جوان و جستجوى هويت
سيد صادق سيدنژاد
در ميان همه
دورههاى زندگى انسان، دوره جوانى در روند تحقق كمال
حقيقى و شخصيت واقعى او بسيار مهم و سرنوشتساز
است. در اين دوره از زندگى، تغيير و تحولات سريع و
در عين حال، مؤثرى به وقوع ميپيوندد. كه چگونگى
برخورد با اين دگرگونيها، مسير آينده فرد را مشخص
ميسازد. از جمله اين تحولات بروز و ظهور يك سلسله
نيازهاى جديد است كه ارضاى درست و به موقع آنها، علاوه
بر متمايز ساختن نوع زندگى انسان از ساير حيوانات، رشد و
تعالى فرهنگ و پيشرفت و ترقى همه جانبه جامعههاى
انسانى را در پى دارد. از اين رهگذر، زمينه سعادت
واقعى يا بدبختى و سقوط اخلاقى بشريت تحقق
پيدا ميكند. بر اين اساس، يكى از
نيازهاى روانى مهمى كه در دوره جوانى شكوفا
ميشود، نياز به برخوردارى از «هويت» است.
فرد اگر در
دوره كودكى از طريق تقليد و تبعيت از رفتارهاى
اطرافيانش خود را با محيط انطباق ميداد و يا
همينطور در اوايل دوره نوجوانى به وسيله شبيه
ساختن خود با هم سن و سالان و اعضاى گروههايى كه با آنها در
ارتباط بود، به زندگيش نظام خاصى بخشيده بود، اينك در
مرحله ورود به دوره بزرگسالى نه تنها به آنگونه از زندگى تمايلى
ندارد بلكه تلاش ميكند از اين به بعد از هر جهت مستقل باشد.
زيرا لازمه مستقل عمل كردن، برخوردارى از يك طرح منسجم
فكرى و اعتقادى است كه به كمك آن بتواند تصميم مناسب را در هر
لحظهاى كه ضرورت آن را احساس كرد اتخاذ نمايد. از اينرو، در
پايان دوره نوجوانى و آغاز دوران جوانى مهمترين دغدغه و
دل مشغولى او دستيابى به «هويت» است تا بداند كه
چيست و كيست؟ و چه وظيفهاى بر عهده اوست؟ و چگونه
ميتواند بين خود و ساير افراد جامعه ارتباط مناسب برقرار كند؟
... توانمندى پاسخگويى به اينگونه پرسشهاى
اساسى، جز از طريق تحقق بخشيدن به هويت انسانى فرد
ميسر نيست.
معنا و مفهوم
هويت
در كتابهاى
لغتبراى واژه هويت معناهاى زيادى ذكر
ميكنند كه از جمله آنهاست:
- هستى، وجود،
آنچه سبب شناسايى شخص باشد; (1)
-
حقيقتشيء يا شخص كه مشتمل بر صفات جوهرى او باشد، ذات،
شخصيت و ... (2)
- در لغتنامه دهخدا،
هويتبه معناى تشخص دانسته شده است و مؤلف تصريح ميكند
كه همين معنى در ميان حكيمان و متكلمان مشهور است. (3)
لازم به ذكر است كه
معانى اصطلاحى خاصى كه صاحبنظران تعليم و تربيت و
روانشناسى و جامعهشناسى و ... بر اين واژه ذكر كردهاند تا
حدود زيادى با معانى لغو آن همخوانى دارد.
اريك
اريكسو، در تبيين مفهوم هويتى كه نوجوان همواره در
پى آن است چنين مينويسد: هويتى كه نوجوان
درصدد است تا به طور روشن به آن دستيابد اين است كه او بداند
كيست؟ و نقشى كه بايد در جامعه ايفا كند چيست؟ (4)
يكى
ديگر از انديشمندان روانشناس در اين باره ميگويد:
هويت ميان خود و ديگران توازن برقرار كردن; (5)
اريك فروم
جامعهشناس و روانكاو آلمانى در توضيح نياز انسان به
هويت مينويسد: ... هر فرد آدمى مايل است كه
هويتخاصى داشته باشد از اين رو، ميكوشد كه خويشتن
را دريابد و بشناسد ... در عين حال، ميكوشد تا فرد
ممتازى باشد ... (6)
از بررسى و
تحليل مجموعه ديدگاههاى موجود در اين باره ميتوان
چنين نتيجه گرفت: هويت آن بخشى از عناصر اصلى
شخصيت انسان است كه به دنبال عينيت پيدا كردن آن، فرد
قادر ميشود كه موضع خود را در برخورد با جهان و ديگران و
خويشتن به صورت شايسته مشخص نمايد. منتهى اين
توانمندى پاسخگويى به مسائل در دورههاى مختلف
زندگى به دليل تفاوتهاى سنى و ميزان علم و آگاهى
و استعداد و رشد فكرى و تجربه با هم فرق دارد. عمده آن است كه فرد به
گونهاى پرورش يابد كه در مرحله خستبتواند به وظايف و
مسؤوليتهايى كه بر عهده اوست عمل كند لذا در تعريف
عملياتى هويت گفته ميشود: اگر فرد براى
پرسشهايى چون پرسش هاى زير پاسخهايى مطمئن
و قانعكننده داشته باشد معلوم ميشود هويت واقعى خويش را
به دست آورده است.
- جايگاه و
منزلت و مرتبت او دقيقا چيست؟
- چه پيوندها و
رشتهها و ارتباطهايى او را به خود و جهان خارج از خود مرتبط
ميسازد؟
- درك كند كه چه
نقشها، وظايف و مسؤوليتهايى در قبال خود و ديگران
بر عهده دارد؟
- چه توقعاتى
بايد از خود و ديگران در برخورد با مسائل داشته باشد؟ (7)
- نسبت او به گذشته و
حال و آينده چيست؟ و ...
اسلام و هويت
انسان
در فرهنگ اسلامى
در زمينه ضرورت شناخت هويت انسانى و اهميت پاسداشت آن و
آثار زيان بخش به فراموشى سپرده شدن هويت واقعى انسان و
نيز علل آن و ... مطالب زيادى مطرح شده است. به يك اعتبار
ميتوان گفت: مجموعه مباحثى كه تحت عناوينى چون: معرفت
نفس، خدايابى، خودشناسى، خوديابى، خودسازى و
خودزيانى و از خودبيگانگى و ... ارائه ميشوند،
همگى به گونهاى و از بعدى به مساله هويتشناسى
انسان ارتباط پيدا ميكنند. به عبارت ديگر هدف مجموعه
آموزههاى دينى از يك نظر اين است كه ضمن ارائه
تصوير واقعى از حقيقت هويت انسانى، راههاى
دستيابى و حفظ و حراست از آن را به بشر نشان دهد.
توضيح آنكه،
اساسيترين موضوع در هويتيابى خودشناسى است;
يعنى اگر پذيرفتيم كه نخستين و در عين حال،
مهمترين سؤال انسان در زندگى اين است كه من كيستم؟ و در
نظام هستى چه مسؤوليتى را برعهده دارم؟ و پذيرفتيم
كه هويت انسانى عبارت است از حقيقتشخص كه مشتمل استبر همه
صفات جوهرى او و نيز پذيرفتيم كه در روند خودشناسى
تلاش ميگردد كه ويژگيهاى اختصاصى و صفات
جوهرى انسان شناخته شود. از اينجا معلوم ميشود كه تنها از
طريق خودشناسى زمينه دستيابى به هويت انسان
فراهم ميگردد. و درستبه همين دليل است كه در نظام
تربيتى اسلام هيچ موضوعى به اندازه خودشناسى مورد
توجه واقع نشده است.
عليعليه
السلام سودمندترين معارف را معرفت نفس معرفى كردهاند. (8) و
تاكيد مينمايد كسى كه خود را نشناسد از راه
رستگارى و نجات از گمراهيها دور گشته، به وادى جهل و ضلالت
كشيده ميشود. (9) و پيامبر اكرمصلى الله عليه
وآله تصريح ميكنند: هر كس به خودشناسى موفق شود در حقيقتبه
خداشناسى دستيافته است. (10) و باز اميرالمؤمنين
على بن ابيطالبعليه السلام ميفرمايد: در شگفتم از
كسى كه تمام گمشدههاى خود را جستوجو ميكند اما نفس و
حقيقتخود را گم كرده است ولى به دنبالش نميگردد؟ (11) و قرآن
كريم همواره اين هشدار را به انسان ميدهد كه همانند
كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، خدا هم به سزاى اين
عمل آنان خودشان و هويت واقعى انسانيشان را از يادشان
برد. (12)
البته، توجه به
اين نكته نيز ضرورى است كه مراد از خودشناسى،
خودشناسى شناسنامهاى نيستبلكه منظور آن است كه انسان منزلت و
جايگاه واقعى خودش را در جهان آفرينش دريابد و متوجه
اين حقيقتباشد كه او يك حيوان خاكى در رديف
ساير حيوانات نيست كه همواره مشغول خور و خواب و ارضا شهوات
باشد بلكه پرتوى است از روح الهى و از چنان ارزشى برخوردار است
كه صلاحيت دستيابى به منزلتخليفه الهى را دارد.
موجودى است ملكوتى كه آگاه و مختار آفريده شده است تا به
اختيار خود مراتب كمال بينهايت را يكى پس از
ديگرى بپيمايد تا در نهايتبه منزلت قرب الهى
نائل شود.
رسالت همه انبيا
و اولياى الهى در طول تاريخ اين بوده است تا از
طريق بيدار ساختن فطرت انسانها، آنان را با گوهر گرانقدر هويت
انسانيشان آشنا سازند و راه تحقق بخشيدن به آن را آموزش دهند و از
كشيده شدن به مسيرهاى انحرافى ديگر كه حقيقت
انسانى را دچار خسران و نابودى ميسازند باز دارند. چرا كه در
جهانبينى الهى اسلام، هيچ ضررى قابل مقايسه
با باختن يا از دست دادن هويت انسانى نيست. خداوند متعال
در قرآن كريم خطاب به پيامبر اكرم در اين باره
ميفرمايد: اى پيامبر به مردم بگو زيانكاران
واقعى كسانى هستند كه حقيقتخويشتن را باختهاند ...
خسران و ضرر روشن همين است. (13)
وقتى انسان در
اثر غرق شدن در ارضاى خواهشهاى نفسانى ناخود را خود پنداشت و
خود واقعى را به فراموشى سپرد، هويت انسانى او نه تنها گم
ميشود بلكه گاهى به مرحلهاى ميرسد كه حقيقت او
م??خ ميگردد. به مرحله پستحيوانيت و بلكه پايينتر
از آن سقوط ميكند ...
نتيجه آنكه،
حساسترين مرحله زندگى انسان در دستيابى به هويت
انسانى دوره جوانى است; چرا كه در اين مقطع از زندگى،
احساس نياز به هويت در وجود فرد ظهور پيدا ميكند و به
دنبال آن، مرحله تمايز زندگى واقعى انسان از زندگى
حيوانى هر چه بيشتر مشخصتر ميگردد و موفقيت و
عدم موفقيت در اين برهه از حيات نه تنها سرنوشتخود فرد بلكه
جامعه را رقم ميزند. بر اين اساس، موفقترين جوامع آن
جامعههاى هستند كه شرايط اجتماعى و فرهنگى و
اقتصادى در آنها به گونهاى فراهم شده باشد كه مرحله
شكلگيرى و تحكيم هويت انسانى قشر جوان آن با
موفقيت انجام گيرد. و از وقوع بحران هويت، كه مهمترين
خطر و تهديد براى قشر جوان و به دنبال آن براى كل جامعه در عصر
كنونى است، جلوگيرى به عمل آيد.
1- فرهنگ معين، ج 4، صفحه 5228
2- فرهنگ عميد، صفحه 1265
3- لغتنامه دهخدا، ج 14، ص 20866
4- دنياى نوجوان، صفحه 55
5- جوان و بحران هويت، ص 16
6- نظريههاى شخصيت، ص 151، 150
7- جوان و بحران هويت، صفحه 18 و 17
8- معرفة النفس انفع المعارف، غرر و درآمدى، ج 6،
ص 148
9- من لم يعرف نفسه بَعدُ عن سبيل النجاه،
شرح غرر و درآمدى، ج 5، ص 426
10- من عرف نفسه فقد عرف ربه، مهجة البيضاء، ج 1،
ص 68
11- عجبت لمن نشيد ضالته و قد اضل نفسه فلا
يطلبها. غرر الحكم و دررالكلم، ج 4، ص 34
12- ولاتكوا كالذين نسوا الله فانساهم انفسهم،
سوره حشر، آيه 19
13- قل ان الخاسرين الذين خسرو انفسهم،
سوره زمر، آيه 15
منبع: مجله ديدار آشنا ، شماره 23