روشهاي تربيتي امام سجاد
زهرا فلاح پور
چكيده: انسان، مستعدّ اتصاف به همهي كمالات است
امّا وصول به آنها در گرو تربيت صحيح ميباشد و براي رسيدن به هدف والاي قرب اليالله
بايد بهترين شيوهها را انتخاب نمود. به يقين برترين روشها تنها در كلام و سيرهي انسانهاي
كامل هر عصر و زمان جست و جو ميشود و چنين انسانهايي براي همهي عصرها و زمانها جز معصومين:
كسي نيست. اين مقال در پي آشنايي با اهداف تربيتي امام سجّاد براساس صحيفهي سجاديه،
دعاي ابوحمزهي ثمالي و سيرهي رفتاري آن حضرت است.
مقدمه
هدف از تربيت؛ عبادت حق و در نتيجه شناخت خداوند
متعال است. تربيت خلق فلسفهي بعثت رسولان و مهمترين وظيفه اولياي الهي است. اهداف تربيتي
دوران رهبري امام سجاد در سه محور خلاصه ميشود:
1. هدايت به حق و تميز حق از باطل؛ روشهاي امام
براي اجراي اين مقصد متفاوت است. يك روز با خطابهي علي گونه، روز ديگر با تعليم دعا
و موعظه، گاهي با پرورش اصحاب و ياران و همچنين با گريه بر امام حسين و شهداي كربلا.
2. اصلاح جامعه اسلامي و رسيدن به حيات طيبه؛ همان
گونه كه امام حسين بر اين هدف تأكيد ميفرمايد، امام سجاد نيز آن را از خداوند طلب ميكند.
امام پاكيزگي زندگي خويش و اصلاح امّت را در گرو عمل به اوامر و نواهي خداوند ميداند
و آن را از پروردگار طلب مينمايد: <فأحيِني حَيوةً طَيّبةً تنتظِمُ بِما اريدُ،
و تبلُغُ ما اُحِبّ مِن حيثُ لااَتيٰ مٰا تكرَهُ ولاٰ اَرتكِبُ ما
نَهَيتُ عَنهُ؛ پس مرا زنده بدار به زندگي پاكيزهاي كه به آنچه ميخواهم پيوسته شود
در صورتي كه آنچه را نميپسندي بهجا نياورم و آنچه را نهي كردهاي مرتكب نشوم>.
3. توحيد محوري؛ اين هدف مشترك همهي انبيا، اوليا
و مربيان الهي است و امام سجاد به تربيت بر مدار توحيد تأكيد ميفرمايد و از همين رو
بر مفاهيمي مثل عبوديت، معرفت خدا، ايمان و تقوا تكيه ميكند. مقصود از روشهاي تربيتي
شيوههايي است كه براي رساندن متربّي به اهداف مورد نظر استفاده ميشود. اين اصول تربيتي
برگرفته از مباني عقلاني يا وحياني است. به عنوان مثال در نظام تربيتي اسلام از آيه
شريفهي: ﴿ولقَد كرّمنا بني آدم﴾، كرامت ذاتي انسان و حفظ عزّت نفس متربّي
را اخذ ميكنيم و براي اجراي اين اصل تربيتي كه حفظ و تقويت عزّت نفس ﴿احساس
شخصيّت﴾ متربي را نتيجه ميدهد، از روشهايي مثل تغافل و عفو و محبّت نيز استفاده
ميشود. مربّي با به كارگيري اين شيوهها بر مخاطب تأثير ميگذارد و باعث تحريص، ترغيب
و تحريك او به رفتارهاي خوب و دوري از كردارهاي ناپسند ميشود. كلام و سيرهي امام چهارم
را در اين روش يادآور ميشويم.
1. روش اعطاي بينش بينش نوعي درك دروني است كه انسان
را با واقعيت مورد نظر پيوند ميدهد. ايجاد بصيرت و بينش صحيح نسبت به انسان و جهان
از اهداف مهم انبيا است. بينش انسان دربارهي اعمال و رفتار هنگامي كامل ميشود كه از
خويش و جهان اطرافش آگاهي داشته باشد، در اين صورت است كه اين روش، مبتني بر اصل تحول
باطن ميشود. امام سجاد اين روش را در دو بخش تفكيك فرموده است:
الف. اعطاي بينش در مورد دنيا
از ديدگاه قرآن دنيا
جايگاه امتحان و مسير رفتن به سوي خداوند است. عالم طبيعت دار بلا و اَمَل و آرزو است
كه متاع آن باعث فريب و غرور انسان ميشود:
﴿... فَما مَتاعُ الحياة الدّنيا في الأَخرةِ
إلاّ قليلٌ﴾ در ادعيه اي امام زين العابدين دنيا وسيله اي براي نيل به مقصد
و تنها گذرگاه براي سفر به جهان آخرت ميباشد:
... وَارزُقني الرّغبةَ فيالعملِ لَكَ لإخِرَتي
... حتّي يكونَ الغالبُ عَلَيّ الزّهد في دنياي؛ خداوندا براي آخرتم رغبت در عمل براي
خودت را روزيام قرار ده... تا اين كه بيرغبتي نسبت به دنيا بر من غالب باشد>. در
دعاي ابوحمزه نيز بينش صحيح نسبت به دنيا مورد توجه است. از آنجا كه دنيا دوستي منشأ
همهي گناهان ميباشد، امام از خداوند كمك ميخواهد و ميفرمايد:
سيّدي أخرج حبّ الدنيا من قلبي؛ مولاي من قلبم را
از دوستي دنيا خالي كن>. اين روش تربيتي، الگويي براي نيل به كمال است كه براساس
آن انسان دلبستهي به دنيا نخواهد بود، بلكه آن را وسيله اي براي پرورش روح و راهيابي
به دايرهي رضايت خداوند و مقام خليفة الّلهي ميداند. در فرازي ديگر، از خداوند كفايت
امور دنيوي را طلب ميكند:
اللّهمّ صلّ علي محمّد و ال محمّد واختِم لي بِخيرٍ
وَاكفِني ما اهمّني مِن أمرِ دُنياي...
ب. اعطاي بينش در مورد انسان
در ادعيهي امام انسان
داراي حالات و جلوههاي تربيتي متفاوت است. او بايد استعدادها و محدويتهايش را بشناسد
تا از آنها در مسير كمال استفاده كند. از نظر امام انسان داراي قابليتهايي است كه با
بينش صحيح نسبت به خويش ميتواند زمينه هاي رفتار پسنديده را فراهم سازد، بر اين اساس
تصحيح بينش انسان دربارهي خود يك روش تربيتي به حساب ميآيد. همچنان كه در قرآن، انسان
فقير و خداوند غنيِ حميد است، امام نيز به ضعف انسان اشاره كرده و ميفرمايد: <يا
غنيّ الأغنياءها نحن عبادك بين يديك، و أنا أفقر الفُقراء إليك، فاجبر فاقتنا بِوُسعك...>
در دعاي ابوحمزه خود را نيازمند حمايت خداوند ميداند و حفظ خويش را در سايهي حمايت
پروردگار طلب ميكند: اللّهمّ احرسني بحراستك، واحفظني بحفظِك.
ج. پرهيز از غفلت
امام سجاد اعطاي بينش مربيان
به متربّيان را در رفتار نيز آموزش ميدهد. زُهري ميگويد: <شبي سرد امام را در حاليكه
مقداري آرد و هيزم حمل ميكرد، ديدم. پرسيدم: چه چيز با خود داريد؟ فرمود: آهنگ سفري
دارم و زاد و توشه برگرفتم. گفتم: غلام من حاضر است و به جاي شما حمل ميكند. فرمود:
خير خودم حمل ميكنم و نفس خود را از چيزي كه مرا در اين سفر نجات ميدهد باز نميدارم.
چند روز بعد امام را ديدم و عرض كردم: چنين سفري كه فرموديد نميبينم، فرمود: مقصودم
سفر آخرت ﴿مرگ﴾ بود. آري امام با اين رفتار، بينش صحيح دربارهي مرگ و
زندگي را به زهري ﴿متربّي﴾ منتقل فرمود.
2. روش عفو بخشش عبارت است از: تغيير ارادي و آگاهانهي
قلبي و نتيجهي موفقيّت آميز كوشش فعّال براي جايگزيني انديشههاي خوب به جاي افكار بد
و احساس هم دردي با خاطي و گذشت از اشتباه او كه با انگيزهي آرامش رواني و پرورش او
يا جلب رضايت خداوند صورت ميگيرد. از جمله مكارم اخلاق؛ گذشت از تقصير ديگران است كه
در قرآن به آن امر شده است:
﴿ خُذِ
الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ؛عفو در صورتي ارزشمند
است كه انسان قدرت انتقام داشته باشد، در غير اين صورت سكوت انسان از مصاديق عفو نيست،
بلكه از مصاديق كظم غيظ است و كظم غيظ و سكوت اگر از روي ناچاري باشد، منجر به حقد
و كينه و باعث سوء ظن، حسد، غيبت و تهمت ميشود. خداوند اوّلين مربي است كه با بخشش
اولين متربيّان خويش يعني آدم و حوا، "عَفُوّ" ناميده شد. از اينرو عَفْو
و گذشت در تربيت، قدمتي همسان با خلقت انسان دارد. حضرت زينالعابدين در دعاي شانزدهم
صحيفهي سجاديه خداوند را با وصف "عَفُوّ" ميخواند و در دعاي التجاء تربيت
نفس انساني را تنها در گرو گذشت خداوند از گناهان فرد ميداند. امام ميآموزد كه متربّي
بايد متواضعانه در برابر مربّي خطايش را بپذيرد:
اللهمّ إن تشأ تَعفُ عَنّا فَبِفضلِكَ، و إن تشا
تُعذّبنا فَبِعدلِكَ، يا غنيّ الاغنياء، هانحنُ عبادُكَ بينَ يَدَيك، وأنا افقرُ الفقراء
اليك، فاجبُر فاقتَنا بِوُسعِكَ ولاتَقطَع رجاءنا بِمَنعِكَ؛ بارالها، اگر بخواهي ما
را عفو كني اين از فضل و بخشش توست، و اگر بخواهي ما را كيفر نمايي براساس عدالت است،
اي كسي كه از همهي اغنيا بينيازتري، هم اكنون ما بندگان در پيشگاه تو حاضريم، و من
محتاجتر از همه نيازمندان نسبت به [عفو] هستم، بنابراين ناداري ما را با وسعت خود جبران
فرما و اميد ما را با دريغ نمودنت قطع مگردان. در اين فراز امام در مقام هدايت ميآموزد
كه متربّي بايد نادم باشد و نبايد خطا را تكرار نمايد و باز هم انتظار بخشش داشته باشد،
بلكه مربّي ميتواند متربّي را عفو كند يا اگر به تربيت او مضرّ باشد گذشت نكند. در
دعاي ابوحمزه نيز امام ضمن آموزش طلب عفو متربّي از مربي با ذكر صفت رحمت الهي به بندگان
خطاكار اميدواري ميدهد تا در راه تربيت مأيوس نشوند و به حركت خويش ادامه دهند:
<أنت يا إلهي أوسعُ فضلاً وأعظمَ حِلماً مِن أن تُقايِسَني بِفِعلي وخطيئتي، فالعَفو
فالعَفو فالعَفو؛ اي خدايي كه فضل بيپايان و بردباري عظيم تو برتر از آن است كه مرا
با گناهم مقايسه نمايي، از من درگذر>. در سيرهي سيّد الساجدين نيز بر روش عفو تأكيد
ميشود و امام آن را در برابر نزديكان، غلامان، شيعيان و مخالفان به كار ميگيرد. عمادالدين
طبري نقل ميكند:
روزي مردي از بستگان [حسنبن حسن] نزد امام آمد و
به ايشان دشنام داد. امام در پاسخ او خاموش ماند. چون حسن از نزد حضرت بازگشت، امام
به كساني كه نزد او نشسته بودند فرمود: شنيديد اين مرد چه گفت؟ ميخواهم با من بياييد
و پاسخي را كه به او ميدهم بشنويد. امام نعلين خود را پوشيد و به راه افتاد و فرمود:
﴿... والكاظمينَ الغيظَ والعافينَ عَن النّاسِ
واللهُ يُحِبّ المُحسنين﴾ چون به خانهي حسن رسيدند، امام فرمود: بگوييد سجاد
است. حسن بيرون آمد. او ميپنداشت امام زينالعابدين براي تلافي نزد او آمده است. عليبن
الحسين فرمود: "يا أخي، إن كُنتَ قُلتَ ما فيّ استغفِرَ الله مَنهُ، وإن كُنتَ
قُلتَ ماليس فِيَّ فَغفرالله لك؛ حسن به پاي امام افتاد و بوسه زد و گفت:
أستغفرالله بل قُلتُ فيكَ ماليس فيكَ وأنا اَحقَ
به". در اين ماجرا امام با سكوت خود و رفتن به خانهي حسن روش رفتاري عفو را به
متربّي خطاكار و ديگران آموزش داد؛ چرا كه عفو و گذشت، علاوه بر فوايد و آثار فراوان
اخلاقي كه در آيات و احاديث ذكر شده است، و خداوند خود را به اين وصف توصيف فرموده
است، در عمل به عنوان عامل مهمّي در تعديل روابط بين افراد و برقراري آرامش رواني نتيجه
بخش ميباشد. بخشش، علاوه بر ترسيم روابط بين افراد و كاهش تنشهاي اجتماعي، در تأمين
سلامت رواني، كاهش اضطراب و افسردگي، عصبانيّت و پرخاشگري، اختلالات عاطفي و رفتاري،
افزايش اعتماد به نفس، و پيشرفت تحصيلي فرزندان بسيار مؤثر و كارآمد است.
1 صحيفهي سجاديه، دعاي 4.
2. واحد مطالعات و تحقيقات سازمان
اوقاف و امور خيريه، ترجمه صحيفه سجاديه، دعاي 4.
3. الأسراء ﴿1﴾ :
0.
4. خسرو باقري، نگاهي دوباره به
تربيت اسلامي، ص 4.
5. التوبه ﴿9﴾ :
38.
6. صحيفه ي سجاديه، دعاي 22.
7. دعاي ابوحمزه ثمالي، ص 350.
8. دعاي ابوحمزهي ثمالي، ص 343.
9. همان، نگاهي دوباره به تربيت
اسلامي، ص 81 .
10 . فاطر ﴿35﴾ :
15.
11. صحيفهي سجاديه، دعاي 10.
12. دعاي ابوحمزهي ثمالي، ص
344.
13. محمدتقي سپهر، ناسخ التواريخ،
ج 1، ص 91.
14. الأعراف ﴿199﴾
15. محمدرضا مهدوي كني، نقطههاي
آغاز در اخلاق عملي، ص 599 .
16. صحيفهي سجاديه، دعاي 16.
17. دعاي ابوحمزهي ثماليع ص
342.
18. آل عمران ﴿3﴾
: 134.
19. عمادالدين طبري، مناقب الطاهرين،
ترجمهي حسين درگاهي، ج 2، ص 623 .