آداب و سنن آن حضرت در لباس‏ پوشيدن - آداب و سنن آن حضرت در لباس‏ پوشيدن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب و سنن آن حضرت در لباس‏ پوشيدن - نسخه متنی

محمدحسين طباطبائى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












آداب و سنن آن حضرت در لباس‏ پوشيدن


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله هر نوع لباسى که دسترسى داشت مى‏پوشيد از
روپوش‏و عبا و پيراهن و جبّه و امثال آن. و از لباس سبز خوشش مى‏آمد، و بيشتر
لباسهايش‏سفيد بود، و مى‏فرمود: زندگان خود را سفيد بپوشانيد
و مردگانتان را در آن کفن‏کنيد. آن حضرت چه در جنگ و چه در غير جنگ
لباس لايه‏دار مى‏پوشيد. و قبايى‏از سندس (1)داشت که چون به تن
مى‏کرد رنگ سبز آن بر سپيدى روى حضرتش غلبه‏داشت و روى هم رفته زيبا
جلوه مى‏نمود.


بلندى
لباسهاى آن حضرت تا بالاى قوزک پاها بود، و روپوشى که به تن‏مى‏کرد از آن کوتاه‏تر
بود و تا نصف ساق پا مى‏رسيد. هميشه ميان کمر را مى‏بست وبسا در
حال نماز و غير نماز آن را مى‏گشود. آن حضرت روپوشى داشت که بازعفران رنگ
شده بود و بسا که با همان يک پوشش با مردم نماز جماعت‏ مى‏گزاشت. و گاهى
تنها يک عبا به تن داشت.


و
نيز عباى کهنه وصله‏دارى داشت که آن را مى‏پوشيد و مى‏فرمود: من
بنده‏ام‏و لباس بندگان مى‏پوشم. و دو جامه داشت مخصوص روزهاى جمعه، غير
ازلباسهاى ديگرى که در غير جمعه مى‏پوشيد . و بسا که فقط يک
روپوش بدون‏لباسهاى ديگر به تن مى‏کرد، و دو طرف آن را ميان دو شانه
خود گره مى‏زد و باهمان لباس با مردم بر جنازه‏ها نماز مى‏خواند. و بسا همان روپوش
را به خودمى‏پيچيد و آن را از چپ و راست بر دوش مى‏افکند و با آن در
خانه خود نمازمى‏خواند و اين لباسى بود که در همان روز در آن مجامعت کرده
بود. گاهى در همان‏ازار نماز شب مى‏خواند، يک طرف پارچه را به روى خود و طرف
ديگرش را به‏روى بعضى از زنان خود مى‏انداخت و به اين ترتيب در
آن نماز مى‏خواند.


آن
حضرت عباى سياه رنگى داشت که به کسى بخشيد. امّ سلمه گفت: پدر ومادرم
فدايت!آن عباى سياه چه شد؟فرمود: آن را[به برهنه‏اى‏]پوشاندم. امّ
سلمه‏گفت: هرگز چيزى زيباتر از سفيدى شما بر سياهى آن عبا
نديدم.


انس
گويد: بسا آن حضرت در قطيفه‏اى که دو طرف آن را[پشت گردن‏]گره‏زده بود
با ما نماز ظهر مى‏خواند.


و
آن حضرت انگشتر به دست مى‏کرد. . . و با همان انگشتر نامه‏ها را مهرمى‏کرد، و
مى‏فرمود : مهر کردن نامه‏ها بهتر از ايجاد شک و تهمت است.


آن
حضرت شب کلاه به سر مى‏گذاشت، گاه زير عمامه و گاه بدون عمامه. وگاهى آن را
از سر بر مى‏داشت و جلوى خود به عنوان حريم نماز مى‏نهاد و به سوى‏آن نماز
مى‏خواند. و بسا عمامه نداشت و شال را بر سر و پيشانى مى‏بست. عمامه‏اى‏داشت
به نام سحاب و آن را به على عليه السّلام بخشيد. بسا بود که على عليه
السّلام با آن عمامه‏مى‏آمد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏فرمود:
على در سحاب نزد شما آمد.


هميشه
لباس را از طرف راست مى‏پوشيد و چنين مى‏خواند: الحمد للّه الّذى‏
کسانى ما اوارى به عورتى، و اتجمّل به فى النّاس«سپاس و ستايش خدايى
را که‏بر من جامه‏اى پوشانيد که با آن شرمگاهم را بپوشانم و آراسته در ميان
مردم ظاهرشوم. »و چون لباس را در مى‏آورد از سمت چپ بيرون مى‏آورد.


چون
لباس نو مى‏پوشيد، لباسهاى کهنه را به فقير مى‏داد و مى‏فرمود: هيچ‏مسلمانى
نيست که لباس کهنه خود را فقط براى رضاى خدا به فقيرى بپوشاند مگرآنکه
در پناه و خير خداوند خواهد بود تا زمانى که آن لباس بر تن فقير است،
خواه‏بخشنده لباس زنده باشد يا مرده .


تشکى
از پوست داشت که با ليف خرما پر شده بود و طول آن حدود دوذراع و عرض آن حدود
يک ذراع و يک وجب بود. و نيز عبايى داشت که هر جامى‏رفت
آن را دو تا کرده به زير آن حضرت مى‏انداختند. و نيز روى حصير
بدون‏آنکه چيز ديگرى زير خود بيندازد مى‏خوابيد.


از
اخلاق آن جناب اين بود که چهارپايان و اسلحه و اثاث خود را
نامگذارى‏مى‏نمود. نام پرچمش عقاب، و نام شمشيرش که با آن در جنگها حاضر
مى‏شدذوالفقار، و نام شمشيرهاى ديگرش مخذم، رسوب و قضيب بود.


قبضه
شمشيرش به نقره آراسته بود، و کمربندى که مى‏بست از چرم بود و سه‏حلقه نقره
در آن بود. کمانش کتوم، و جعبه تيرش کافور نام داشت. نام شترآن حضرت قصوى
بود که به آن عضباء مى‏گفتند. و نام استرش دلدل، و درازگوشش‏ يعفور، و
گوسفندى که از شير آن مى‏آشاميد عينه بود.


آن
حضرت سبويى از سفال داشت که با آب آن وضو مى‏گرفت و از آن‏مى‏نوشيد، و
مردم کودکان خردسال خود را که خوب و بد را مى‏فهميدندمى‏فرستادند و آنان
داخل منزل آن حضرت مى‏شدند بدون آنکه کسى مانع آنهاشود، آن‏گاه اگر در آن سبو آبى
مى‏يافتند مى‏آشاميدند و براى تبرّک بر صورت وبدن خود مى‏ماليدند.


روايت
شده که عمامه آن حضرت به اندازه‏اى بود که سه دور يا پنج‏دور به سرش مى‏پيچيد
.


روايت
است که آن حضرت عمامه سياهى داشت که به سر مى‏بست ودر آن نماز مى‏خواند.


على
عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شب کلاه‏هاى راه
راه به سر مى‏نهاد. . . وزرهى داشت به نام ذات الفضول که داراى سه حلقه از نقره
بود، يکى در جلو و دو تادر پشت. . .


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله شمله و نمره (2)به خود مى‏پيچيد، اما
نمره از آن جهت‏که خطوط سياه آن بر سفيدى ساقها و قدمهاى نمايان
آن حضرت قرار مى‏گرفت براندام او زيبا مى‏نمود.


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله در يک لباس گشاد نماز مى‏خواند.


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله دو برد (جامه راه راه) (عباى پشمى سياه)
داشت که فقطدر حال نماز مى‏پوشيد، و امتش را به نظافت ترغيب مى‏نمود و
به آن دستور مى‏داد.


امير
مؤمنان عليه السّلام فرمود: لباس پنبه بپوشيد که لباس رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله از پنبه‏بود و لباس ما اهل بيت نيز از پنبه
است.


على
عليه السّلام فرمود: لباس پنبه بپوشيد که آن لباس رسول خدا صلّى اللّه
عليه و آله بود. وآن حضرت لباس مويين و پشمين نمى‏پوشيد
مگر آنکه علت و ضرورتى پيدامى‏شد (3).


آن
حضرت کمربندى داشت از چرم دباغى شده که در سر آن قلاّب‏ داشت و طرف ديگرش از
نقره بود. و همچنين سه حلقه نقره‏اى در آن بود. و نيزآن حضرت قدحى
داشت که به سه قطعه از نقره بند زده شده بود.


على
عليه السّلام فرمود: ته غلاف و قبضه شمشير رسول خدا صلّى اللّه عليه
و آله از نقره بود وما بين آن دو نيز با حلقه‏هايى از نقره مزيّن
بود.


امام
باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عصايى
داشت که در ته آن آهن‏نوک تيزى بود و بر آن تکيه مى‏کرد و روزهاى عيد
فطر و عيد قربان آن را با خودمى‏برد و در نماز جلوى خود مى‏گذاشت.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: انگشتر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از
نقره بود .


امام
صادق عليه السّلام فرمود: نگين انگشتر بايد گرد باشد و
انگشتررسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نيز همين گونه بود.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: نقش نگين انگشتر رسول خدا صلّى اللّه عليه
و آله«محمّدرسول اللّه»بود.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دو انگشتر
داشت که بر يکى«لا اله الاّ اللّه، محمّد رسول اللّه»و بر ديگرى«صدق
اللّه»نقش شده بود.


حضرت
رضا عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، امير
مؤمنان، امام حسن، امام‏حسين و ساير امامان عليهم السّلام
انگشتر به دست راست مى‏کردند.


مؤلّف:
کلينى در کافى انگشتر به دست راست کردن رسول خدا صلّى اللّه عليه و
آله و نيز نقش‏خاتم آن حضرت را با اندک اختلافى نقل کرده و شيخ صدوق
در کتابهاى خود وديگران نيز همان‏ها را نقل کرده‏اند. و نيز کلينى
روايت کرده که على و حسن و حسين‏و برخى از امامان بعد عليهم
السّلام انگشتر به دست چپ مى‏کردند ولى اين روايات با هم‏منافات
ندارند، زيرا يا مى‏خواستند بيان کنند که انگشتر به هر يک
از دستها کردن‏جايز است، يا آنکه زمانهاى مختلف چنين اقتضايى
داشته (مثلا از روى تقيّه انگشتربه دست چپ مى‏کردند) . اما درباره پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله روايت نشده که انگشتر به دست چپ‏ کرده باشد.
البته در کافى از امام صادق عليه السّلام روايت کرده که«رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله جز اندک‏زمانى انگشتر به دست نکرد» (که شايد منظور
آن بوده که مدت کمى انگشتر به دست‏چپ کرد و سپس آن را ترک نمود) . به هر حال منظور
ما در اين کتاب بيان برخى ازاوصاف انگشتر آن حضرت است.


على
عليه السّلام فرمود: پيامبران پيراهن را پيش از شلوار به
تن مى‏کنند.


ملحقات‏


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله در سفارشهاى خود به ابوذر فرمود: اى اباذر، من
لباس‏زبر و خشن به تن مى‏کنم، روى زمين مى‏نشينم، انگشتان خود را پس
از غذا خوردن‏مى‏ليسم، و بر الاغ بى‏پالان سوار مى‏شوم و ديگرى را نيز
در رديف خود سوار مى‏کنم، پس هر که از سنّت من روى گرداند از من نيست.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شب کلاهى که
سفيد و راه راه‏بود به سر مى‏نهاد، و در جنگ کلاهى که دو گوش مانند داشت.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از پوشاک سياه
کراهت داشت‏مگر سه چيز: عمامه، کفش و عبا.


امام
باقر عليه السّلام فرمود: از سنّت است که هنگام کفش پوشيدن اول
پاى‏راست را در کفش کنند، و هنگام در آوردن اول پاى چپ را در آورند.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: هنگام غذا خوردن کفشهاى خود را از پادر آوريد،
زيرا هم پاهاى شما راحت‏تر مى‏شود و هم سنّت نيکويى است.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: پوشيدن کفش سياه و نعلين زرد از
سنّت است.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: کتان از پوشاک پيامبران است.


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله از لباس سرخ رنگ کراهت داشت.


امام
باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خيمه‏اى
داشت که آن را کنّ (4)مى‏گفتند.


رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله در روز جمعه برد سرخ رنگ خود را مى‏پوشيد
وعمامه«سحاب»را بر سر مى‏نهاد. در روز فتح مکه با عمامه سياهى که بر سر بسته
بودوارد مکه معظّمه شد . آن حضرت جعبه‏اى داشت که شانه عاج، سرمه‏دان، قيچى
ومسواکش را در آن مى‏نهاد. . . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگامى که از
دنيا رفت يک روپوش‏زبر يمانى و عبايى که به
آن«ملبده»مى‏گفتند بر تن داشت. براى آن حضرت تختى بودکه اسعد بن زراره آن را اهدا
کرده بود. منبر آن حضرت سه پلّه و از چوب«طرفاء»بود که زنى توسط غلام نجّار خود به
نام ميمون ساخته بود. مسجدش مناره نداشت وبلال روى زمين اذان مى‏گفت.


امام
صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روپوشى داشت
که با گياهى‏خوشبو رنگ شده بود و آن را در خانه مى‏پوشيد و رنگ آن بر
بدن حضرت اثرمى‏گذاشت .


امام
باقر عليه السّلام فرمود: ما در خانه لباس زرد رنگ مى‏پوشيم.




[1] سندس: ديبا و ابريشم لطيف.
و در اينجا منظور ابريشم ناخالص است، زيرا پوشيدن ابريشم
خالص‏براى مردان حرام است.


[2] شمله لباسى است کوچکتر از قطيفه.
و نمره لباسى است از پشم که داراى خطوط سفيد و سياه‏مى‏باشد .


[3] از اين خبر معناى آنچه در باب
معاشرت آن حضرت گذشت که لباس پشمينه مى‏پوشيد روشن‏مى‏شود که حضرت در
حال ضرورت لباس پشمينه مى‏پوشيده است، بنابر اين منافاتى ميان
اين اخبارنيست . (مؤلف)


[4] يعنى سر پناه‏


منبع: سنن النبى،علامه سيد محمدحسين
طباطبائى





/ 1