پيمان آهو و اسلام آوردن منافق
مرحوم شيخ طوسى و علاّمه مجلسى و ديگر بزرگان آورده اند:
امام صادق صلوات اللّه عليه به نقل از اميرالمؤ منين ، علىّ عليه السلام
حكايت فرمايد:
روزى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، عبورش بر آهوئى افتاد كه با طناب
به ميخ چادر و خيمه اى بسته شده بود، آهو با مشاهده آن حضرت به سخن آمد و گفت : يا
رسول اللّه ! من مادر دو نوزاد هستم كه تشنه و گرسنه اند وپستان هايم پر از شير
گشته است ، مرا آزاد گردان تا بروم بچّه هايم را شير دهم و چون سير شوند دو مرتبه
بر مى گردم ؛ و مرا با همين طناب ببند.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، فرمود: چگونه تو را آزاد كنم در حالى كه
شكار اين خانواده هستى ؟
آهو در جواب گفت : يا رسول اللّه ! من بر مى گردم و با دست خودت مرا به
همين شكل ببند.
پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، پيمان و ميثاق از آهو گرفت كه سريع
باز گردد، بعد از آن حيوان را آزاد نمود.
آهو رفت و پس از لحظاتى برگشت و حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ، آن را
به همان حالت اوّل بست و سپس از چند نفر سؤ ال نمود: اين آهو از كيست ؟ و چه كسى
آن را شكار كرده است ؟
گفتند: از فلان خانواده است ؛ حضرت نزد آن خانواده آمد، در حالى كه شكارچى
از منافقين بود، با ديدن چنين صحنه اى و شنيدن تمام جريان دست از نفاق خود برداشت
و آهو را آزاد كرد و سپس جزء يكى از ياران با وفاى حضرت رسول صلوات اللّه عليه ،
قرار گرفت .(1)
1- بحارالا نوار ج 17، ص
398، امالى شيخ طوسى : ج 2، ص 68 .