آداب و سنن آن حضرت در امور اموات‏ - آداب و سنن آن حضرت در امور اموات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب و سنن آن حضرت در امور اموات - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












آداب و سنن آن حضرت در امور اموات‏


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله هرگاه جوش کوچکى در بدن خود مى‏ديد به
خداوندپناه مى‏برد و اظهار مسکنت و زارى در برابر او مى‏نمود. به او عرضه
مى‏داشتند: يارسول اللّه، چيز مهمى نيست؛مى‏فرمود: خدا اگر
بخواهد چيز کوچک را بزرگ، وچيز بزرگ را کوچک خواهد نمود.


ابو
سعيد خدرى در حالى که رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تب داشت، از روى
لحاف‏دست بر بدن آن حضرت گذاشت و حرارت بدن او را دريافت، گفت: يا
رسول اللّه، چقدر تب شما شديد است!فرمود: ما چنين هستيم، بلاها
بر ما سخت مى‏شود وپاداش ما هم دو برابر است(1)


امام
باقر عليه السّلام فرمود: سنّت در حمل تابوت آن است که حمل کننده‏چهار طرف
آن را (به ترتيبى که در حديث بعد ذکر شده) به دوش گيرد. پس از
آن‏‏ هر گونه حمل ديگرى مستحب است (2)


امام
موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: حمل چهار گوشه تابوت که سنّت برآن جارى
شده چنان است که اول طرف دست راست ميت را به دوش گيرد، سپس‏طرف پاى
راست، سپس پاى چپ و در آخر طرف دست چپ را حمل نمايد، تا به‏اين ترتيب
چهار گوشه آن را به دوش گرفته باشد.


امام
باقر عليه السّلام فرمود: امام حسن مجتبى عليه السّلام با گروهى از ياران
خودنشسته بود که جنازه‏اى را از آنجا عبور دادند، برخى از ياران برخاستند و
امام‏حسن عليه السّلام برنخاست. چون جنازه را بردند برخى از ياران
گفتند: خدا شما را سلامتى‏دهد، چرا برنخاستيد حال آنکه رسول خدا صلّى اللّه
عليه و آله اگر جنازه‏اى را حرکت مى‏دادند ازجا برمى‏خاست؟ !امام فرمود:
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فقط يک بار براى جنازه از جابرخاست،
آن هم به خاطر آن بود که جنازه يهوديى را عبور مى‏دادند و جا هم
تنگ‏بود، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برخاست، زيرا نمى‏خواست که
جنازه بالاتر از سر آن حضرت‏حرکت داده شود .


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله هرگاه جنازه‏اى را تشييع مى‏نمود
اندوه بر او غالب‏مى‏شد و بسيار در خود فرو مى‏رفت و کمتر سخن مى‏گفت.


على
عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پس از دفن ميت
سه مشت خاک برروى قبر مى‏ريخت.


امام
باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در خصوص
اموات بنى هاشم‏کارى مى‏کرد که با ديگر اموات مسلمانان نمى‏کرد. هرگاه بر
مرده‏اى از بنى هاشم نمازمى‏خواند و آب بر روى قبر او مى‏پاشيد دست خود را
بر قبر مى‏نهاد به طورى که اثرانگشتانش در گل ديده مى‏شد، و چون شخص غريب
يا مسافر به مدينه وارد مى‏شد وقبر تازه را با اثر دست رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله بر آن مى‏ديد مى‏گفت: تازگى چه کسى از آل محمّد صلّى
اللّه عليه و آله از دنيا رفته است؟


عبد
الرحمن بن ابى عبد اللّه گويد : از امام صادق عليه السّلام پرسيدم:
دست‏گذاردن آدمى بر روى قبر چه معنى دارد و چرا چنين مى‏کنند؟فرمود: رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله پس از آنکه بر روى قبر پسرش آب پاشيد چنين
کرد. پرسيدم: چگونه دستم را بر قبر مسلمانان بگذارم؟حضرت در حالى که مقابل
قبله بود[انگشتان‏]دست خود را در زمين فرو برد سپس بر آورد.


على
عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هرگاه به کسى تسليت
مى‏گفت‏مى‏فرمود : آجرکم اللّه و رحمکم«خدا شما را اجر دهد و بر شما رحمت آورد».
وهرگاه تبريک و تهنيت مى‏گفت مى‏فرمود: بارک اللّه لکم و بارک اللّه
عليکم«خداوند بر شما برکت دهد و براى شما مبارک گرداند. »


امام
زين العابدين عليه السّلام فرمود: امير مؤمنان عليه
السّلام به مصيبتى دچار نشد جزآنکه در آن روز هزار رکعت نماز مى‏گزاشت و بر
شصت مسکين صدقه مى‏داد و سه‏روز هم روزه مى‏گرفت. و به فرزندان خود فرمود:
هرگاه به مصيبتى دچار شديدهمين گونه که من عمل کردم عمل کنيد،
زيرا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را ديدم که چنين
مى‏کرد .


پس
از اثر پيامبرتان پيروى کنيد و مخالفت نورزيد که خدا هم
با شما مخالفت‏خواهد کرد، خداى متعال فرموده: «و هر که صبر کند و گذشت نمايد[بسيار
شايسته‏است‏]که اين از امور جدّى است. »امام زين العابدين
عليه السّلام فرمود: پس من هميشه مانندامير مؤمنان عليه
السّلام عمل مى‏کنم.


ملحقات‏


انس
بن مالک گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از بيمار عيادت
مى‏کرد و به تشييع‏جنازه مى‏رفت. ‏


على
عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هرگاه به عيادت
بيمارى مى‏رفت چنين‏دعا مى‏کرد: اذهب الباس ربّ الباس، و اشف انت
الشّافى، لا شافى الاّ انت«بيمارى‏را ببر اى که بيمارى در دست توست، و
شفا ده که تنها تو شفا دهنده‏اى، و جز تو شفادهنده‏اى نيست».


امام
باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هرگاه خود يا
يکى از خانواده يااصحابش چشم درد مى‏گرفتند اين دعا را
مى‏خواند: اللّهمّ متّعنى بسمعى و بصرى، و اجعلهما الوارثين منّى، و انصرنى
على من ظلمنى، و ارنى فيه ثارى«خداوندا، مرا از گوش و چشمم بهره‏مند گردان،
و آن دو را وارث من قرار ده (پيش از مردنم‏آنها را از من مگير) ، و
مرا بر کسى که به من ستم کرده پيروز کن، و انتقامم را از او به‏من بنما».


ابن
عباس گويد: پيامبر گرامى صلّى اللّه عليه و آله براى رهايى
از همه دردها و تب وسردرد اين دعا را مى‏آموخت: باسم اللّه الکبير،
اعوذ باللّه العظيم من شرّ کلّ عرق‏نعّار، و من شرّ حرّ النّار«به نام خداى
بزرگ، از شرّ هر رگ زننده که خون به شدت‏در آن جريان دارد و از شرّ آتش دوزخ
به خداى بزرگ پناه مى‏برم».


پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله هرگاه چيزى او را اندوهگين مى‏ساخت با
روزه گرفتن ونماز خواندن بر دفع آن يارى مى‏جست.


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله هرگاه به مصيبتى دچار مى‏شد برمى‏خاست،
وضومى‏گرفت و دو رکعت نماز مى‏خواند و چنين دعا مى‏کرد: اللّهمّ قد فعلت ما
امرتنا، فانجز لنا ما وعدتنا«خدايا، من آنچه را به ما دستور داده بودى انجام
دادم، پس‏آنچه را به ما وعده داده‏اى محقق فرما».


علاء
بن کامل گويد: نزد امام صادق عليه السّلام نشسته بودم که از درون
خانه‏زنى صدا به شيون بلند کرد، امام صادق عليه السّلام (از ناراحتى)
برخاست، سپس نشست وگفت: إنّا للّه و إنّا اليه راجعون، و به سخن گذشته خود
ادامه داد تا حرفش تمام شد، ‏سپس فرمود: ما دوست داريم که جان و اولاد و
اموالمان سالم باشد، ولى هرگاه‏سرنوشت الهى واقع شد ديگر سزاوار ما نيست
که آنچه را خدا براى ما دوست‏نداشته، دوست داشته باشيم .


امام
عليه السّلام فرمود: سنّت در کافور براى ميت حداکثر مقدار سيزده
درهم‏و ثلث درهم است‏[زيرا]جبرئيل براى رسول خدا صلّى اللّه عليه
و آله حنوطى آورد که چهل درهم‏وزن داشت، آن حضرت آن را سه قسمت کرد، يک جزء
براى خود، يک جزء براى‏على عليه السّلام و جزء ديگر براى فاطمه
عليها السّلام.


زراره
و محمّد بن مسلم گويند: به امام باقر عليه السّلام گفتيم: آيا
عمامه براى‏ميت از کفن محسوب است؟فرمود: نه، کفن واجب سه پيراهن است
(لنگ، جامه، سرتاسرى) يا يک پوشش سرتاسرى که تمام بدنش را بپوشاند نه
کمتر از آن (3). و بيش‏از اينها تا پنج جامه سنّت است، و زيادتر
از آن بدعت خواهد بود، و عمامه سنّت‏است .


در
حديثى وارد است که جريده (دو قطعه چوب تر خرما، که همراه‏ميت
دفن مى‏کنند) از سنّت است.


موسى
بن جعفر عليه السّلام فرمود: ما خاندانى هستيم که مهريه زنان و
مخارج‏حج واجب و کفن امواتمان از پاکيزه‏ترين اموال ما تهيه
مى‏شود، و من کفن خود راآماده دارم.


على
عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هرگاه بر
جنازه‏اى نماز مى‏خواند، اگرميت مرد بود مقابل سينه او، و اگر زن بود
مقابل سر او مى‏ايستاد.


ابو
سعيد خدرى گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در تشييع
جنازه و يا بيرون رفتن‏براى نماز عيد هرگز سواره نرفت.


امير
مؤمنان عليه السّلام فرمود: سنّت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر اين
جارى شده که زن‏ را کسى در قبر گذارد که در زمان حياتش مى‏توانسته او را ببيند
(محرم او باشد. وشوهر از ديگران اولويت دارد) .


امام
کاظم عليه السّلام مى‏فرمود: با عمامه و شب کلاه و نعلين و طيلسان
(جامه‏گشاد و بلندى که تمام بدن را مى‏پوشاند) وارد قبر نشو، و به هنگام وارد
شدن‏دکمه‏هايت را باز کن، زيرا سنّت رسول خدا صلّى اللّه عليه و
آله بر اين جارى شده، و دفن کننده بايد«اعوذ باللّه من الشيطان
الرجيم»بگويد، و سوره«فاتحه»و«قل اعوذ بربّ الناس»و«قل اعوذ بربّ
الفلق»و«قل هو اللّه احد»و«آية الکرسى»بخواند.


عمر
بن اذينه گويد: ديدم امام صادق عليه السّلام خاک بر قبر ميّتى
مى‏ريخت وپيش از آن خاک را لحظاتى در دست نگاه مى‏داشت سپس روى قبر
مى‏ريخت وبيش از سه مشت هم بيشتر نمى‏ريخت. علت آن را از
ايشان پرسيدم، فرمود: اى عمر، داشتم اين دعا را مى‏خواندم: ايمانا
بک، و تصديقا ببعثک، هذا ما وعد اللّه ورسوله، و صدق اللّه و رسوله، و ما
زادهم الاّ ايمانا و تسليما. «خداوندا، به توايمان دارم و به
برانگيختن تو مردگان را در قيامت باور دارم. اين چيزى است
که خداو رسولش ما را وعده داده‏اند، و خدا و رسولش راست گفته‏اند . و گفته آنان جز
برايمان و تسليم ما نيفزود». رسول خدا صلّى اللّه عليه و
آله چنين مى‏کرد و سنّت هم بدان جارى شده‏است.


على
عليه السّلام فرمود: سنّت است که بر روى قبر آب بپاشند.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: سنّت در پاشيدن آب بر روى قبر آن است که‏رو
به قبله بايستد و از طرف سر ميّت شروع کند به ريختن آب تا به
طرف پايش‏برسد، سپس از همان‏جا دور زند و آب بريزد تا به طرف ديگر
سر برد، و در آخرمقدارى آب بر وسط قبر بپاشد، سنّت در اين کار چنين
است.


حضرت
رضا عليه السّلام فرمود: سنّت آن است که قبر به قدر چهار انگشت‏باز از زمين
بلندتر ساخته شود و اگر بيشتر هم شد مانعى ندارد، و نيز بايد
قبر مسطح‏ باشد و مانند کوهان شتر (يا گرده ماهى) برآمده ساخته نشود.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: هنگامى که جعفر بن ابى طالب عليه السّلام شهيد
شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فاطمه عليهما السّلام را امر کرد
که سه روز براى اسماء بنت عميس (همسرجعفر) غذا تهيه کند و خودش با
زنان ديگر سه روز نزد او بمانند. از اين رو سنّت براين شد که
براى مصيبت‏زدگان تا سه روز غذا ببرند.


امام
باقر عليه السّلام وصيت کرد که هشتصد درهم در مخارج ماتم او
مصرف‏کنند، و اين عمل را از سنّت مى‏دانست، زيرا رسول خدا صلّى اللّه
عليه و آله فرموده بود: براى‏خانواده جعفر[بن ابى طالب‏]غذا تهيه کنيد،
که آنان گرفتار مصيبت‏اند.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: نزد مصيبت‏زدگان غذا خوردن از عمل جاهليت‏است،
و سنّت آن است که غذا به خانه آنان بفرستند(4)




[1] در باب شمايل آن حضرت، حديث 40 و در
باب معاشرت آن حضرت، حديث 70 گذشت که‏آن حضرت از بيماران عيادت
مى‏کرد. (مؤلف)


[2] يعنى پس از آنکه چهار طرف را دور زد اگر
باز هم زير تابوت را بگيرد مستحب است.


[3] اين در صورتى است که پيراهن پيدا
نشود.


[4] امروزه متأسفانه به عکس اين دستور عمل
مى‏شود، از اين رو مصيبت‏زدگان مصيبت اصلى خود رافراموش نموده،
گرفتار مصيبتى بزرگتر مى‏شوند که آن خرج دادن به شرکت کنندگان در تشييع
و غيره‏است!


منبع: سنن النبى،علامه سيد
محمدحسين طباطبائى






/ 1