اصول بينش سياسى امام سجاد عليه السلام
مقدمه
با
توجه به علم فراگير حضرت زين العابدين عليه السلام و مقام
امامت و عصمتش با وجود حاکميت شديد جوّ خفقان و استبداد اموى،
امام در خلال بيانات مختلفى که به مناسبتهاى گوناگون
ايراد مى کرد و يا در قالب دعا و مناجات و نامهها و رسالههايى
که براى اصحاب مينوشت، رهنمودهاى متعددى در زمينه
امور سياسى جامعه به امت اسلام و پيروان خود ارائه فرموده است.
در
اين قسمت به بعضى از اصول تفکر و عملکرد سياسى امام اشاره
ميشود:
بيان
صريح حقايق
1ـ
بيان صريح حقايق مربوط به وضعيت سياسى جامعه
و تبيين جريان حق و جريان باطل. مانند آنچه در خطبه با
اهل کوفه، سخن با «منهال»، خطبه در شام، خطبه در بازگشت به مدينه و. . . .
انجام گرفت.
در
اين زمينه، هرجا مصلحت اقتضا ميکرد، جريان باطل را افشا
ميفرمود و هر جا مصلحت نبود، با بيان ويژگيهاى
جريان حق و سختيهايى که در پى دارد، فهم
تطبيقى جريان باطل را به مخاطبين خود وا ميگذاشت.
چنانچه در خطبهى خود موقع ورود به مدينه چنين کرد. اين
نوعى شگرد پيچيده سياسى است که هم حقايق
براى مردم تبيين شده و هم بهانهاى به دست دشمن داده نشده
است.
شجاعت و درايت
2-
شجاعت، درايت و حکمت در ارائه ديدگاههاى سياسى،
اجتماعى و مذهبى به گونهاى که جوّ موجود را هميشه به نفع
جريان حق تغيير ميداد و دشمن را به سرشکستگى، ذلت،
و اعتراف وادار ميساخت.
نمونهى
آن در خطبهى تاريخى مسجد جامع دمشق و يا در پاسخ نامه «
عبدالملک » که به ازدواج او با کنيزى ايراد گرفته بود
ديده مى شود.
آميختن
حرکت اجتماعى و فرهنگى با رنگ سياسى
3-
آميختن حرکتهاى اجتماعى و فرهنگى خود با رنگ
سياسى، به گونهاى که از هر موقعيتى براى
ارائه رهنمودهاى سياسى صريح و يا کنائى به
جامعه بهره ميجست.
چنانکه
در هنگام ورود به مدينه پس از واقعه جانگداز عاشورا مشاهده مى
کنيم و يا آنچه به هنگام تفسير آيات مربوط به مسخ
بنى اسرائيل، فرمود.( پس از بيان قصه مسخ آنان فرمود: خداوند
اينها را بهخاطر صيد ماهى (در وقت ممنوع) مسخ فرمود. پس چگونه
است حال کسى که اولاد رسول الله صلى الله عليه و آله را کشت و
حرمتش را هتک کرد؟ خداوند متعال گر چه آنها را در دنيا مسخ نکرده ولى
عذاب آنها در آخرت چند برابر عذاب مسخ خواهد بود.)
تلاش
براى رشد سياسى مردم
4-
تلاشى گسترده و مدام براى رشد بينش سياسى مردم؛ چه
در قالب ادعيه از قبيل « دعا براى مرزداران نظام اسلامى »
يا در قالب رفتارهاى اجتماعى با نظام سياسى و
کارگزاران آن از قبيل آنچه در برخورد با عبدالملک در حين طواف انجام
داد و يا در برخورد با « حجّاج » و يا خطبهها و احاديث و نامهها
و رسالهها مانند « رساله الحقوق » در قسمت « حق سلطان » و... بيان نمود.
استفاده
از زبان عاطفى
5
ـ استفاده از زبان عاطفى براى مردمى که به خاطر فرو رفتن در
گناه و دورى از معارف اهل بيت دلهاشان رو به خاموشى
گراييده بود.
خطبههاى
او بدون استثناء مردم را به گريه مياندخت. خود نيز همواره بر
مصائب کربلا اشک ميريخت. و گاهى نيز براى
پيام رسانى از زبان شعر استفاده مى نمود.
حراست
از دستاوردهاى نهضت عاشورا
6-
پاسدارى از دستاوردهاى نهضت عاشورا. از آنجا که حضرت سجاد عليه
السلام تنها بازماندهى جريان قيام عاشورا بود، همواره تا لحظه
شهادت، هم اهداف و عملکرد سياسى نهضت را بيان ميکرد و هم
ياد و خاطره شهداى کربلا را گراميمى داشت؛
يادى که ميتواند بهسان مشعلى فروزان به جامعه
اسلامى نور و حيات و شعور ببخشد و جريان نفاق و ظلم را افشا
کند.
او
هم به زيارت قبر پدرش ميرفت، هم خاک مطهر آن قبر را مهر نماز خود
کرده بود، هم انگشتر پدر را به دست مينمود.
تنظيم
برنامه زندگى
امام
برنامه زندگى و رفتارهاى اجتماعى خود را به گونهاى
تنظيم کرده بود که کوچکترين بهانهاى براى برخورد خشن،
سرکوبگرانه و حذفى به دست دشمن ندهد. در دوران خلافت امثال « حجاّج » و «
هشام » به گونهاى رفتار ميکرد که به طور کلى کسى انگشت
اتهام به سويش نميگرفت و « خير لا شر فيه » و «
علّى الخير » لقب گرفت. او با اين شيوه، هم جان خود و
شيعيان خود را از ستم نظام اموى محافظت نمود و هم زمينه
لازم را براى پياده کردن نقشههاى بلند مدت خود در جامعه فراهم
آورد.
به
عنوان نمونه در ارائه گزارش به مردم مدينه پس از برگشت از سفر اسارت،
هيچ بهانهاى به دست دشمن نداد؛ همين طور در جريان «
قيام حرّه» که باعث حفظ خون عده زيادى از مردم شد.
شناخت
دقيق از جبهه حق و باطل
8-
شناخت دقيق از نقاط ضعف و قوت طرفداران حق و نقاط ضعف جبهه باطل و تلاش
براى از بين بردن نقاط ضعف جامعه طرفداران حق و استفاده از نقاط ضعف
جبهه باطل جهت وادار کردن آن به انفعال.
يکى
از نمونهها توجه به روحيه يأس و نااميدى در پيروان
اهل بيت است که او با اين نقطه ضعف بزرگ به مبارزه برخاست و
براى از بين بردن آن تلاش کرد و بهاين وسيله در بازسازى
جامعه شيعه پس از آسيبهاى بزرگ نقش اساسى را بازى
کرده و از اين طريق قويترين عملکرد سياسى
خود را به اثبات رساندند.
بازسازى
جامعه شيعه
بازسازى
کلى و همهجانبه جامعه شيعه و پيروان رسمى اهل بيت
عليه السلام که پس از قيام حضرت ابى عبدالله عليه السلام
از هم پاشيده و تقريباً مضمحل شده بود بهگونهاى که بر اساس
نقلى از خود حضرت سجاد عليه السلام. در مجموع مکه و مدينه
بيست نفر محب براى حضرت وجود نداشت؛ حال تعداد شيعيان
واقعى را از اين حديث ميتوان حدس زد.
در
پى تدبير حکيمانه بلندمدت حضرت على بن الحسين
عليه السلام و با شناخت عميق از وضعيت عمومى اجتماع، و
دست زدن به کارهاى فرهنگى و تربيتى گسترده از طرق مختلف،
کم کم به تعداد شيعيان اضافه شد و افراد موجود در عقائد خود راسخ شده
و از پيرايه ها و انحرافات پالايش گرديدند و به فرموده
حضرت صادق عليه سلام: « ثم ان الناس لحقوا و کثروا » مردم کم کم ملحق شدند و
تعداد پيروان حضرت زياد شدند و جامعه شيعى هويت خود
را باز يافت.
مبارزه
عميق با انحرافات فکرى
مبارزه
عميق با انحرافات فکرى و عقيدتى که در جامعه اسلامى
گسترش پيدا کرده بود، انحرافاتى که يا نظام منحرف
سياسى بخاطر اغراض پليد خود به آن دامن مى زد از
قبيل عقيده به جبر که توسط « معاويه » پايه گزارى
شد و يا عقيده به « تشبيه و تجسم » در مورد خداوند متعال که ذات
اقدس او را به جسم پنداشته و يا او را به موجودات ديگر تشبيه
مى کردند و همچنين عقيده هرزه «ارجاء » که گروه « مرجئه » مروج
آن بودند و همه در راستاى اهداف فرهنگى و سياسى بنى
اميه بود؛ و يا به خاطر دور ماندن علاقه مندان به دودمان پيامبر
از آنها، در بين جامعه محبين آل رسول گسترش يافته بود از
قبيل عقيده به غلوّ و يا گرايش به «کيسانيه
».
حضرت
سجاد عليه سلام در همه اين زمينه ها با برنامه هاى حساب
شده به تلاش فرهنگى وسيع دست زدند و بطلان اين گرايشها و
عقائد انحرافى را اثبات و عقائد صحيح و واقعى را در بين
جامعه اسلامى مطرح و آن را تبليغ کردند. و اين عملکرد قويترين
برخورد اجتماعى با نظام سياسى حاکم بود.
بيان
صحيح معارف دين
مطرح
نمودن صحيح مصادر اصلى معارف دين حنيف از قبيل قرآن
و سنت در جامعه و اقدام براى تفسير و بيان معارف اصيل
قرآن و تطبيق آن بر حقائق موجود در جامعه و به ويژه اهتمام به نقل
حديث به شدت از طرف دستگاه اموى جرم تلقى مى شد.
اعلام
رسمى امامت
اعلام
رسمى و رساى اصل بنيادين « امامت » در مکتب اسلام به
جامعه و معرفى صريح خود به عنوان « امام »، موضوعى که به شدت
مى توانست مخاطره آميز باشد. اما نظر به جايگاه والاى
عنصر امامت در سعادت فرد و جامعه، امام به اشکال و گونه هاى مختلف و در زمانها
و مکانهاى متعدد، اين امر را اعلان و از آن گذشته به صورت دائمى
در مناجاتها و ادعيه و نامه هاى خود به آن پرداخته، اصل امامت را به
عنوان يکى از اصول اصيل اعتقادات معرفى مى فرمود.
به
بيان فضائل و کمالات امامان مى پرداختند و جايگاه انحصارى
و والاى آنان را ياد آور مى شد. نمونه هاى آن را در
برخورد با « محمد بن حنفيه »، ابوخالد کابلى، و در دعاهاى روز
عرفه و روز جمعه و عيد قربان مى توان مشاهده کرد.
تربيت
ياران در برخورد با مخالفين
تعليم
کيفيت برخورد با مخالفين به ياران خود، از آن جمله نماز
خواندن با آنان در روزهاى جمعه و سپس اعاده آن. اين نحو سلوک که
برخوردار از يک بينش سياسى عميق است به جامعه
شيعى تعليم مى دهد که محافظت بر وحدت در يک جامعه
يک اصل است و در عين حال اصالت رفتار و بينش حق نبايد
دستخوش خدشه قرار گيرد.
پايه
گذارى فقه تشيع
پايه
گزارى مبانى فقه تشيع و مبارزه با انحرافات فقه
شيعي؛
از
آن جمله مسئله « قياس » که امام به صراحت با آن به مخالفت برخاست.
فعاليت امام در وادى فقه چنان گسترده بود که « افقه (فقيه
ترين) » فقها در مدينه معرفى گرديد.
نشان
دادن قدرت الهى
نشان
دادن قدرت الهى و تکوينى « امام » به جامعه و سردمداران نظام
سياسى که از قدرتهاى پوشالى ظاهرى بهره مند بودند؛
به گونه اى که در موارد متعدد با برخورد با امام همه وجودشان مملو از رعب و
وحشت مى شد و از اين رو نهايت احترام را به آن بزرگوار مبذول
مى داشتند.
از
اين گذشته، امام قدرت تکوينى خود را به گونه هاى
ديگر نيز نشان مى داد؛ از آن جمله اقدام به باز سازى کعبه
با مهار مارى که به امر الهى مانع از اين کار توسط جلّاد
پليد « حجاح بن يوسف ثقفى » بود و يا رها کردن خود از چنگ
دژخيمان عبدالملک و باز کردن غل و زنجير هايى که آنان بر
پاى و دست او گذاشته بودند و سپس رفتن به قصر عبدالملک و برخورد تند با او
به گونه اى که همه وجودش پر از رعب و وحشت گرديد.
هماهنگى
با انقلابات
--
تنظيم دقيق و سياستمدارانه ارتباط خود با انقلابات بر
عليه نظام سياسى حاکم که با رنگ و لعاب شيعى و ولاء
و محبت اهل بيت انجام مى شد از قبيل « نهضت توابين » و «
قيام مختار »، به گونه اى که در آن شرائط حساس سياسى،
مرکزيت امامت در معرفى مجدد تهاجم قرار نگرفته و در عين حال
نهايت بهره بردارى از آن و حرکتهاى انقلابى صورت گرفته و
کمک رسانى و امداد به مجاهدين و مبارزين دچار مشکل نگردد.
برخورد
هوشمندانه با فتنه ابن زبير
--
برخورد هوشمندانه با فتنه « ابن زبير » و احساس نگرانى از شخصى
که در طول حيات خود با اهل بيت عليهم السلام دشمن بود و استقرار
وحاکميت او در مکه باعث مشکلات کلانى را براى مجموع جامعه
اسلامى مى شد.
برخورد
همه جانبه و عميق و روشنگرانه با اعوان و انصار نظام سياسى ظالم
از علماء در بارى و غيره. به عنوان نمونه روند برخورد امام با «
زُهرى » قابل دقت و توجه است که چگونه با شيوه هاى مختلف
سعى در تنبّه او و ارائه بينش صحيح در زمينه ارتباطات
ناسالمش با دستگاه اموى داشت و مجرم بودن او را در اين زمينه از
يک سو و سوء استفاده هاى کلان دستگاه ظالم را از اين ارتباط از
سوى ديگر، براى او خاطر نشان مى ساخت.
دلسوزى
نسبت به وضعيت عمومى جامعه در زمينه هاى مختلف
اقتصادى، فرهنگى، سياسى و بودن در وسط ميدان اجتماع
و احساس مسئوليت داشتن در قبال مشکلات مردم و اقدام براى رفع آن،
نمونه هائى از اين امور در بررسى بعد فرهنگى، بعد
اجتماعى و بعد اقتصادى زندگانى حضرت است.
مبارزه
با مدعيان زهد
مبارزه
عينى و عملى با مدعيان زُهد و تصوّف که در مقابل مکتب اهل
بيت دکان باز کرده بودند و بدين وسيله باعث گمراهى مردم
مى شدند.
در
اين زمينه، امام حضرت از يک سو خود عاليترين
تصوير از زُهد صحيح را از نظر علم و عمل با عملکرد درخشان خود و نگارش
« صحيفه الزهد » به نمايش مى گذاشت و از سوى ديگر
با زاهدان صورى و صوفى مسلکان دروغگو: کذب ادعاى آنان را به مردم
نشان مى داد و بى بهره بودن آنان را از کمال و قرب واقعى نزد
خداوند متعال روشن مى ساخت.
موعظه
مردم
اهتمام
به موعظه مردم و بيان مستمر مضرّات دنيا زدگى و پرهيز از
گرايش به زرق و برق دنيا که به خاطر حاکميت افراد شهوتران و
ماده پرست اموى به شدت در مردم گسترش پيدا کرده بود و آثار سوء خود را
حتى در قلب عالم اسلام يعنى مدينه بر جاى گذاشته
بود تا جائيکه آنها شهر مقدس را بصورت پايگاه عياشى و خوش
گذرانى عده اى از درباريان در آورده وفسق و فجور سر تا سر آن را
فرا گرفته بود.
امام
با مظاهر فساد از اين قبيل مبارزه مى نمود و خود نيز
عملاً الگوى دنيا گريزى بود. هر هفته در مسجد
پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به وعظ مردم مى نشست و
به هر مناسبت مردم را از گرايش به « دنيا » بر حذر مى داشت.
تعليم
و تربيت غلامان
بهره
بردارى سياستمدارانه و حکيمانه از يکى از مشاکل
عمومى اجتماعى که همان مسئله برده دارى بود. حضرت با اقدام به
خريد و سپس تعليم و تربيت آنان در مکتب فضائل و کمالات
علمى و عملى خود و آزاد کردن آنها به هر مناسبت و به ويژه در شب
عيد فطر، بالاترين خدمت را به جامعه انجام مى داد تا آنجا که بر
اساس بعضى از نقلها در پرتو اين سياست، لشگرى از
آزادشدگان که همگى عاشق و واله حسن اخلاق و کمالات امام بودند و خود را
فدائى ايشان به حساب مى آوردند فراهم آمد.
تربيت
عناصر انقلابى
تربيت
عناصر انقلابى، فرهيخته و مهّذب که بالاترين درجات علم و کمال
را حائز بودند. افرادى که هر يک مشعلدار هدايت در جامعه بوده و
افکار صحيح و ناب و ايده هاى امام را در بين مردم
مى گستراندند. در اين زمينه گذشته از حضرت باقر عليه سلام
فرزندان ديگر حضرت مانند « حسين اصغر » و « حضرت زيد » - آن
انقلابى بزرگ و عالم آل رسول که با شهادت خود افتخار بزرگى براى
دودمان علوى آفريد - قابل توجه مى باشند. و از اصحاب امام، جناب
« سعيد بن جبير »، «يحيى ابن ام طويل » که هر
دو به دست پليد « حجاج » به شهادت رسيدند و « ابو حمزه ثمالى »
و « ابان بن تغلب » و ديگران را مى توان نام برد که همگى از
افتخارات مکتب علم و عرفان مى باشند.
امر
به معروف و نهى از منکر
اهتمام
جدى به امر به معروف و نهى از منکر در طول زندگى که از «
بالاترين مرتبه جهاد که همان ارائه کلمه حق نزد سلطان جائر » است (افضل
الجهاد کلمه حق عند سلطان جائر )، شروع و به ساير مراتب جهاد و مبارزه با
مظالم و مفاسد ختم مى شود.
آرى
امام در تعيين نوع جهاد خود، اين جهاد را گزينش نمود و
هرگز از امر به معروف و نهى از منکر در شرائط تقيه فروگذار نکرد و خود
فرمود: ترک کننده امر به معروف و نهى از منکرمانند کسى است که کتاب
خداوند را به پشت سر خود انداخته باشد مگر در شرائط « تقيّه »، و تقيه
اين است که فرد از سوى جبّارى ستيزه جو و طغيان گر
تهديد شود. (اعيان الشيعه، 1/637)
مترصد
بودن براى افشاى چهره کريه دستگاه سياسى حاکم به هر
مناسبت: امام در هر فرصتى که در طول حيات پر بارش پيش مى
آمد، دست به تبين مقاصد سياسى غاصبين و عملکرد آنان
مى زد که به عنوان نمونه مى توان به بيانات گوهربارش در طول سفر
اسارت به ويژه خطبه تاريخى اش در مسجد دمشق اشاره کرد. نامه به
« محمد بن مسلم بن شهاب زهرى »، برخورد با سلاطين اموى و. . . .
نيز نمونه هاى ديگر از اين موضوع است.
تبيين
جهاد
تبين
جامع و کامل معارف کاملاً سياسى اسلام مانند بحث: « جهاد ».
امام
با ارائه تصوير کاملى از ارزش جهاد در راه خداوند متعال و حدود آن و
آرزوى خود براى شهادت در راه خدا و تشويق و ترغيب مردم
براى شناخت حقيقت جهاد و اقدام به آن با حفظ همه شرائط ،کمال
دين و جامعيت بينش سياسى خود را به اثبات
رسانيد.
اشراف
کامل بر مسائل سياسى جامعه
اشراف
کامل بر مسائل سياسى جامعه و بودن در ميدان جامعه و اعلان
رسمى از موضوعات سياسى مورد نياز جامعه: امام بر اساس نقل
« عبدالله بن حسن بن حسن » هر شب در قسمت انتهائى مسجد پيامبر بعد از
نماز عشاء مى نشست و « عروه بن العزيز » هم در اين جلسه شرکت مى
کرد و راجع به جور و ظلم بنى اميه صحبت مى کرد و سپس از عقوبت
الهى که براى آنها در نظر گرفته شده بود ياد ميکرد. در
يکى از اين جلسات « عروه » پيشنهاد خروج از شهر را داد و
خود هم خارج شد. من هم خارج شدم ولى امام در مدينه ماند و حاضر نشد
شهر را ترک کند. چرا که اين را نوعى فرار از معرکه سياست و
خالى کردن ميدان به نفع ظالمين مى دانست.
منبع :پايگاه رشد