نتيجه خوشحال كردن سگ - نتيجه خوشحال كردن سگ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نتيجه خوشحال كردن سگ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












نتيجه خوشحال كردن سگ



روزى امام حسن مجتبى عليه السلام در يكى از باغستان هاى شهر مدينه قدم مى
زد، كه ناگاه چشمش به يك غلام سياه چهره افتاد كه نانى در دست دارد و يك لقمه خودش
مى خورد و يك لقمه هم به سگى كه كنارش بود مى داد تا آن كه نان تمام شد.


حضرت با ديدن چنين صحنه اى ، به غلام خطاب كرد و فرمود: چرا نان را به سگ
دادى و مقدارى از آن را براى خود ذخيره نكردى ؟


غلام به حضرت پاسخ داد: زيرا چشم هاى من از چشم هاى ملتمسانه سگ خجالت
كشيد و من حياء كردم اين كه من نان بخورم و آن سگ گرسنه بماند.


امام حسن عليه السلام فرمود: ارباب تو كيست ؟


پاسخ گفت : مولاى من ابان بن عثمان است .


حضرت فرمود: اين باغ مال چه كسى است ؟


غلام جواب داد: اين باغ مال ارباب و مولايم مى باشد.


پس از آن حضرت اظهار داشت : تو را به خدا سوگند مى دهم كه از جايت برنخيزى
تا من باز گردم .


سپس حضرت حركت نمود و به سمت ارباب غلام رفت ؛ و ضمن گفتگوهايى با ابان بن
عثمان ، غلام و همچنين باغ را از او خريدارى نمود؛ و سپس به جانب غلام بازگشت و به
او فرمود: اى غلام ! من تو را از مولايت خريدم .


پس ناگاه غلام از جاى خود برخواست و محترمانه ايستاد.


سپس حضرت در ادامه سخنان خود اظهار نمود: اين باغ را هم خريدارى كردم ؛ و
هم اكنون تو را در راه خداوند متعال آزاد نموده ؛ و اين باغ را نيز به تو بخشيدم
.(1)




1- تاريخ ابن عساكر
ترجمة الا مام الحسن عليه السلام : ص 148، ح 249، احقاق الحقّ: ج 11، ص 146.





/ 1