دين و بحران هويت جوانان - دين و بحران هويت جوانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دين و بحران هويت جوانان - نسخه متنی

مهدى خيراللهى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















دين و بحران هويت جوانان



مهدى
خيراللهى *




مقدمه




بحران
هويت از مقولات مهم در عصر جديد و مورد تأکيد در دهه‏هاى
اخير در سراسر جهان است و در سطح جهان و کشورهاى گوناگون با
رويکردهاى متفاوت مورد بحث و کاوش‏هاى فراوان قرار گرفته و
مقالات متعددى در اين باره به نگارش در آمده است.



چالش
بحران هويت هم بعد روان شناختى و فردى دارد و هم بعد
اجتماعى و سياسي. طبيعتاً همه فرهنگ‏هايى که
با اين چالش بزرگ دست ‏بگريبانند، بايد در صدد شناخت آن به صورت
همه جانبه برآيند و در جامعه‏هاى ديندار علاوه بر آن پرسش از
موضع دين در برابر اين معضل روانى و اجتماعى نيز رخ
مي‏نمايد.




تعاريف
هويت (1)




بازشناسى
مفهوم هويت نيازمند عطف توجه به "شخصيت" است،
شخصيت عبارت است از (2): مجموعه‏اى از خصوصيات مختلف فرد مانند
ساختمان بدني، خلق، رفتار، علايق، گرايش‏ها،
توانايي‏ها و استعدادهاى وي، و برآيند اين
مجموعه از ويژگي‏هاى آدمي. هويت در واقع، همان
شخصيت است که مورد آگاهى درونى قرار گرفته است. احساس
شخصيت را مي‏توان هويت ناميد. اين نکته را
بايد مورد دقت قرار داد که شخصيت و هويت آدمى امرى
فراتر از شخصيت و هويت مکانيکى است، هويت
آدمى وابسته به عناصر بي‏شمارى است اما همه آنها در پرتو نگاه و
نگرش وى به خويشتن و جهان شکل مي‏گيرد،
تفسيرى که فرد از خود و هستى توليد مي‏کند سازنده
هويت او خواهد بود. از سوى ديگر، قوام هستى و
شخصيت‏ ه معنى دارى زندگى است، و معنى دارى
حيات و چگونگى آن در سايه نگاه، نگرش و تفسير فرد از خود
و هستى و اولويت گذاري‏هاى ارزشى شکل
مي‏يابد. با توجه به اين تعريف، بايد بر دو نکته
تأکيد کرد:



1-
هويت امرى عقلانى و عاطفى است و تفسيرى است‏
سنجيده و قانع کننده از شخصيت و ابعاد آن و هستى و معناى
زندگي.



2-
هويت از يکسو امرى درونى و از سوى ديگر
وابسته به عوامل فراوان بيرونى است که بر نگرش و تفسير
آدمى اثر مي‏گذارد.




بحران
و هويت (3)




سلامت‏شخصيت
در گرو سازگارى آدمى با محيط اجتماعى پيرامون و
رعايت نرم‏هاى اجتماعى و نيز تفسير متوازن و سازگار
از خود، جامعه و ارزش‏هاست. هنگامى که در اين فرايند خللى
و کاستى و چالشى پديدار شود، نا به هنجارى و اضطراب
روانى نمودار خواهد شد، و آن گاه که اين اختلال مضاعف شود و
پيامدهاى ويرانگرى بيافريند، مي‏توان
آن را "بحران‏" ناميد . از اين رو، هويت ‏سالم و آرام
در جايى معنى مي‏يابد که شخص از نگرش يکدست و
سنجيده‏اى از خويشتن و جهان بهره‏مند باشد و عناصر سازنده
شخصيت وى از تلائم و سازگارى برخوردار باشند و براى خود
زندگى معنى دارى ساخته باشد. در نقطه مقابل، هويت‏
بحران‏زده هنگامى مصداق مي‏يابد که تعارض و چالش جدى در
نگرش فرد ميان عناصر اثرگذار و سازنده شخصيت وى پديد آمده
باشد، و فرد از ارائه تفسير جامع از آنها و پاسخ قانع کننده به معنى
زندگى ناتوان باشد، و نيز آن گاه که فرد يا جامعه‏اى از
تأمين نيازهاى ضرورى خود و قدرت بر اشباع يا اقناع
خود، عاجز باشد، با شخصيت و هويت ‏بحران زده مواجه خواهد شد.


بحران
درونى و بيرونى در تعامل، تأثير و تأثر متقابل قرار
دارند. بحران‏هاى اقتصادى و اجتماعى مي‏تواند نگرش فرد را
از درون آسيب‏پذير کند و بحران درونى توليد نمايد و
از سوى ديگر، ناسازگاري‏هاى درونى و
بازماندگى عقلانى و عاطفى افراد و گروه‏ها مي‏تواند
بحران‏هاى اجتماعى بيافريند. بحران‏هاى مادى
و اقتصادى براى ملت‏ها در درجه دوم اهميت قرار دارد.
بحران‏هاى عقلاني، عاطفى و معنوى در عرصه روح آدمى
بسيار خانمان سوزتر است. همه بحران‏هاى اجتماعى تا آن جا که
شخصيت جامعه و مشروعيت نهادهاى اجتماعى را آسيب زده
و بحران زده نساخته است، چندان مهم نيست. بحران هويت گاهى در حد
فردى و شخصى مي‏ماند و گاهي، ميان افراد و گروه‏ها
شيوع مي‏يابد و به بحرانى عام و اجتماعى
تبديل مي‏شود. بنابراين، بحران هويت در يکى
از شرايط و احوال زير پديد مي‏آيد:





الف:
آن گاه که فرد يا جامعه از تأمين نيازهاى
بنيادى و اصيل خود باز بماند و راهى براى
پاسخ‏گويى در نيابد.





ب:
هنگامى که ميان اجزاء و ابعادى از شخصيت و معيارها
تعارض درگيرد و فرد يا جامعه از حل جامع و ايجاد وفاق
ميان آنها يا ترجيح و اولويت گذارى ناتوان باشد.





ج:
در هنگامه تحولات و تغييرات روحى و يا
دگرگوني‏هاى اجتماعى انتظار ظهور بحران‏ها مي‏رود، و از
آن جا که در عصر جديد اين تحولات در مقياس وسيعى
مي‏افتد بحران‏هاى بيشترى نمايان مي‏شود.





همان
طور که در سنين رشد و دوره نوجوانى شرايط بروز بحران‏هاى
فکرى و عاطفى فراهم‏تر است، به همين دليل در
جامعه‏هاى در حال گذر اين امر به خوبى احساس مي‏شود.
بنابراين، انواع بحران‏ها مي‏تواند به بحران هويت تبديل
شود و اين بدترين وضعيتى است که امکان دارد براى
جامعه پديد آيد.




انواع
هويت






هويت
از آن نظر که ساخته و پرداخته عوامل گوناگون است داراى
تقسيم‏هاى متعددى است. در اين جا به برخى از آنها
اشاره مي‏کنيم: از يک نگاه، هويت ‏به فردى و
اجتماعى تقسيم مي‏شود و هويت اجتماعى به
صنفي، گروهي، قومي، ملي، منطقه‏اى و جهانى
تقسيم مي‏شود. با نگاهى ديگر هويت ‏با محوريت
مراحل رشد داراى انواعى از اين گونه است: کودکي،
نوجواني، جواني، ميان سالى و کهن سالي. از جهت ديگر،
لايه‏هاى هويت را در ابعاد و ساحت‏هاى وجود آدمى
بايد جست و جو کرد، مانند هويت اعتقادي، اخلاقي،
عاطفي، رفتارى و مانند آن. البته هويت کلى و مطلق
برآيند و محصول تعامل مجموعه اين ابعاد، لايه‏ها،
دايره‏ها و اقسام است.




انواع
بحران‏ها و بحران جوانى






در
آغاز مناسب است ‏بر اين نکته تأکيد کنيم که بحران‏ها از لحاظ
سنى به دو دسته تقسيم مي‏شود:





الف:
بحران‏هاى
عمومى که به سن و مرحله خاصى از رشد فرد ارتباط ندارد و ممکن است در
هر مرحله‏اى - در سطح فردى يا در مقياس اجتماعى -
اتفاق افتد.





ب:
بحران‏هايى
که به مقاطع و دوره‏هاى خاصى از مراحل رشد آدمى اختصاص دارد. در
اين ميان بحران‏هاى دوره جوانى از اهميت
‏بالاترى برخوردار است و در کتاب‏ها و پژوهش‏هاى روان‏شناسى
محور بررسي‏هاى دامنه‏دار قرار گرفته است.



نکته‏اى
که شايسته دقت است آن که بحران‏هاى نوع اول بروز غالب و حساس آن در
دوره جوانى است. اصولاً به دليل اهميت مرحله جوانى و نقش
مؤثر و آشکار جوانان و آگاهى و انرژى آنان، بحران‏هاى
فکرى و ذهنى آنان به کل جامعه سرايت مي‏کند و هم
بحران‏هاى عمومى با شتاب زياد در ميان جوانان
نمايان مي‏شود. از اين رو نسل جوان را در اين زمينه
بايد مرکز توجه و عنايت قرار داد و نگاه‏ها را بدان معطوف کرد.





اينک
به انواع گوناگون بحران‏ها مي‏پردازيم. از نگاه کلان مي‏توان
بحران‏ها را به سه نوع عمده تقسيم کرد:





الف:
بحران‏هاى انساني.



ب:
بحران‏هاى انسان معاصر.



ج:
بحران‏هاى منطقه‏اي.





قسم
اول بحران‏هاى انسان از آن جهت که انسان است ‏با قطع نظر از زمان و مکان
ممکن است ‏با آن مواجه شود و همواره گريبان‏گير آدميان بوده
است. نوع دوم بحران‏ها و چالش‏هايى که تمدن معاصر با آن روبه‏رو شده،
به طور برجسته‏ترى از اعصار کهن رخ نموده است. نوع سوم
بحران‏هايى است که در مناطق گوناگون دنيا در چهره‏هاى
متفاوت پديد مي‏آيد.



در
اين جا به ريشه‏اي‏ترين چالش‏ها، نگراني‏ها و
بحران‏هاى هويت از گونه نخست اشاره مي‏کنيم.




بحران‏هاى
انسانى



الف:
بحران مرگ و فنا






اين
پرسش همواره ذهن آدمى را به خود مشغول داشته است که من جاودانه‏ام يا
با مرگ در بيابان فنا و نيستى فرو مي‏افتم؟ سردرگمى
در جست و جوى پاسخ به اين پرسش و تصور نابودى مطلق، اگر
براى افراد بصير به درستى به تصوير کشيده نشود،
مايه دلسردي، نوميدى و گونه‏اى از بحران هويت
مي‏تواند باشد.




ب:
بحران پوچى و بي‏معنايى






سلامت
و شادابى زندگى و به هنجارى هويت وابسته به
معني‏دار بودن زندگى و باور به فلسفه معقول زيست آدمى
است، اما همواره اين معني‏يابى آسان به دست
نمي‏آيد و چه بسا در اثر نگاه مادى و آدمى از اين
بابت دستخوش بحران هويت مي‏شود.




ج:
تعارض اخلاق و سود






چنان
چه کسى نتواند در درون خويش ناسازگارى آزار دهنده سود
فردى و عمل اخلاقى را حل کند، انتظار مي‏رود در چنبره و
سيطره چالش‏ها و بحران‏هاى هويت قرار گيرد. بر
اينها مي‏توان بحران ماديت و معنويت را هم افزود.




بحران‏هاى
انسان معاصر




برخى
از بحران‏هاى هويت نوپيدا و زاييده عصر و تمدن
جديد است. اينک به شاخص‏ترين آن‏ها اشاره مي‏شود؛




1-
سنت و تجدد






از
چالش‏هاى بزرگ انسان معاصر، تحير ميان سنت و تجدد است. تمدن
نوين بسيارى از هنجارها و نگرش‏هاى دنياى
پيشين را که جزو هويت آدمى محسوب مي‏شده، به چالش
کشيده و تعارض پاره‏اى از عناصر تمدن جديد و مدرنيته با
معيارهاى اعصار پيشين از يکسو در درون آدم‏ها بحران
آفريده است و از سوى ديگر، ميان بخش‏هاى گوناگون
دنيا و کشورهاى پيشرفته و کشورهاى در حال توسعه جدايى
افکنده، منشأ بروز بحران‏ها شده است. يکى از مقولات عصر تجدد، گسترش
ترديد و نسبيت‏گرايى مطلق در معرفت‏شناسى و اخلاق
است که توليد کننده نا به ساماني‏ها و بحران‏هاى درونى
فراوانى است، و اين همان مسيرى است که علم و اخلاق آن را
طى کرده است. عقلانيت الهى و ايمان دينى از
پايه‏هايى است که تا حد زيادى مي‏تواند
اين بحران را مهار سازد و آرامش و هويت‏سالمى را به نسل امروز
ارزانى دارد.




2-
سيطره ماشين و اقتضائات آن






از
جمله بحران‏هاى زاييده عصر جديد، که هويت
آدميان را نيز بحران‏زده مي‏سازد، پديده فن‏آورى
جديد و ماشين و اقتضائات روان شناختى و اجتماعى آن است.
فن‏آورى و ماشين ضمن آن که پديده‏اى سودمند به حال بشر
بوده است، با اين حال رشد و توسعه آن موجب نوعى خود
بيگانگى انسان از خويشتن و دور افتادن آدمى از
طبيعت ناب و سيطره کميت و حاکميت روح خشونت‏شده است.
البته همه اين امور در هويت آدمى و به ويژه در روح جوان
طوفان‏زا و بحران آفرين است.




3-
عصر ارتباطات و جهانى شدن






شتاب
تحولات زمانه و گسترش ارتباطات و انفجار اطلاعات در دهه‏هاى اخير و
نيز دگرگوني‏هاى عظيم در جغرافياى
سياسي، بر سرعت‏ حرکت‏ به سمت دهکده جهانى و جهانى
سازى افزوده است. اما جهانى سازى داراى دو قرائت است، بنا
بر يک قرائت - که متأسفانه تا حد زيادتى هم رواج دارد و در شمال
بيشتر مطمح نظر است - جهانى سازى يعنى برترى
تمدن‏هاى خاص و اضمحلال هويت‏هاى ديگر در آن. البته
اين امر هم مولد بحران‏هاى اجتماعى و هم بحران هويت در
ميان نسل جديد در جنوب و حتى اروپا است و چاره مشکل ارائه،
تقويت و تثبيت قرائت دوم از جهانى شدن است و آن عبارت است از
قرائت متعادل و سنجيده‏اى از جهانى شدن که در آن تمدن‏ها و
فرهنگ‏ها پذيرفته شود و هويت‏ها و مقولات فرهنگى ملت‏ها
نفى نشود و درصدد تحميل معيارها و ارزش‏هاى واحد به صورت
اجبار و يک جانبه بر نيايند. بايد بر اين نکته تأکيد
کرد که شتاب تحولات اين عصر و جهش به سمت وضعيت‏هاى نوين،
هم وضعيت هويت ‏شمال و به ويژه بخش اروپايى آن را
متزلزل و بي‏ثبات مي‏کند و هم هويت جنوب را دستخوش بحران
مي‏کند. بايد توجه داشت که به دليل پيوستگى
اقليم‏ها و مناسبات نزديک فرهنگ‏ها با شتاب فزاينده، بحران‏هاى
اجتماعى و شخصيتى و هويتى در هر گوشه‏اى از
دنيا بالقوه مي‏تواند بر همه جهان تأثيرات پايدارى
بر جاى نهد، و انديشه جزيره‏هاى از هم جدا، امروز
نمي‏تواند مطلوب هيچ جامعه و فرهنگى باشد.




4-
احساس عدم ثبات و امنيت






در
نتيجه آنچه بدان اشاره شد اصولاً تمدن جديد ضمن دستاوردهاى
بسيار مثبت، زمينه را براى يک عصبيت فراگير و
احساس قرار گرفتن در پرتگاه جهانى فراهم آورده است، امرى که مطمئناً
نسل امروز را دچار بحران هويت و احساس تزلزل و عدم ثبات مي‏کند.
بي‏ترديد راه حل معضل را در تلطيف روح بشر و ترويج فرهنگ
معنوى بايد جست و جو کرد. در اين ميان مسأله
سلاح‏هاى کشتار جمعي، تروريزم و تخريب محيط
زيست از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است و چنان چه
مواجهه‏اى آگاهانه، عادلانه و فراگير و ژرف با آنها به عمل
نيايد، آسيب‏هاى فراوانى مي‏تواند به بار
آورد. اينک که چارچوب و طرح مورد وفاق در برابر آنها وجود ندارد، در
ذهنيت و هويت آدمى و نسل امروز بحران‏هاى جدى به
ارمغان آورده است.




5-
خانواده






تغييرات
اجتماعى و اقتصادى تحولاتى را در نگرش به خانواده و زن
پديد آورده است که گرچه دستاوردهاى خوبى را نتيجه داده
است، اما از سوى ديگر کانون خانواده را که جايگاه
انسان‏سازى و عاطفه‏پرورى است، بسى لرزان و نا به سامان ساخته
است، و اين حقيقت، در بحران هويت نسلى که در اين
بستر رشد مي‏يابد تأثيرى بسزا مي‏گذارد. نسلى
که در خانواده‏اى اصيل و پر مهر و عاطفه پرورش يابد از احساس
هويت مثبت و شخصيت متعالى برخوردار خواهد بود و چنان چه
افرادى بي‏ريشه در خانواده‏اى استوار پرورش يابند،
بي‏ترديد از هويتى بحران‏زده مصون نخواهند بود.
اديان الهى و دين اسلام بر اصالت و صيانت ‏خانواده تأکيدى
تام دارند و هماهنگ‏سازى زندگى مدرن با معيارهاى استحکام
و اصالت‏ خانواده نيازمند کوشش‏هاى عملى جديد و
توافق‏هاى بين‏المللى است. بحران‏هاى منطقه‏اى در
کشورهاى جنوب



بيشتر
آنچه بر شمرده شد به گونه‏اى در کشورهاى در حال توسعه نيز
مشاهده مي‏شود که در اين جا به برخى از آنها که
برجسته‏ترين است و پاره‏اى از بحران‏هاى ويژه آنان اشاره
مي‏کنيم.





جوانان
در ميان ملل جنوب بر سر دو راهى سنت و تجدد، جهانى شدن و
ملى ماندن، پذيرش معيارهاى عمومى جهانى و
معيارهاى خاص فرهنگى خود، هضم در فرهنگ ديگران شدن و
صيانت از اصالت‏هاى ملي، ايستاده‏اند و اين همه در
درون آنان آتشى برافروخته و بحرانى در افکنده است. همه چالش‏هاى
بزرگ در خصوص خانواده، شهرنشيني، سيطره جهاني‏سازي،
و مانند آن دامن اين نسل را نيز فراگرفته است ‏با آن که از
بسيارى از امتيازهاى زندگى جديد
بي‏بهره يا کم بهره‏اند، و اين امر بر سر در گمى و بحران
هويت آنان مي‏افزايد. در کشورهاى جنوب و در حال توسعه به
خصوص جوانان از لحاظ معيشت، شغل، منزلت، جايگاه، انتخاب وضعيت و
اميد به آينده، با دشواري‏ها گوناگون مواجه‏اند که هر يک
روح آنان را مي‏آزارد و بحران هويت مي‏آفريند.



در
کشورهاى اسلامى چالش ميان مليت و اسلاميت و
ابهام‏هاى موجود در مرزبندي‏هاى حلال و حرام دينى
نيز از عوامل بحران‏زا به شمار مي‏آيد. نگاهى به حجم
وسيع مقالات و تحقيقات و نيز جنبش‏ها و چالش‏هاى
اجتماعى در کشورهاى اسلامى از جمله ايران در اين
باره نشان دهنده جايگاه و اهميت اين موضوع است. علاوه بر
اين، گسست نسل‏ها، و تعدد منابع هويت‏بخش و ناهماهنگى و
ناسازگارى آنها نيز بايد در بحران هويت در اين گونه
کشورها مورد توجه قرار گيرد.




دين
و هويت






پرسشى
که در اين باره فراروى دانشمندان دينى قرار دارد
چگونگى موضع دين در برابر "هويت‏" است؟ با مراجعه به
متون دينى مي‏توان اصول زير را در اين باره به دست
آورد. دين على الاصول در باب اجزاء و عناصر هويت در طيف
وسيع آن موضع تأييد و پذيرش دارد. منابع دينى
پاره‏اى از هويت‏هاى فردي، صنفي، گروهي،
خانوادگي، ملي، تمدني، اجتماعي، فرهنگى و مانند
اينها را هيچ گاه نفى نکرده و نخواسته است که از روان
آدمى زدوده شود، بلکه برخى از آن‏ها مورد تأکيد هم قرار گرفته
است. با اين اوصاف، دين بر شکوفاسازى و مزيت‏بخشى و
ارجحيت گذارى هويت فطري، معنوى و اخلاقى
اصرار ورزيده است. اديان اين توصيه را براى بشر به
ارمغان آورده‏اند که متعالي‏ترين عنصر هويت و شخصيت عبارت
است از سرشت معنوى آدمي، و آن را در مقايسه با ساير
اجزاى هويت ‏بايد بر صدر نشاند. علاوه بر آنها، دين بر
تنظيم، متعادل‏سازى و اصلاح ديگر عناصر در احساس هويت و
بازدارى از افراط در احساس هويت صنفي، گروهي، خانوادگي،
ملي، نژادى و مانند آن تأکيد تام مي‏ورزد و هماره متذکر
آدمى مي‏شود تا از دام افراط و تعصب‏هاى جاهلانه نژادي،
ملى و همانند آن بپرهيزد.



دين
و بحران هويت پرسش ديگر در اين باره اين است: موضع و نقش
دين در قبال انواع بحران‏هاى برشمرده شده چيست؟ با قطع نظر از
رويکردهاى افراطى و تفريطى در کارکرد دين، به
اجمال مي‏توان نقش‏ها و کار کردهاى مثبت دين را در حل
بحران‏هاى هويت به شکل زير صورت بندى کرد:




1-
پاسخ‏گويى و حل مشکل






نخستين
کار کرد دين حل بحران از طريق حل ريشه‏اى آن و پاسخ
گويى به پرسش و مشکل است. اين کار کرد در قلمرو همه بحران‏ها
جارى نيست، بکله برخى از مهم‏ترين بحران‏هاى
هويت در زمينه‏هاى عام انسانى در قلمرو اين صورت
قرار مي‏گيرند. حل بحران معنى دارى زندگى يا
مرگ و بقا مستقيم در حوزه رسالت دين قرار دارد و از دين انتظار
مي‏رود آن را پاسخ گويد. همين طور درجه‏بندى و
تبيين نظام اولويت‏ها در زندگى و فعال‏سازى عناصر
برجسته هويت ‏بيشتر در ساحت دين قرار مي‏گيرد.




2-
ترغيبت ‏به بهره‏گيرى از انديشه و تجربه بشرى






در
بسيارى از مشکلات انسانى و بحران‏هاى هويتى
دين با قواعد کلى و عمومى به بهره ‏بردن از عقل و انديشه
و معرفت و تجربه بشرى توصيه مي‏کند و يافتن
راهکارهاى عملى را به آدمى واگذار مي‏کند. چگونگى
حل بحران خانواده يا آينده زندگى يا گسست نسل‏ها و مانند
آن امورى است که به عقلانيت آدمى سپرده شده است. البته
ايمان و اخلاق معنوى پشتوانه مهمى در اين راستا خواهد
بود. همان طور که رعايت اصول و قواعد کلى مورد تأکيد دين
بايد مورد توجه باشد.




3-
جايگزين ‏سازى و مقاومت ‏بخشى






کارکرد
ديگرى که از دين متوقع است و في‏الواقع اين نقش را
دين در تاريخ و تجربه خود به نمايش گذارده است،
مقاومت‏بخشى است. هنگامى که بحران و تعارضى در آدمى وجود
دارد و پاسخ گويى به نيازى يا حل مشکلى امکان
ندارد، ايمان دينى و مفاهيم وابسته به آن مي‏تواند
جلوى فرسودگى و اشتداد بحران و واماندگى فرد را بگيرد و
به او اراده و دليرى و استوارى ببخشد که بحران هويت در او
فروکش کند. مفاهيم دينى مانند صبر، توکل، رضا و . . . نشان دهنده
اين محور مهم در سلامت روانى و مهار بحران‏هاى روحى است.
مقاومت‏يابى در روان آدمى داراى ساز و
کارهايى است و يکى از آنها جايگزين
سازى است. آدمى هر گاه در يکى از ابعاد و ساحت‏ها احساس
شکست و ناکامى بکند، مي‏کوشد در بعدى ديگر آن را جبران
کند و امر ديگرى را جايگزين سازد، در آموزه‏هاى
اديان نيز از اين ساز و کار استفاده، و بر انگيزه‏هاى
متعالى ايمانى و موفقيت‏هاى معنوى به عنوان
جايگزين درد و رنج‏هاى غير قابل چاره، تأکيد شده
است. در پايان بر اين نکته بايد تأکيد کرد که راز سعادت
انسان و رهايى نسل پراضطراب امروز از بحران‏ها در گرو بازگشت دوباره
به دين، اخلاق، معنويت، تفاهم و همدلى است.






1. ldentity



2. personality



3. crisis



*کارشناسى
علوم حديث و دکتراى افتخارى رياضى محض از
ايتاليا







/ 1