آسيب شناسى خودارضايى
مقدمه
طغيان جنسى يكى از مهم ترين و در عين
حال پيچيده ترين مسائلى است كه اكثريت مردم ـ به
خصوص نسل جوان ـ با آن درگيرند. چه، اين مسأله عامل مهم و زير
بناى انحراف و انحطاط جسمى و روحى را فراهم مى سازد. در
سن جوانى كه انسان قدرت جسمى بيشترى را داراست، تمام اميال
غريزى و نفسانى اش در اوج قدرت و شدت بوده و به خصوص اين
ميل هم، از كمال قدرت برخوردار مى باشد. به اين جهت محروميت
از ارضاى اين ميل، در رديف مشكل ترين محروميت
هايى است كه بشر با آن ها دست به گريبان است، زيرا تحمل
محروميت از هر غريزه يا نعمتى كه ارضا و برخوردارى
آن توأم با لذت بيشترى است، به همان نسبت مشكل تر و طاقت فرساتر خواهد
بود. لذا بايد گفت تعديل اين ميل در جوانى، به راستى
خود هنر بزرگى است.
خود ارضايى يكى از راههاى همين طغيان
جنسى است. خود ارضايى بيراهه اى براى ارضاى
ميل سركش جنسى است كه نسل جوان را در معرض آسيب هاى جدى
قرار مى دهد. از همين رو نام بيمارى بر آن نهاده شده است.
آسيب ها
قرآن كريم اصرار مى ورزد كه اى انسان، تمام اعمال و
رفتار تو نه تنها در زندگى شخصى ات بلكه در طبيعت و محيط
پيرامون تو نيز اثر مى گذارد. از آن جا كه انسان سر و كارش بيشتر
با طبيعت مادى است و به جنبه هاى مادى و دنيوى
كارهايش بيشتر مى انديشد و جلب منعفت دنيوى و
دفع ضرر دنيوى برايش روشن تر و ملموس تر است بر همين
اساس، دين اسلام قبل از هر چيز انسان را به پى آمدهاى
مثبت و منفى دنيوى كارهايش متوجه ساخته و هشدارهاى
لازم را به او داده است.
بنا بر اين، بيان آسيب ها به نوبه خود، آگاهى بخشى
و روشن گرى نسبت به تنبيهاتى است كه به زودى زود گريبان
گير فرد مى شوند. آشنايى با آسيب ها هم براى
پيشگيرى امرى كار ساز است و هم براى ترك. وقتى
بخواهيم با امر زشتى كه در آستانه آن قرار گرفته ايم يا
عادت ناپسندى كه دچار آن شده ايم به ستيزه برخيزيم
ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسم سازيم و بعد منافعى
را كه در نتيجه دفع و ترك آن عايد ما مى شود در درون خود تصور
كنيم و در نتيجه اين عمل، هر بار كه چنين نمايشى
در روح خود مى دهيم بر آن تحريك يا عمل چيرگى
يافته و لذت ترك آن را لحظه به لحظه در خود احساس مى كنيم. ولى
بايد دانست كه اين گر چه قدم اول و امرى لازم است كافى نيست
. بايد براى پيش گيرى و درمان نيز تلاش كرد.
الف) آسيب هاى جسمانى
1.ضعف و تحليل قواى جسمانى
كاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران ناپذير خود
ارضايى است. احساس خستگى عارضه طبيعى انزال است،
اگر خود ارضايى در شبانه روز به دفعات تكرار شود اين احساس خستگى
در ساعات مختلف همراه انسان است. درنتيجه به مرور زمان ضعف و بى حالى
در فرد تثبيت شده و يك طبيعت ثانوى براى او ايجاد
مى كند.
كاهش و تخليه مكرّر قواى جسمانى به ضعف عمومى و
دائمى بدن و بالاخره به پيرى زودرس مى انجامد.
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى، ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تيرگى
چهره، از نشانه ها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همين جا ختم نمى شود بلكه كل
بدن را ساقط مى كند. شخصى كه مبتلا به اين عمل شوم شود، رفته
رفته ضعف شديد در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار مى دهد تا اين
كه به فلج عمومى بدن مبتلا مى شود.
كم خونى؛
كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛
كم خوابى و اختلال در خواب ؛
تنگى نفس؛
سردرد و سر گيجه؛
پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات.
همگى از آسيب هاى جسمى خود ارضايى
هستند.
2. ضعف بينايى
خود ارضايى به تدريج در نور چشم و قدرت بينايى
اثر مى گذارد و آن را كاهش مى دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى
به درجات و شدت خود ارضايى دارد و اين به حدى است كه گاه
به نابينايى منجر مى شود.
3. آسيب پذيرى در برابر بيمارى ها
تحليل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بسترپذيرش ساير
بيمارى ها را فراهم مى آورد. جسمى كه با خود ارضايى
ضعيف شده است نمى تواند در مقابل ميكروب ها و ويروس ها از
خود دفاع كند.
4. آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى هاى جنسى
و توليد مثل
خود ارضايى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود
بر جاى مى گذارد. دكتر «هوچين سون» معتقد است كه عموم ناراحتيهاى
مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خود ارضايى است. بعضى از
اين اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى
تورم كانال نطفه
تورم قسمت پايينى و عقب كانال ادرار
شل شدن عضلات تناسلى
خروج بى اختيار منى با كوچك ترين تحريك
ايجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چركى و احساس درد
هنگام قاعدگى در دختران
از بين رفتن پرده بكارت
ارضاى ناكامى جنسى و از دست دادن لذّت مقارب بعد از
ازدواج
ناتوانى و تأخير توليد مثل به خاطر ضعف مكرّر دستگاه
تناسلى و انزال زود هنگام
بيماريهاى مقاربتى
عقيم شدن
5. آسيب مراكز عصبى و غدد در مغز
در اثر خود ارضايى و تحريك زياد، هيپوتالاموس
آسيب مى بيند. مغز و مراكز حساس ديگر مكررا دچار كاهش نسبى
جريان خون مى شوند و از اين طريق آسيب هاى
جبران ناپذير بر آنها وارد مى شود. تخليه هاى مكرر عصبى،
موجب ضعف اعصاب مى شود. خود ارضايى هاى مكرر، مراكز عصبى
را دچار حساسيت و ضعف و خستگى و اختلال مى سازد. به گفته يكى
از دانشمندان، خود ارضايى موجب ضعف قواى شهوانى و بى
رمق و بى جان شدن آنها مى شود.
به طور كلى اختلال قواى بينايى، شنوايى(مثل
صداى زنگ در گوش و وز وز كردن)و...از ضعف و اختلال اعصاب است.
ب) آسيب هاى روحى ـ روانى
1.ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى
همان گونه كه گذشت، يكى از پى آمدهاى خود ارضايى،
ضعف و تحليل قواى جسمانى است و اين به نوبه خود ناشى
از اختلال در عملكرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اين سيستم
موجب مى شود كه بخش حافظه كارايى لازم را نداشته باشد. علاوه بر
اين، شخص مبتلا به خود ارضايى به خاطر تمركز در اين عمل و
توجه نسبتا مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكرى
است كه اين خود عامل ديگرى براى كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقويت حافظه آن است كه فرد به كارهاى علمى
و فكرى مشغول باشد در حالى كه شخص خود ارضا از كارهاى علمى
و فكرى باز مى ماند و اين خود عامل ديگرى براى
ضعف حافظه چنين اشخاصى است.
2.اضطراب
دلهره و دلواپسى از ويژگى هايى است كه
دائما فرد خود ارضا را رها نمى كند، او مرتب با خود درگير است و نمى
تواند با خود كنار آيد. افكار آشفته، وسواس فكرى، بى ثباتى،
درهم ريختگى فكرى دامن گير اوست: «نكند كسى بفهمد»،
«كى و چگونه اين كار را تكرار كنم»، «كى مى شود نجات پيدا
كنم» و...لحظه اى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقير خود به علت ارتكاب
گناه، شخصيت او را در هم مى كوبد. گاهى تأخير در ترك و اين
كه بعد از ترك چه مى شود، امان او را مى گيرد.
3. افسردگى
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى
ذوقى، سستى و گوشه گيرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى،
ورزشى، مسائل معنوى و...همگى از نشانه هاى بارز و حتمى
افسردگى است.
4. پرخاش گرى و بد اخلاقى
شخص خودارضا نسبت به كوچكترين محرّك محيطى حساس است،
حوصله گفت و گو با ديگران را ندارد، زود رنج است و سريعاً از كوره در
مى رود، به نور زياد، صدا، رفت و آمد و...حساسيت فوق العاده
دارد.
5. يأس از زندگى
6. از بين رفتن خلاقيت ها، توانايى ها و سركوب
شدن استعدادها.
7. عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و
فعاليت هاى فكرى.
8. هوس باز و بى بند وبار شدن و اعتياد به ارضاى جنسى
نامشروع.
9. بى عاطفه، كم رو و خجل .
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بين رفتن صفاى دل و بى علاقه گى نسبت به
امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسيب هاى اجتماعى
خودارضايى يك حس گريز از اجتماع پديد مى
آورد كه در اثر افراط و تكرار در او ريشه دارتر خواهد شد. فرد در گوشه اى
خود را منزوى و به افكار دور و دراز مى پردازد. توجه به لذات شخصى،
سبب سستى روابط اجتماعى مى گردد و حيات جمعى را
دچار مخاطره مى سازد. فرد خودارضا به غير از ميل و انزوا جويى
در عرصه اجتماعى نيز با مردم جوشش ندارد و از زندگى در جمع احساس
لذت نمى كند. اينجاست كه نه تنها شخصيت اجتماعى و انسانى
چنين افرادى تدريجا متزلزل شده بلكه جامعه نيز از وجود نيروى
جوان و پر انرژى محروم گرديده است و در دراز مدت موجب اختلال در نظام
اجتماعى مى شود.
اين دسته از آسيب ها عبارتند از:
1. بى آبرويى؛
2. مشكلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست يابى؛
4. مشكلاتى در ازدواج از قبيل:
عدم پذيرش در خواستگارى
در نامه اى آمده: اكنون خواستگاران فراوانى دارم كه هر يك
از ديگرى بهتر هستند. به دليل همين مسأله (خودارضايى
و از دست دادن بكارت) است كه مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون اين
كه پدر و مادرم علت نپذيرفتن من را بدانند.
«دخترى 18 ساله از تهران»
بى ميلى به ازدواج و تأخير در آن
بى ميلى به همسر
ناتوانى در مقاربت صحيح و ارضاى جنسى خود و همسر
ناسازگارى خانوادگى
سرد بودن كانون خانواده
ناتوانى در برابر مشكلات و سختى ها پس از ازدواج
طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده
5.افت تحصيلى
6. بزهكارى
7. عدم علاقه نسبت به فداكارى، خدمتگزارى به همنوعان و...
8 . لذت نبردن از دوستى ها و مهر و محبت ها در روابط با پدر و مادر،
بستگان و دوستان و بالاخره بريدن از آنان .
9. از بين رفتن عزت، پاك دامنى، شرف و حيا.
10. انحطاط و انحراف فكرى و عملى خود و به انحراف كشيدن
ديگران.
11. ايجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نواميس
ديگران.
12.سوء استفاده جنسى و تجاوز به كودكان.
13. ترويج و اشاعه فحشا و منكرات.
14. شيوع بيمارى هاى مقاربتى در جامعه.
15.حسادت و بدبينى.
د) آسيب هاى معنوى و اخروى
همه آسيب هاى سه گانه كه سخن از آنها به ميان رفت قابل
اصلاح و جبران است اما آسيب معنوى به اين راحتى قابل
جبران نيست چون اولا: آسيب به قلب و دل است كه هيچ بُعد از وجود
آدمى به ارزش، كارايى، حساسيت و لطافت قلب و دل او نيست.
به تعبير قرآن و روايات اسلامى، گناه به دل انسان سرازير
مى شود و آن را فاسد و از كار مى اندازد. ثانيا: اين آسيب
فقط دنيوى است.
قرآن كريم مى فرمايد: چنين نيست كه بعضى
خيال مى كنند، بلكه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دل هايشان
نشسته، لذا از درك حقيقت وا مانده اند. کلاّ بَل ران على قلوبهم ما
کانوا يکسبون.[1]
آرى، بدترين اثر گناه، تاريك ساختن قلب و از ميان
بردن نور علم و حس تشخيص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازير قلب مى
شوند».[2]
مرحوم علامه طباطبائى قدس سره در تفسير الميزان[3] مى
فرمايد: از آيه شريفه سه نكته استفاده مى شود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى دهند؛
2. اين نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمى حق و حقيقت
را درك كند؛
3. نفس آدمى به حسب طبع اوليه اش صفا و جلايى
دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك مى كند.
قلب از ديدگاه قرآن جايگاه مهمى دارد قرآن كريم
اولا: قلب را مهم ترين مركز شناخت در انسان معرفى مى كند. ثانيا:
بيمارى قلب را مهم ترين بيمارى به حساب مى
آورد و از اين بيمارى به تعابير مختلف و عجيب ياد
مى كند: قلب بيمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، كور شدن قلب،
مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهمتر مردن قلب. كه جمعا بيش از
هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهميت گناه از ديدگاه اسلام همين بس که اسلام اولاً:
کيفر و اثر آن را منحصر به دنيا نکرده است.[4]
ثانياً: از انديشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از
سرچشمه خشک کند.[5]
ثالثاً: از گناه به عنوان درد و بيمارى ياد کرده
است.[6]
رابعاً: از رفاقت و دوستى با گنهکار و شرکت در مجلسى گناه به
شدت نهى کرده است.[7]
خامساً: ترک گناه را بهترين عبادت برشمرده است.[8]
اين ها بخش بسيار اندك از هشدارهايى است كه اسلام
براى دفع اثر زيانبار گناه به انسان ها داده است.
براى اين كه به تأثير گناه بر دل و قلب بيشتر پى
ببريم، به عنوان نمونه به ذكر يك روايت اكتفا مى كنيم:
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلّم مى فرمايد:
وقتى انسان مؤمن گناهى را مرتكب مى شود، لكه سياهى
در قلبش پيدا مى شود كه اگر دل از آن بكند و توبه كرده و از خداوند
آمرزش طلبد دوباره قلبش شفاف مى شود و اگر گناه را ادامه دهد، سياهى
تمام قلبش را فرا مى گيرد.[9]
خودارضايى هم كه اسلام به شدت از آن نهى كرده است شايد
از همين باب باشد كه اثر در قلب و دل آدمى مى گذارد و آثار روحى
و روانى خودارضايى كه در بخش(ب) بيان گرديد، عمدتا
از همين بيمارى دل ناشى مى شود. در اين جا
چند روايت در مورد اثر معنوى گناه خودارضايى بيان مى
كنيم به اميد آن كه تو اى جوان عزيز و برومند، اى
كه چشم اميد پدر و مادر و جامعه به توست، اى آينده ساز خود و
جامعه اسلامى و بالاخره تو اى مبتلا به اين گناه خانمان سوز و
هلاكت بار به خود آيى و تا دير نشده خود را از اين مهلكه
و باتلاق نجات دهى، بدان كه مى توانى، حتما مى توانى!
1. امام صادق عليه السّلام: روز قيامت خداوند با شخص خود ارضا
گفت و گو نمى كند و از چشم خدا مى افتد.[10]
2. رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلّم: لعنت خدا و ملائكه
خداوند و تمام بشر بر شخص خود ارضا[11]
3. امام صادق عليه السّلام: براى كسى كه خودارضايى
كند در قيامت عذاب دردناكى در نظر گرفته شده است.[12]
در پايان توجه شما را به تحقيقى كه حاصل بررسى
400 نامه رسيده از نوجوانان كشور به برنامه آينده سازان صداى
جمهورى اسلامى در دى ماه 1367 است جلب مى كنيم. طبق
اين تحقيق افرادى كه مبتلا به خود ارضايى مى
باشند به ناراحتى هاى زير مبتلا گشته اند:
1. ضعيف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحليل
رفتن بدن؛ 5. سر درد و سر گيجه؛ 6. سرما خوردگى زود به زود؛ 7. كم خونى؛
8. سست شدن زانو؛ 9.سياه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12.
ضعف و اختلالات شنوايى؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشه گيرى؛ 15.
اختلال در خواب؛ 16. ايجاد حالت وسواس و ترديد؛ 17. افت تحصيلى.
اكنون تو اى جوان، كه طراوت و پاكى دنيا را بايد
در تو ديد و از تو شناخت، به چه مى انديشى؟ آسيب ها
را ديدى و خواندى؟ براى از اين به بعد چه در سر دارى؟
آيا از هم اكنون كمربندت را محكم بستى و عزمت را جزم نمودى؟ به
خود آى! همين الان وقت تصميم است، همين الان، نگو از
فردا، نگو ببينم چه مى شود، نگو نمى شود و نگو چه و چه و نگو...
.
با توكل بر خدا و با يك اراده جدى، حركت كن، به زودى
افق هاى سلامت و سعادت را خواهى ديد و احساس قدرت مى كنى.
پس حركت، حركت، اراده، اراده، تصميم، تصميم.
در بخش دوم (درمان خود ارضايى) به كمك تو شتافته ايم،
راه درمان را به تو نشان داده ايم، محض خدا، به خاطر خودت، كمك ما را پس
نزن.
به دامانش نشيند لكـه ننگ گلى گر همنشين خار گردد
على سلطان دين فرمود: آن كس كه با نادان نشيند خار گردد
منابع كمكى
1- خود ارضايى يا ارضاى انحراف جنسى، مؤسسه
فرهنگى اشراق، بابل: مبعث 1379.
2- بلوغ، دکتر احمد صبور اردوبادى.
3- تفسير الميزان، مرحوم علامه سيد محمد حسين
طباطبائى ـ قدس سره ـ.
4- تفسير نمونه، حضرت آيت الله مکارم شيرازى.
5- جلوه هاى حکمت، سيد اصغر ناظم زاده قمى.
6- خانواده و مسائل جنسى کودکان، دکتر على قائمى.
7- دختران، دوستى ها و عبرتها، محمد على کريمى نيا.
8- دنياى نوجوان، دکتر شرفى، انتشارات تربيت.
9- راهنماى پدران و مادران، محمد على سادات.
10- مشکلات جنسى نسل جوان، آيت الله مکارم شيرازى.
[1] . مطففين / 14.
[2] . تفسير نمونه، ذيل آيه 14 مطففين
.
[3] .ذيل آيه مطففين: 14.
[4] . مائده / 33.
[5] . على(ع) مى فرمايد: کسى که در
انجام گناه زياد فکر کند، بالاخره به گناه کشيده مى شود. (غرر
الحکم).
[6] . على(ع) مى فرمايد: براى دلها بيمارى
اى، دردناک تر از گناه نيست. (بحارالانوار، ج73، ص342).
[7] . على(ع) مى فرمايد: بر فرد مسلمان شايسته
نيست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستى بريزد. (وسايل الشيعه،
ج2، ص269).
[8] . على(ع) مى فرمايد: برترين
عبادت، دورى گزيدن از گناه است.
[9] .تفسير الميزان، ذيل آيه 14 مطففين
.
[10] . ميزان الحكمه، ح 18749.
[11] . همان، ح 18748
[12] . همان، ح 18749.
منبع:سايت انديشه قم