جوان و جستجوى هويت - جوان و جستجوى هويت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان و جستجوى هويت - نسخه متنی

سيد صادق سيدنژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












جوان و جستجوى هويت


سيد صادق سيدنژاد



در ميان همه
دوره‏هاى زندگى انسان، دوره جوانى در روند تحقق كمال
حقيقى و شخصيت واقعى او بسيار مهم و سرنوشت‏ساز
است. در اين دوره از زندگى، تغيير و تحولات سريع و
در عين حال، مؤثرى به وقوع مي‏پيوندد. كه چگونگى
برخورد با اين دگرگوني‏ها، مسير آينده فرد را مشخص
مي‏سازد. از جمله اين تحولات بروز و ظهور يك سلسله
نيازهاى جديد است كه ارضاى درست و به موقع آن‏ها، علاوه
بر متمايز ساختن نوع زندگى انسان از ساير حيوانات، رشد و
تعالى فرهنگ و پيشرفت و ترقى همه جانبه جامعه‏هاى
انسانى را در پى دارد. از اين رهگذر، زمينه سعادت
واقعى يا بدبختى و سقوط اخلاقى بشريت تحقق
پيدا مي‏كند. بر اين اساس، يكى از
نيازهاى روانى مهمى كه در دوره جوانى شكوفا
مي‏شود، نياز به برخوردارى از «هويت‏» است.



فرد اگر در
دوره كودكى از طريق تقليد و تبعيت از رفتارهاى
اطرافيانش خود را با محيط انطباق مي‏داد و يا
همين‏طور در اوايل دوره نوجوانى به وسيله شبيه
ساختن خود با هم سن و سالان و اعضاى گروه‏هايى كه با آن‏ها در
ارتباط بود، به زندگيش نظام خاصى بخشيده بود، اينك در
مرحله ورود به دوره بزرگ‏سالى نه تنها به آن‏گونه از زندگى تمايلى
ندارد بلكه تلاش مي‏كند از اين به بعد از هر جهت مستقل باشد.




زيرا لازمه مستقل عمل كردن، برخوردارى از يك طرح منسجم
فكرى و اعتقادى است كه به كمك آن بتواند تصميم مناسب را در هر
لحظه‏اى كه ضرورت آن را احساس كرد اتخاذ نمايد. از اين‏رو، در
پايان دوره نوجوانى و آغاز دوران جوانى مهم‏ترين دغدغه و
دل مشغولى او دست‏يابى به «هويت‏» است تا بداند كه
چيست و كيست؟ و چه وظيفه‏اى بر عهده اوست؟ و چگونه
مي‏تواند بين خود و ساير افراد جامعه ارتباط مناسب برقرار كند؟
... توانمندى پاسخ‏گويى به اين‏گونه پرسش‏هاى
اساسى، جز از طريق تحقق بخشيدن به هويت انسانى فرد
ميسر نيست.




معنا و مفهوم
هويت



در كتاب‏هاى
لغت‏براى واژه هويت معناهاى زيادى ذكر
مي‏كنند كه از جمله آن‏هاست:


- هستى، وجود،
آنچه سبب شناسايى شخص باشد; (1)


-
حقيقت‏شي‏ء يا شخص كه مشتمل بر صفات جوهرى او باشد، ذات،
شخصيت و ... (2)


- در لغت‏نامه دهخدا،
هويت‏به معناى تشخص دانسته شده است و مؤلف تصريح مي‏كند
كه همين معنى در ميان حكيمان و متكلمان مشهور است. (3)


لازم به ذكر است كه
معانى اصطلاحى خاصى كه صاحب‏نظران تعليم و تربيت و
روان‏شناسى و جامعه‏شناسى و ... بر اين واژه ذكر كرده‏اند تا
حدود زيادى با معانى لغو آن همخوانى دارد.


اريك
اريكسو، در تبيين مفهوم هويتى كه نوجوان همواره در
پى آن است چنين مي‏نويسد: هويتى كه نوجوان
درصدد است تا به طور روشن به آن دست‏يابد اين است كه او بداند
كيست؟ و نقشى كه بايد در جامعه ايفا كند چيست؟ (4)


يكى
ديگر از انديشمندان روان‏شناس در اين باره مي‏گويد:
هويت ميان خود و ديگران توازن برقرار كردن; (5)


اريك فروم
جامعه‏شناس و روان‏كاو آلمانى در توضيح نياز انسان به
هويت مي‏نويسد: ... هر فرد آدمى مايل است كه
هويت‏خاصى داشته باشد از اين رو، مي‏كوشد كه خويشتن
را دريابد و بشناسد ... در عين حال، مي‏كوشد تا فرد
ممتازى باشد ... (6)


از بررسى و
تحليل مجموعه ديدگاه‏هاى موجود در اين باره مي‏توان
چنين نتيجه گرفت: هويت آن بخشى از عناصر اصلى
شخصيت انسان است كه به دنبال عينيت پيدا كردن آن، فرد
قادر مي‏شود كه موضع خود را در برخورد با جهان و ديگران و
خويشتن به صورت شايسته مشخص نمايد. منتهى اين
توانمندى پاسخ‏گويى به مسائل در دوره‏هاى مختلف
زندگى به دليل تفاوت‏هاى سنى و ميزان علم و آگاهى
و استعداد و رشد فكرى و تجربه با هم فرق دارد. عمده آن است كه فرد به
گونه‏اى پرورش يابد كه در مرحله خست‏بتواند به وظايف و
مسؤوليت‏هايى كه بر عهده اوست عمل كند لذا در تعريف
عملياتى هويت گفته مي‏شود: اگر فرد براى
پرسش‏هايى چون پرسش هاى زير پاسخ‏هايى مطمئن
و قانع‏كننده داشته باشد معلوم مي‏شود هويت واقعى خويش را
به دست آورده است.


- جايگاه و
منزلت و مرتبت او دقيقا چيست؟


- چه پيوندها و
رشته‏ها و ارتباطهايى او را به خود و جهان خارج از خود مرتبط
مي‏سازد؟


- درك كند كه چه
نقش‏ها، وظايف و مسؤوليت‏هايى در قبال خود و ديگران
بر عهده دارد؟


- چه توقعاتى
بايد از خود و ديگران در برخورد با مسائل داشته باشد؟ (7)


- نسبت او به گذشته و
حال و آينده چيست؟ و ...




اسلام و هويت
انسان



در فرهنگ اسلامى
در زمينه ضرورت شناخت هويت انسانى و اهميت پاسداشت آن و
آثار زيان بخش به فراموشى سپرده شدن هويت واقعى انسان و
نيز علل آن و ... مطالب زيادى مطرح شده است. به يك اعتبار
مي‏توان گفت: مجموعه مباحثى كه تحت عناوينى چون: معرفت
نفس، خدايابى، خودشناسى، خوديابى، خودسازى و
خودزيانى و از خودبيگانگى و ... ارائه مي‏شوند،
همگى به گونه‏اى و از بعدى به مساله هويت‏شناسى
انسان ارتباط پيدا مي‏كنند. به عبارت ديگر هدف مجموعه
آموزه‏هاى دينى از يك نظر اين است كه ضمن ارائه
تصوير واقعى از حقيقت هويت انسانى، راه‏هاى
دست‏يابى و حفظ و حراست از آن را به بشر نشان دهد.


توضيح آن‏كه،
اساسي‏ترين موضوع در هويت‏يابى خودشناسى است;
يعنى اگر پذيرفتيم كه نخستين و در عين حال،
مهم‏ترين سؤال انسان در زندگى اين است كه من كيستم؟ و در
نظام هستى چه مسؤوليتى را برعهده دارم؟ و پذيرفتيم
كه هويت انسانى عبارت است از حقيقت‏شخص كه مشتمل است‏بر همه
صفات جوهرى او و نيز پذيرفتيم كه در روند خودشناسى
تلاش مي‏گردد كه ويژگي‏هاى اختصاصى و صفات
جوهرى انسان شناخته شود. از اين‏جا معلوم مي‏شود كه تنها از
طريق خودشناسى زمينه دست‏يابى به هويت انسان
فراهم مي‏گردد. و درست‏به همين دليل است كه در نظام
تربيتى اسلام هيچ موضوعى به اندازه خودشناسى مورد
توجه واقع نشده است.


علي‏عليه
السلام سودمندترين معارف را معرفت نفس معرفى كرده‏اند. (8) و
تاكيد مي‏نمايد كسى كه خود را نشناسد از راه
رستگارى و نجات از گمراهي‏ها دور گشته، به وادى جهل و ضلالت
كشيده مي‏شود. (9) و پيامبر اكرم‏صلى الله عليه
وآله تصريح مي‏كنند: هر كس به خودشناسى موفق شود در حقيقت‏به
خداشناسى دست‏يافته است. (10) و باز اميرالمؤمنين
على بن ابيطالب‏عليه السلام مي‏فرمايد: در شگفتم از
كسى كه تمام گمشده‏هاى خود را جست‏وجو مي‏كند اما نفس و
حقيقت‏خود را گم كرده است ولى به دنبالش نمي‏گردد؟ (11) و قرآن
كريم همواره اين هشدار را به انسان مي‏دهد كه همانند
كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، خدا هم به سزاى اين
عمل آنان خودشان و هويت واقعى انساني‏شان را از يادشان
برد. (12)


البته، توجه به
اين نكته نيز ضرورى است كه مراد از خودشناسى،
خودشناسى شناسنامه‏اى نيست‏بلكه منظور آن است كه انسان منزلت و
جايگاه واقعى خودش را در جهان آفرينش دريابد و متوجه
اين حقيقت‏باشد كه او يك حيوان خاكى در رديف
ساير حيوانات نيست كه همواره مشغول خور و خواب و ارضا شهوات
باشد بلكه پرتوى است از روح الهى و از چنان ارزشى برخوردار است
كه صلاحيت دست‏يابى به منزلت‏خليفه الهى را دارد.
موجودى است ملكوتى كه آگاه و مختار آفريده شده است تا به
اختيار خود مراتب كمال بي‏نهايت را يكى پس از
ديگرى بپيمايد تا در نهايت‏به منزلت قرب الهى
نائل شود.


رسالت همه انبيا
و اولياى الهى در طول تاريخ اين بوده است تا از
طريق بيدار ساختن فطرت انسان‏ها، آنان را با گوهر گرانقدر هويت
انساني‏شان آشنا سازند و راه تحقق بخشيدن به آن را آموزش دهند و از
كشيده شدن به مسيرهاى انحرافى ديگر كه حقيقت
انسانى را دچار خسران و نابودى مي‏سازند باز دارند. چرا كه در
جهان‏بينى الهى اسلام، هيچ ضررى قابل مقايسه
با باختن يا از دست دادن هويت انسانى نيست. خداوند متعال
در قرآن كريم خطاب به پيامبر اكرم در اين باره
مي‏فرمايد: اى پيامبر به مردم بگو زيان‏كاران
واقعى كسانى هستند كه حقيقت‏خويشتن را باخته‏اند ...
خسران و ضرر روشن همين است. (13)


وقتى انسان در
اثر غرق شدن در ارضاى خواهش‏هاى نفسانى ناخود را خود پنداشت و
خود واقعى را به فراموشى سپرد، هويت انسانى او نه تنها گم
مي‏شود بلكه گاهى به مرحله‏اى مي‏رسد كه حقيقت او
م??خ مي‏گردد. به مرحله پست‏حيوانيت و بلكه پايين‏تر
از آن سقوط مي‏كند ...


نتيجه آن‏كه،
حساس‏ترين مرحله زندگى انسان در دست‏يابى به هويت
انسانى دوره جوانى است; چرا كه در اين مقطع از زندگى،
احساس نياز به هويت در وجود فرد ظهور پيدا مي‏كند و به
دنبال آن، مرحله تمايز زندگى واقعى انسان از زندگى
حيوانى هر چه بيش‏تر مشخص‏تر مي‏گردد و موفقيت و
عدم موفقيت در اين برهه از حيات نه تنها سرنوشت‏خود فرد بلكه
جامعه را رقم مي‏زند. بر اين اساس، موفق‏ترين جوامع آن
جامعه‏هاى هستند كه شرايط اجتماعى و فرهنگى و
اقتصادى در آن‏ها به گونه‏اى فراهم شده باشد كه مرحله
شكل‏گيرى و تحكيم هويت انسانى قشر جوان آن با
موفقيت انجام گيرد. و از وقوع بحران هويت، كه مهم‏ترين
خطر و تهديد براى قشر جوان و به دنبال آن براى كل جامعه در عصر
كنونى است، جلوگيرى به عمل آيد.





1- فرهنگ معين، ج 4، صفحه 5228


2- فرهنگ عميد، صفحه 1265


3- لغت‏نامه دهخدا، ج 14، ص 20866


4- دنياى نوجوان، صفحه 55


5- جوان و بحران هويت، ص 16


6- نظريه‏هاى شخصيت، ص 151، 150


7- جوان و بحران هويت، صفحه 18 و 17


8- معرفة النفس انفع المعارف، غرر و درآمدى، ج 6،
ص 148


9- من لم يعرف نفسه بَعدُ عن سبيل النجاه،
شرح غرر و درآمدى، ج 5، ص 426


10- من عرف نفسه فقد عرف ربه، مهجة البيضاء، ج 1،
ص 68


11- عجبت لمن نشيد ضالته و قد اضل نفسه فلا
يطلبها. غرر الحكم و دررالكلم، ج 4، ص 34


12- ولاتكوا كالذين نسوا الله فانساهم انفسهم،
سوره حشر، آيه 19


13- قل ان الخاسرين الذين خسرو انفسهم،
سوره زمر، آيه 15


منبع: مجله ديدار آشنا ، شماره  23





/ 1