خبر از غيب و شفاى جنّ زدگى - خبر از غيب و شفاى جن زدگى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خبر از غيب و شفاى جن زدگى - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












خبر از غيب و شفاى جنّ زدگى



مرحوم قطب الدّين راوندى ، به نقل از حضرت باقرالعلوم عليه السّلام حكايت
كند:


شخصى به نام ابو خالد كابلى مدّت زمانى را خدمت گذارى امام سجّاد، حضرت
زين العابدين عليه السّلام نمود و چون به طول انجاميد، جهت ديدار با مادر خويش از
امام سجّاد عليه السّلام اجازه خواست كه راهى شهر شام گردد.


امام عليه السّلام او را مخاطب قرار داد و فرمود: اى ابو خالد! فردا مردى
از اهالى شام - كه معروف و ثروتمند مى باشد - به همراه دخترش كه دچار جنّ زدگى شده
است ، وارد مدينه خواهد شد.


پدر اين دختر به دنبال كسى مى گردد كه دخترش را معالجه و درمان نمايد؛ پس
تو نزد او مى روى و اظهار مى دارى كه من دخترت را معالجه مى كنم و مقدار ده هزار
درهم مى گيرم .


چون فرداى آن روز فرا رسيد، مرد شامى وارد مدينه شد، ابو خالد كابلى طبق
دستور امام عليه السّلام نزد وى آمد و گفت : چنانچه ده هزار درهم به من بدهى ،
دخترت را معالجه و درمان مى نمايم .


پدر دختر هم قبول كرد و قول داد كه چنانچه دخترش خوب و سالم شود آن مقدار
پول را بپردازد.


ابو خالد كابلى نزد امام سجّاد عليه السّلام رفته و جريان را براى آن حضرت
بازگو كرد.


پس حضرت به او فرمود: مرد شامى بى وفائى مى كند و پول را به تو نمى دهد؛
ولى با اين حال ، تو نزد دختر مى روى و گوش چپ او را مى گيرى و مى گوئى : اى خبيث
! علىّ بن الحسين مى گويد: هر چه زودتر از بدن اين دختر خارج شو و او را رها كن .


ابو خالد كابلى نيز پيام حضرت را به انجام رسانيد و سپس دختر از آن حالت
جنّ زدگى نجات يافت و بهبودى كامل خود را بازيافت .


امّا همين كه ابو خالد آن ده هزار درهم را مطالبه نمود، مرد شامى بدون
پرداخت كمترين پولى او را از منزل خود بيرون كرد.


پس از آن ، ابو خالد نزد امام زين العابدين عليه السّلام بازگشت و جريان
را به طور مفصّل براى آن بزرگوار بازگو كرد.


حضرت در پاسخ فرمود: گفته بودم كه مرد شامى حيله و نيرنگ دارد و از پرداخت
پول ، امتناع مى ورزد، ولى بدان كه دخترش دو مرتبه به همين زودى دچار جنّ زدگى
خواهد شد و پدرش نزد تو مى آيد.


پس موقعى كه مراجعه كرد به او بگو: چون به عهد خود وفا نكردى ، چنين شده
است ؛ اكنون بايد همان آن مبلغ را تحويل علىّ بن الحسين ، زين العابدين عليه
السّلام بده تا او را معالجه و درمان كنم و ديگر آن حالت جنّ زدگى باز نخواهد گشت
.


بنابر اين مرد شامى به ناچار، آن مبلغ را تحويل امام سجّاد عليه السّلام
داد؛ و ابو خالد نزد دختر آمد و همان سخن قبل را در گوش چپ دختر بازگو كرد و
افزود: چنانچه برگردى ، تو را به آتش قهر خداوند متعال مى سوزانم.


امام محمّد باقر عليه السّلام افزود: با اين روش ، دختر به بهبودى كامل
رسيد و نجات يافت و چون با پدرش به سمت شهر شام رفتند، پدرم حضرت زين العابدين
عليه السّلام آن پول ها را تحويل ابو خالد كابلى داد و به او اجازه داد تا جهت
ديدار مادرش راهى شهر شام گردد.(1)




1- الخرائج والجرائح : ج
1، ص 262، ح 7، بحارالا نوار: ج 46، ص 31 ح ، 24





/ 1