزيز جواب داد: او پسر محمدباقر(عليه السلام) مي باشد وجزو دانشجويان
است ومثل ديگران تحصيل مي نمايد.


وليد پرسيد چگونه اين کودک مي تواند ازدرس هاي اين مجلس استفاده نمايد.


حاکم مدينه گفت: استعداد اين کودک براي تحصيل ازتمام کساني که دراينجا درس
مي خوانند زيادتر است .


وليد حضرت جعفر صادق(عليه السلام) را فراخواند ووي به خليفه نزديک شد
ووليد بادقت اورانگريست وبعد گفت اين هنوز يک کودک است، چگونه مي تواند دراينجا
تحصيل کند.


عمر بن عبدالعزيز گفت: خوب است که خليفه اورا آزمايش کند تااينکه بداند که
اين کودک ازدانشمندان مي باشد .


خليفه ازاو پرسيد اسمت چيست ؟


کودک جواب داد اسم من جعفر است .


خليفه پرسيد: جعفر آيا مي تواني بگوئي « صاحب المنطق » که بود ؟ حضرت امام
جعفرصادق (عليه السلام) بيدرنگ جواب داد : « ارسطو» وشاگردانش به او اين لقب را
داده بودند .


خليفه پرسيد : آيا مي تواني بگوئي ( صاحب المعز) که بود .


حضرت جعفر صادق(عليه السلام) جواب داد : اين اسم يک شخص نيست بلکه اسم
دسته اي از ستارگان است که به اسم ( ممسک الاعنه) هم خوانده مي شود  خليفه که
بيشتر دچار حيرت شده بود، پرسيد آيا مي داني که ( صاحب السواک) که بود .


حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام) جواب داد: (صاحب السواک) عنوان (
عبدالله بن مسعود) بود که قسمتي ازخدمات جدم حضرت رسول الله (صلي الله عليه وآله)
رابرعهده داشت .  وليد بن عبدالملک چند بار گفت: مرحبا وخطاب به امام محمد
باقر(عليه السلام) اظهار کرد اين پسر تو، از بزرگترين دانشمندان دنيا
خواهد شد.



پيش بينى وليد بن عبدالملک درمورد حضرت امام جعفر
صادق(عليه السلام) درست درآمد و او نه فقط يکي از دانشمندان برجسته بلکه برجسته
ترين دانشمند عصرخود شد .


منبع: مغز متفکر جهان شيعه




/ 1