اهميت و فوائد ورزش (1) - اهميت و فوائد ورزش (1) نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

اهميت و فوائد ورزش (1) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












اهميت و فوائد ورزش (1)



ورزش و بازى از تفريحات سالم و سودمند و نشاط انگيز است
و در تأمين سلامتى و بهداشت جان و تن بسيار مؤثر است.


ورزش بدن را نيرومند و سالم مى سازد و سلامتى جسم به
سلامتى روح انسان كمك مى كند، اسلام حفظ بدن و تأمين سلامتى
آن را از وظائف اوليه هر مسلمانى مى داند و براى سلامتى
بدن آن قدر ارزش قائل است كه آن را در رديف شناخت دين قرار داده است.


پيامبر ـ صلّى الله عليه و آله ـ مى فرمايد:


علم بر دو نوع است: ‌دين شناسى و بدن شناسى.[1]


اين نكته قابل ذكر است كه اسلام تنها به يك بعد از وجود انسان
نمى پردازد، بلكه به همه ابعاد وجود و نيازمندى هاى انسان
توجه دارد.


اگر انسان بخواهد در سايه ورزش به كمال برسد، بايد ورزش را در
مسير خدا انتخاب كند و هدف از ورزش را رسيدن به قرب الهى بداند.




نقش ورزش در سلامت



انبياء عظام ورزش را وسيله‌اى براى رسيدن
به سلامتى مى دانستند و ورزش مى كردند، مى خوابيدند،
غذا مى خوردند، و ... همه اينها براى حفظ سلامتى انسان
لازم است، چنان كه قرآن در اين مورد اشاره دارد كه در مورد پيامبران مى فرمايد:


ما هيچ رسولى را پيش از تو براى مردم نفرستاديم
مگر آن كه مانند تو غذا مى خوردند و خواب مى رفتند و در ميان
بازار راه مى رفتند.[2]


پياده‌روى و غذا خوردن در اين آيه قرين يكديگر
ياد شده است.


كسانى كه نسبت به ورزش بى توجه هستند، از عمرشان كاسته مى شود
و به افسردگى روحى و جسمى نزديكترند و دچار پيرى
زودرس مى شوند.


امّا كسانى كه يكساعت در روز ورزش مى كنند، ساعتهاى
بسيارى را در كمال سلامتى مى توانند به كار و زندگى
و مطالعه و انجام وظيفه خود بپردازند.


در حقيقت سرمايه‌گذارى در ورزش و صرف زمان كمى، مى تواند
مدتهاى زيادى از عمر را به انسان فرصت دهد كه به سلامتى
زندگى كند و سلامتى در سايه ورزش به دست مى آيد.




فوائد ورزش



ورزش اگر بر مبناى درست و متعادل انجام گيرد، فوائدى
براى ورزشكاران در پى دارد. گذرى كوتاه بر فوائد ورزش، نشانگر
اهميت آن و تأثيرات فراوان ورزش بر انسان مى باشد.




1. فوائد اجتماعى



ورزش فوائد اجتماعى بيشمارى دارد.


1. ورزش دوستى و صميميت را بين افراد به وجود مى آورد.


2. ورزش زمينه رقابت سالم را بين گروه‌هاى مختلف فراهم
مى كند.


3. ورزش موجب تلاش و تكاپوى بيشتر بين افراد اجتماع مى شود.


4. ورزش مى تواند حسّ توجه به قانون و اطاعت از قانون را در افراد
به وجود آورد، زيرا در بسيارى از مراحل ورزش، قانون و ضابطه
وجود دارد.


5. ورزش توجه به حقوق ديگران را به انسانها مى آموزد. زيرا
در بسيارى از ورزشها، انسان ملزم به رعايت حقوق ديگران مى شود.


6. اخلاق ورزشى شامل: حس وفادارى، تعاون و همكارى در
موارد لزوم، حس رقابت سالم، پرهيز از خشونت، ايجاد محيطى
امن در ورزش مى باشد.




2. تأمين نيازهاى غريزى



يكى از فوائد ورزش كه تفريحى سالم به شمار مى رود،
تأمين نيازهاى غريزى انسان است زيرا انسان
براى سالم ماندن و تقويت روحيه احتياج به بازى و
تفريح دارد.


در اين زمينه پيامبر ـ صلّى الله عليه و
آله ـ فرمودند:


به سرگرمى و بازى بپردازيد، زيرا من دوست ندارم
كه در دين شما سخت گيرى و خشونت ديده شود.[3]


و امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمود:


ورزش كنيد، بازى كنيد، زيرا من دوست ندارم بى حالى
شما، در امور دينى و شرعى اثر منفى بگذارد.[4]


در اين روايت به خوبى روشن است، ورزشى مورد تأييد
ائمه ـ عليهم السلام ـ مى باشد كه بى حالى انسان را از بين
ببرد و او را در مسير بهتر زيستن يارى كند.


اگر در سيره پيامبران دقت كنيم، همه آنها اهل ورزش و
كوهنوردى بودند، توجه آنان به كوهها و گردش در آنها عامل تحريك خوبى
براى توجه به فضاى سالم و فعاليت بدنى بود آنها هم به تقويت
بدنى مى پرداختند و در كنار آن روح توحيد و خداپرستى را
در خود تقويت مى نمودند.




3. گريختن از ناتوانى و تنبلى



يكى از فوائد ورزش آن است كه انسان را از تنبلى و
ناتوانى رها مى كند. تنبلى و ناتوانى،‌انسان را از رسيدن
به سعادت باز مى دارد و عامل ركود انسان مى باشد. با ورزش كردن كسالت
و تنبلى از بين مى رود و انسان شاداب، سرحال و بانشاط مى شود.


تنبلى و كسالت از ديدگاه اسلام عامل ركود معرفى شده و
رهبران دينى ما به شدّت مؤمنين را از تنبلى و كسالت باز
داشته‌اند.


امام صادق ـ عليه السلام ـ مى فرمايد: تنبلى و
كسالت دشمن كار و تلاش است.[5]


و در روايت ديگر فرمودند: از بى حالى و تنبلى
بپرهيز؛ زير اين دو صفت كليد همه كارهاى بد و
ناپسند است.[6]


ورزش انسان را از تنبلى بيرون آورده و اعضاء‌انسان را در
برابر ناتوانيها ورزيده كرده و با حركات و فعاليتهاى
پرورش دهنده، جسم و جان انسان را تقويت مى نمايد.


از نظر علمى ثابت شده آنهايى كه عمرشان طولانى
است، روزانه بين 6 تا 8 ساعت مى خوابند و افرادى كه روزانه 9 تا
10 ساعت يا بيشتر مى خوابند، ميزان طول عمرشان كم است و
افزايش مرگ و مير به دليل خواب زياد، بيكارى يا
تنبلى است.


جوانان قوى و سالم كه دائماً در رختخواب به سر ميبرند، با
كندكارى قلب، ريه و ماهيچه‌ها كه معمولاً در سنين پيرى
بروز مى كند، مواجه مى شوند.


با توجه به اين تحقيقات مى توان گفت: ورزش بهترين
عامل جهت جلوگيرى از پرخوابى،‌ بيكارى و تنبلى
مى باشد.


از نظر فرهنگ اسلام نيز پرخوابى و بيكارى مردود
است، امام موسى بن جعفر ـ عليه السلام ـ مى فرمايد:


خداوند بنده پرخو??ب را مبغوض مى شمارد، خداوند انسان بيكار را
دشمن مى دارد.[7]


و على ـ عليه السلام ـ مى فرمايد:


هر كس كار كند، قوت و نيروى او بيشتر مى شود و هر
كس در كار كردن كوتاهى كند، ضعيف‌تر خواهد شد.[8]


و در روايتى ديگر در مورد افرادى كه در جوانى
به غفلت زندگى كردند مى فرمايد:


در ايام سلامت بدن سرمايه‌اى مهيا نكردند و در
اولين فرصتهاى زندگى و نيرومندى درس عبرت نگرفتند،
درخشنده‌ترين ايام عمر را به رايگان از كف دادند. آيا كسى
كه در جوانى اهل تن پرورى بوده، مى تواند در پيرى
جز شكستگى و ذلّت چيزى انتظار داشته باشد.[9]




4. تقويت اعضاء جسمى



ورزش متعادل جسم انسان را قوى مى سازد. اثراتى كه ورزش
بر جسم انسان دارد، عبارتند از:


1. قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتى ورزش كردن بهتر مى شود.


2. گنجايش ريه‌ها بيشتر مى شود و در نتيجه
اكسيژن بهتر و بيشترى به بدن مى رسد.


3. ورزش موجب نظم و ثبات حركات تنفسى انسان مى شود و تنفس عميق‌تر
ولى شمارش آن كمتر مى شود.


4. قدرت جذب و دفع انسان زياد مى شود.


5. رشد انسان متعادل مى شود. در اثر ورزش فعاليت غدد داخلى
افزوده مى شود و غذا بهتر جذب بدن مى شود، در نتيجه ورزش به رشد
انسان كمك مى كند.


6. وقتى انسان ورزش مى كند، بدن انسان به فعاليت عادت مى كند
و مقاوم مى شود. لذا ديرتر خسته شده و ديرتر عرق مى نمايد
و ضربان قلب بر اثر كار ناگهانى زياد نمى شود.


7. ورزش عمر انسان را زياد مى كند، ‌فيزيولوژى
ناشى از ورزش بيانگر آن است كه بين طول عمر و ورزش ارتباطى
مستقيم وجود دارد. بررسى بين كارگران فعال وغيرفعال نشان
مى دهد كه فعاليت بدنى باعث طول عمر مى شود.


8. ورزش فشار خون را كاهش مى دهد. ورزش ماهيچه‌هاى قلب
را تقويت مى كند و باعث مى گردد تا قلب، خون را به آسانى
به ساير نقاط بدن برساند در نتيجه فشار خون كاهش مى يابد.


9. ورزش افراد چاق را لاغر مى كند. يكى از فوائد ورزش
براى افراد چاق آن است كه افراد چاق از طريق ورزش كردن وزنشان كم مى شود
و ميزان چربى خون در آنها كاهش مى يابد و به اين
ترتيب اندامى متناسب و ماهيچه‌اى خواهند داشت. اسلام نيز
چاقى را مطرود مى شمارد. امام صادق ـ عليه السلام ـ مى فرمايد:


از چاق شدن همانند خوكهائى كه براى ذبح نگهدارى مى شوند،
بپرهيزيد.[10]


10. ورزش انقباض ماهيچه‌ها را از بين مى برد. پانزده دقيقه
پياده‌روى در هر روز در عين اينكه ورزش سبكى است،
موجب چالاكى و نشاط مى شود و انقباض ماهيچه‌ها را از بين
مى برد.


11. ورزش از پيرى زودرس جلوگيرى مى كند.
افراد جوان و پرطراوت (اگر چه سن بالايى دارند) سلامت خود را مديون
ورزش و فعاليتهاى جسمانى هستند كه مستقيماً در سلامتى
آنها نقش دارد.


12. ورزش موجب حفظ سلامتى، توازن و تناسب اعضاى بدن انسان مى شود.


13. توانائيهاى جسمى انسان از مرحله استعداد و قوّه به
شكوفائى و فعليت مى رسند.


از نظر اسلام سلامتى و توانمندى جسمانى بسيار اهميت
دارد و پيامبر ـ صلّى الله عليه و آله ـ پيرامون حق بدن
بر انسان مى فرمايد:


پروردگارت بر تو حقى دارد و بدنت بر تو حقى دارد و خانواده‌ات
نيز بر تو حقى دارد.[11]


اهميت سلامتى جسمانى آن قدر زياد است كه در كنار
حق پروردگار و حق خانواده مطرح مى شود، زيرا انسان اگر از بدنى
سالم و نيرومند برخوردار باشد، حق پروردگار و خانواده خويش را بهتر
ادا مى كند.



قوى شدن از ديدگاه اسلام


افراد قوى، مورد تأييد اسلام هستند و اسلام از قوى
بودن و نيروى بدنى به عنوان يك ارزش نام برده است و ورزش
وسيله‌اى است براى تقويت جسمى و روحى انسان.


امام على ـ عليه السلام ـ در دعاى كميل از خداوند
قوت طلب مى نمايد و مى فرمايد:


پروردگارا جوارح مرا براى خدمتگزارى خودت (و آنان كه در مسير
تو هستند) نيرومند گردان و نيروها و قواى روحى و معنوى
مرا تقويت فرما، تا بتوانم در مسير تو تلاش كنم.[12]






[1] . بحار، ج 1، ص 220، چاپ ايران.


[2] . و ما ارسلنا رسلنا قبلك؛ فرقان، 20.


[3] . ميزان الحكمه، ج 8، ص 534.


[4] . ميزان الحكمه، ج 8، ص 534.


[5] . الحياه، ج 1، ص 229، كافى، ص 85.


[6] . وسائل الشيعه، ج 12، ص 39.


[7] . وسائل الشيعه، ج 12، ص 37.


[8] . غرر الحكم و درر الكلم، ص 269.


[9] . لم يعهدوا فى سلامه الا بدان و لم يعتبروا
فى انف الاوان فهل ينتظر اهل بضاضه الشاب الاحوانى الهوم.


[10] . الحياه، ج 4، ص 206.


[11] . بحار، ج 7، ص 128.


[12] . قوّ على خدمتك جوارحى (دعاى كميل).


منبع :سايت انديشه قم





/ 1