روش تدريس و كلاس دارى - روش تدريس و كلاس دارى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روش تدريس و كلاس دارى - نسخه متنی

جواد محدثى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












روش تدريس و كلاس دارى



محورهاى بحث



در تدريس و روش‌هاى مربوط به آن، چون در يك طرف معلم
است و در طرف ديگر، شاگرد، در اين ميان، علم و تجربه است كه با
استفاده از « بيان » و « ابزار » انتقال مى يابد. از اين
رو، نكات مربوط به « روش تدريس » در محورهاى زير خلاصه مى شود:


الف. نكات عاطفى، روحى، فكرى، اخلاقى و رفتارى


ب. نكات علمى، تخصصى و مهارت‌هاى تجربى


ج. نكات تداركاتى و ابزارى و وسائل آموزشى.


به تعبير ديگر: اين نكات شامل چند بخش مى شود:


1. آن‌چه به معلم مربوط مى شود.


2. آن‌چه به شاگردان مربوط مى شود.


3. آن‌چه به فضاى آموزشى و كلاس مربوط مى شود.


4. آن‌چه به زمان، ساعت و مقدار درس مربوط مى شود.


5. آن‌چه به متن آموزش مربوط مى شود.


6. آن‌چه به موضوع درس مربوط مى شود.




تذكر



برخى از نكات ياد شده و نيز آن‌چه به طور مبسوط آورده مى شود،
مختص تدريس در كلاس‌هاى جديد و با استفاده از تخته سياه
است و برخى نكات عام تدريسى است كه شامل هر نوع تدريس، در
هر جا و هر موضوع، حتى تدريس به سبك سنتى حوزه‌ها هم مى شود.


آن‌چه به معلم مربوط مى شود؟


اين ويژگى ها، مستلزم داشتن:


الف. اطلاع از اصول روان شناسى


ب. معلومات كافى در رشته مورد تدريس


ج. مهارت علمى و تجربه كارى است.


به تعبير ديگر مى توان چنين ترسيم كرد:


چگونه بايد باشد؟


معلم چگونه تدريس كند؟


چگونه رفتار كند؟


معلم، چگونه بايد باشد؟


1. اطلاع كافى و تسلط بر موضوع درس داشته باشد؛ تا هم خوب تدريس
كند و هم قادر به رفع شبهات باشد


2. اعتماد به نفس، ايمان به توانايى خويش، خجالت
نكشيدن و احساس حقارت نداشتن


3. داشتن جربزه و قدرت اداره كلاس، روحيه قوى و مديريت
لازم


4. تواضع، نداشتن غرور و خود بزرگ بيني[1]


5. اخلاق (خوش خلق، دل سوز، مؤمن به كار خويش و علاقه مند به معلمى)


6. نظم و انضباط وخوش قولى، توجه به « الگو » بودنش براى
شاگردان.


7. فصيح بودن، داشتن قدرت بيان و صداى دل نشين.



چگونه تدريس كند؟



هر جلسه درس، از مجموعه‌اى آموزش‌ها، شيوه‌ها، تمرين‌ها
و تكليف‌ها تشكيل مى شود. در هر نوبت، پيش از شروع، انجام
كارهايى مقدماتى از قبيل: حضور افراد، بررسى و بازديد
تكاليف درسى، تذكرات لازم و آماده سازى افراد براى گوش
دادن و ايجاد شوق و انگيزه براى آموختن و بيان شيوه
كار انجام مى شود. آن‌گاه قسمت اصلى كه ارائه طرح درسى است و
سپس فعاليت‌هاى تكميلى از قبيل خلاصه درس و جمع بندى
سؤالات پايانى و ارائه تكليف و تمرين و آزمون انجام مى گيرد.


مجموعه‌اى از اين نكات به صورت زير قابل بيان
است:


1. مطالعه و آمادگى قبلى و تهيه درس (مقدمه، مطلب اصلى،
پروراندن، نتيجه گيرى)


2. تفهيم مطلب، نه فقط گفتن و رد شدن بدون توجه به فهم مطلب توسط
شاگردان (گفت و شنود با شاگردان، ميزان فهم و تفهيم در كلاس را روشن مى سازد)


3. ذكر اجمالى از درس قبل و جمع بندى مطالب در پايان
درس


4. سؤال كردن از شاگرد، تا وى احساس حضور و خطاب پيدا كند


5. فرصت سؤال دادن به شاگرد، كه هم شخصيت دادن به اوست، هم كمك به
فهم و هم پرورش ذهن


6. استفاده از وسايل و ابزار كمك آموزشى (سمعى و بصرى
و اجرا و عمل كردن در كلاس، مثل آموزش وضو‌).


سه نكته اخير، هم كلاس را بانشاط نگه مى دارد، هم كمك به فهم
و تفهيم مى كند، هم فرصت فكر كردن به معلم و شاگردان مى دهد و
هم شاگردان از چنين كلاسى راضى مى شوند و از حضور در آن
لذت مى برند.




نكات جنبى تدريس




نكاتى مرتبط با مسائل شكلى و ظاهرى كلاس و تدريس
و رفتار در حين تدريس است كه رعايت آن‌ها جاذبه آفرين
است:


1. تمرين روى لحن و صدا و بيان


2. ارزشيابى از كار خود و تأثير درس و فهم شاگردان


3. واگذارى مسؤليت‌هايى به افراد در كلاس (سهيم
كردن آنان)


4. ادامه يادگيرى براى معلم، در جا نزدن، افزايش
مطالعه و آگاهى


5. ابتكار در تدريس


6. آرام كردن كلاس با راه‌هاى غير مستقيم


7. رعايت وقت از نظر شروع و ختم و ميزان تدريس و حضور
بموقع


8. آراستگى و نظافت ظاهرى معلم


9. تكيه ندادن به ديوار، تخته سياه، ميز


10. بازى نكردن با تسبيح، قلم، لباس، و هر چيز ديگر


11. استفاده از تخته سياه و تابلو و طرح و نمودار


12. ايجاد رقابت سالم ميان شاگردان




چگونه رفتار كند؟



نحوه رفتار با شاگردان و مراعات حقوقى كه بر گردن معلم است،‌هم او
را محبوب مى سازد و هم ضامن توفيق او در امر تدريس است و آميختن
تدريس به لطف و خوشرفتارى، جاذبه مى آفريند[2].


درس معلم ار بود زمزمه محبّتى جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاى
را


1. شوخ طبعى و مزاح با شاگردان در حد تعادل. بشاش بودن؛ به نحوى
كه نه كلاس خشك و سرد باشد و نه تبديل به جلسه خنده و تفريح گردد.


2. صبورى، تحمل و بردبارى


3. برخورد تشويق آميز و توجه به نقاط مثبت شاگردان و طرح آن‌ها
در جمع


4. احترام به شخصيت دانش آموزان، شخصيت بخشيدن به
شاگردان


5. پرهيز از انتقام و لجاجت، داشتن روحيه عفو و اغماض و ارفاق


6. ثبات عاطفى و روانى، تزلزل نداشتن در روحيات و كيفيت
رفتار


7. علاقه و صميميت نسبت به شاگردان: آشنايى با
آنان از نزديك، دانستن اسم و خصوصيات فردى آنان، كمك به آنان،
روحيه همدردى و همكارى، همراز و مشاور بودن براى شاگردان


8. عدل و انصاف و تساوى در نمره دادن، سؤال كردن، پاسخ به سؤال‌ها،
تكليف، نگاه و توجه و ... [3].


9. كف نفس و خويشتن دارى نسبت به:


شهوت  با عفاف


غضب  با خون سردى و وقار


غرور  با تواضع و اقرار به اشتباه و شهامت « نمى دانم » گفتن


معلم بايد در برابر كج فهمى، ديرفهمى، پرسش‌هاى
بى جا، اشكالات بيانى، آزار، اشتباهات، كم كارى يا
حوادث غير مترقبه در محيط درسى و كلاس، خود را نگه دارد و خشم
نگيرد.


10. اعتماد بخشيدن به شاگردان ضعيف.




مفهوم كلاسدارى



در كلاسدارى، به طور عمده بايد معلم، هم توجه و هم شناخت و
كنترل نسبت به مقوله‌هاى زير داشته باشد و محيط مناسب براى
فعاليت و يادگيرى فراهم آورد. اين تدابير
مربوط است به:


ـ مقدار شاگردان


ـ وسايل و امكانات آموزشى


ـ نوع درس و رشته


ـ تناسب سطح فكر و معلومات شاگردان


ـ شرايط عمومى آموزشگاه


ـ انطباق درس با مسائل زندگى



درباره تخته سياه



استفاده از گچ و تخته سياه در تدريس، فوايد بسيارى
دارد؛ از جمله:


ـ كمك به فهم بهتر درس (سمعى و بصرى)


ـ كمك به شاگردان براى يادداشت بردارى و نيز درست
نوشتن كلمات يا متون عربى و ...


ـ فرصت به معلم براى تنظيم بهتر مطالب


ـ توجه ديرآمدگان به بحث


ـ توجه خود معلم كه چه گفته و تا كجا بحث كرده است


ـ و ... .


نكاتى كه خوب است استاد، در استفاده از تخته سياه، مراعات
كند:


ـ موضوع درس را در سمت راست و بالا بنويسد و تا پايان، پاك
نكند


ـ تخته و گچ، صاف و مرغوب باشد، و اندازه تخته، مطلوب


ـ تخته را از بالا به طرف پايين پاك كند


ـ پرهيز از پاك كردن با دست يا لباس


ـ خط خوب و خوانا


ـ تسلط بر نوشتن بدون معطلى زياد


ـ پشت به شاگردان نكردن، بلكه يك طرف ايستادن و نوشتن


ـ تابلو در ديد همه باشد، از نظر دورى و نزديكى،‌
بالا و پايين، نبودن مانع و ...


ـ همزمان با نوشتن، خواندن و تلفظ كردن، تا بشنوند


ـ استفاده از يادداشت، تا مطلب يادش نرود.



نور



كنترل معلم نسبت به نور و ميزان مطلوب آن در كلاس ضرورى است:


ـ نه كم باشد، نه زياد و آزار دهنده


ـ تابش خورشيد يا نور لامپ قوى، به چهره شاگردان يا
معلم مستقيم نباشد


ـ سايه و روشن بودن تخته سياه، حواس را پرت مى كند.




حرارت




سرما يا گرماى زياد، سبب عدم تمركز فكر شاگردان نسبت به
درس است. درجه سى حد متعادل است. توجه معلم به ميزان حرارت كلاس و وضعيت
سرما و گرما، ضرورى است.




هوا




گاهى، هواى ناسالم، حواس‌ها را ناجمع مى كند. گشودن
پنجره، روشن كردن تهويه، ‌برگزارى كلاس در هواى آزاد و ... مورد
توجه باشد.




نوع نشستن




نحوه نشستن شاگردان و آرايش نفرات، بايد به نحوى باشدكه
معلم، هم صدايش به همه برسد، و هم بر همه تسلط و اشراف و ديد داشته
باشد. به هر نحوى كه شرايط، مقتضى آن باشد،آرايش افراد
??ورت گيرد .




عيوب و محاسن كلاسداري[4]




با توجه به نكاتى كه تا كنون ياد شد، محاسن و عيوب
كلاسدارى، خود به خود روشن مى شود. اما در يك فهرست بندى
منظم و موضوعات ريزتر، بهتر مى توان به آن‌ها توجه يافت و به
كار گرفت. اين محاسن و معايب در چند محور، قابل طرح است:




عيوب كلاس دارى





الف. از نظر ظاهر و حركات و بيان




1. صداى زياده از حد بلند يا صداى نارسا، بريده
بريده، و مقطّع و يك نواخت


2. صدا و حركات آمرانه و حركات تصنعى و تبسم و خنده غير طبيعى
يا خشن يا عارى از ظرافت


3. لحن بى حوصله يا خسته و يا سرد و يك نواخت


4. قيافه ناراحت


5. صورت و لباس كثيف و نامرتب


6. لحن صحبت شبيه به قرائت


7. پاك كردن بينى با انگشت


8. بازى با گچ و تسبيح و ... موقع تدريس


9. حركات زياد دست و بدن و راه رفتن موقع تدريس يا
قرائت


10. تكيه كلام به خصوص و تكرار كلمات


11. بلند كردن صدا براى فهماندن مطلب


12. تظاهر به خوش خلقى ولى غضبناك شدن آنى


13. تكيه به ميز و نيمكت، هنگام صحبت، نشستن روى
ميز


14. نشان دادن علايم ناراحتى مثل سرفه، بلعيدن آب دهان
و ... .




ب. از نظر استفاده از وسايل و حركات




1. كثيف كردن كلاس در نتيجه آزمايش‌هاى مختلف


2. كثيف كردن لباس در نتيجه نوشتن بر روى تخته


3. پراكنده بودن وسايل، روى ميز معلم


4. خشونت و پرت كردن اشيا به طرف شاگردان


5. گرفتن اشيا از شاگردان با خشونت


6. استفاده نادرست از تخته سياه


7. تخته را قبل از شروع پاك نكردن


8. پاك كردن تخته با انگشت و دست


9. عدم توجه به نور، هوا و نظافت كلاس


10. نوشتن با خطوط ريز و ناخوانا، روى تخته


11. استفاده از گچ‌هاى رنگى نامناسب با رنگ تخته


12. عدم توجه به ديد شاگردان نسبت به تخته و وسايل


13. مرتباً از يادداشت استفاده كردن.




ج. از نظر رفتار با شاگرد




1. خجول بودن يا نخوت و غرور و فخر فروشى


2. رفتار غيرصميمانه كه جلب اعتماد نمى كند


3. كاهش تدريجى شاگردان، رو به آخر ساعت


4. برخورد ملامت گرانه و عتاب آميز با شاگرد، كه كينه و كدورت
مى آورد.[5]


5. به كار بردن الفاظ ركيك و دور از ادب


6. عصبانيت سريع از رفتار شاگرد


7. خود را ملعبه شاگردان ساختن


8. شاگرد را براى مدت طولانى پاى تخته نگاه داشتن


9. تعريف و تمجيد زياده از حد[6]


10. نگاه نكردن به صورت شاگرد


11. توجه به عده‌اى خاص داشتن


12. دستور دادن، و قبل از اجرا، دستور ديگر دادن


13. صدور دو دستور متناقض


14. يكدندگى و لجاجت


15. تحقير شاگردان با حركات دست و ...


16. بى جربزه بودن


17. مداخله بيش از حد در كار دانش آموزان


18. انتظار سكوت محض از شاگردان و يا بى حركت ماندن آنان در
طول ساعت تدريس


19. ساكت ساختن كلاس با گفتن مرتب « ساكت » و « هيس » و ... .




د. از نظر روش كار




1. تكرار زياده از حد جواب شاگرد


2. نزديك شدن به شاگردان موقع پرسش


3. به جاى شاگرد، جواب سؤال خود را دادن


4. سؤال انفرادى از شاگرد، بدون طرح سؤال براى همه


5. جواب دسته جمعى خواستن از كلاس كه سبب همهمه شود[7]


6. پرسش دايمى از شاگردان قوى


7. شاگرد را با سؤالات مختلف گيج كردن


8. فرصت فكر ندادن به شاگرد براى جواب گويى


9. پرسش در هنگامى كه شاگرد مشغول يادداشت كردن و نوشتن است


10. جواب قانع كننده ندادن به شاگرد


11. شاگردى را كه سؤال دارد امر به سكوت كردن يا جواب ندادن


12. سؤالات نامأنوس و خارج از درك و تجربه شاگردان كردن.




هـ . از نظر فعاليت‌هاى درسى




1. تكرار يك نوع فعاليت براى گذراندن وقت و عدم تنوع


2. عدم تنظيم مطالب، متناسب با فهم شاگرد


3. عجله و شتاب در تشريح مطالب تازه


4. پيش بينى وقت را نكردن


5. تكرار مطالب كتاب، بدون بحث و انتقاد


6. شروع درس، بدون كشف معلومات قبلى شاگرد


7. تمرين ناقص قبل از پرسش


8. دستور مبهم به شاگردان دادن


9. درس را بدون ايجاد رابطه معنوى با كلاس، شروع كردن


10. تكرار زياد درس و خسته كردن شاگردان


11. تدريس مجدد چيزى كه همه آن را مى دانند


12. بى روح بودن كلاس، به جهت عدم رقابت و هيجان درسى


13. عدم اطمينان به تلفظ صحيح كلمات يا معانى
الفاظ و اصطلاحات.




محاسن كلاسدارى






الف. از نظر معلم




1. بشاشت و سرور در كلاس و خشرويى با شاگردان


2. انرژى و فعاليت نشان دادن


3. حوصله و خون سردى


4. سكوت به موقع، براى جلب توجه شاگردان[8]


5. لحن دوستانه و صميمى، ولى جدى


6. تميزى قيافه و لباس


7. استفاده از مثال‌هاى مفرح و شوخى هاى مناسب.




ب. استفاده از وسايل




1. استفاده دقيق و منظم از تخته سياه


2. تنظيم جداول و كشيدن تصوير روى تخته


3. ترس نداشتن از ترسيم روى تخته، به دليل عدم تسلط بر
نقاشى و كاريكاتور و طراحى


4. آماده داشتن وسايل و به كار بردن به جاى آن‌ها


5. استفاده از مطالب تكثير شده و چاپى براى توزيع.




ج. رفتار با شاگرد




1. فرصت فكر دادن به شاگرد


2. رابطه صميمى در كلاس ايجاد كردن


3. تشويق به بيان صحيح و تلفظ خوب


4. تشويق به صراحت گفتار و شجاعت


5. تشويق به سهيم شدن آنان در كار كلاس


6. قدردانى از شاگردان به جهت همكارى ايشان


7. ايجاد رقابت مثبت ميان آنان


8. رفتار جدى ولى بدون حمله به شاگرد مقصّر


9. رعايت ادب و نزاكت و احترام


10. ساختن كلاسى با روح و نشاط




د. طرز كار




1. تنظيم وقت و توجه به ساعت


2. حسن مَطلع و شروع جذاب


3. ارتباط درس‌هاى گذشته با حال


4. حركت در كلاس و توجه به فعاليت كتبى شاگردان


5. تغيير شكل سؤال براى راهنمايى شاگردان


6. ارتباط پرسش‌ها با درس و تنوع سؤالات


7. تشويق كلاس به پرسش


8. طرح سؤال‌هاى غلط انداز براى سنجش هوش افراد


9. شناسايى سليقه افراد كلاس


10. توجه كامل به هدف و وحدت درس


11. كشف قوه فهم شاگردان قبل از شروع كار


12. حسن ختام، تمام كردن كار در هر ساعت به طرزى مطلوب.




شناخت شاگرد




شناخت شاگرد، نقش مهمى براى معلم دارد تا كيفيت
تدريس و رفتار خويش را متناسب با او سازد؛ به خصوص اگر تدريس،
در جمعى باشد با زمينه‌هاى مختلف. اين شناخت، مى تواند
در محورهاى زير باشد:


1. شاگرد كيست؟


2. چه مى خواهد؟


3. اجتماع چه احتياجى به او دارد؟


4. چه مى خواهيم به او ياد دهيم؟


5. اطمينان از رسيدن به هدف مورد نظر.


در شناخت شاگردان، توجه به اين نكات حايز اهميت است:


ـ تفاوت‌هاى فردى در روحيه


ـ در فكر و استعداد


ـ زمينه و آمادگى


ـ حافظه و قوه درك


ـ شرايط خانوادگى و فرهنگى


ـ شرايط جسمى


ـ تفاوت دختر و پسر بودن.


شاگرد خوب


شناخت اوصاف و خصوصيات شاگرد خوب، هم در جهت ارتقاى كيفى
كلاس مفيد است، هم در مورد تشويق و توجه بيشتر به استعداد آن‌ها،
از طريق توجه به امتيازها.


اين اوصاف عبارتند از:


1. دقت و كنجكاوى درباره مطالب درسى


2. اعتماد به نفس


3. وقت شناسى


4. ادب و متانت


5. صراحت و بى ترس صحبت كردن


6. نظم در كلاس


7. حافظه خوب


8. قدرت استدلال


9. اطاعت از اولياى مدرسه و پدر و مادر


10. پاى بندى به ضوابط و مقررات


11. پرهيز از غرور و خودبينى


12. مطالعه خارج از برنامه


13. مطالعه قبلى درس و يادداشت كردن اشكالات.




تشويق




بحث تشويق، همراه با توجه به مسائل تنبيه و توبيخ است،
ولى از آن‌جا كه محور كار آموزشى بيشتر بر پايه تشويق
بايد باشد، به آن بيشتر توجه مى شود.


1. تشويق، استفاده از غريزه حب نفس است كه در همه هست.


2. هيچ كس بى نياز از تشويق نيست و حتى
تحسين لفظى اثرات خود را مى گذارد و تشويق هميشه
مالى و مادى نيست.


3. نياز به تشويق در افراد كوچك و كم سن، بيش از بزرگ
سالان است.


4. نياز به تشويق در افراد كم كار و ضعيف درسى بيش
از افراد كوشا و زرنگ است.


5. تشويق،‌ در هر كارى، باعث تقويت همان خواهد شد؛ خوب يا
بد. تشويق خوبان باعث تشويق صفات خوب، هم چون نظم، خط، درس خوانى،
وقت شناسى، نظافت، و ... مى گردد.


در اين باره، كلام علوى ـ عليه السلام ـ بسيار
جالب است:


« لا يكونَنَّ المحسِنُ و المسيئُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَهٍ
سواءٍ، فَاِنَّ فى ذلكَ تزهيداً لاَِهلِ الاحسانِ فى الاحسانِ و
تدريبٌ لاَِهلِ الاسائه ...


واصِلْ فى حُسْنِ الثناءِ عليهم، فَاِنَّ كثرهَ الذِّكرِ
لِحُسْنِ اَفعالِهم تَهُزُّ الشُجاعَ و تُحَرِّضُ الناكِلَ ... »[9]


« نيكوكار و بدكار در نظرت يكسان نباشد، چرا كه در اين
كار، بى رغبتى نيكوكاران نسبت به نيكى و تمرين
و تقويت بدكاران نسبت به بدى است ... . پيوسته از كارهاى
خوبشان ياد كن، كه ياد كردن بسيار از كارهاى خوب آنان،
شجاع را بر مى انگيزاند و سست و تنبل را تحريك مى كند.»




اثر تشويق




در شاگرد ‘ ايجاد اعتماد به نفس و نشاط براى كار


در معلم ‘ محبوبيت نزد شاگردان و قدرشناسى




تشويق بايد




ـ به جا و به اندازه باشد (بيش از حد و كمتر از آن، لطمه مى زند)


ـ متناسب با عمل باشد ( بيش از حد تملّق است و كمتر، حسد)


ـ همراه با عمل باشد (فاصله، باعث كاهش تأثير مى شود)


ـ گاهى باشد، نه هميشه (هميشه بودن، از جاذبه و تأثير
مى كاهد)


توجه: نكات ياد شده در مورد تنبيه و كيفر نيز عيناً
مطرح است.




انواع تشويق




ـ جايزه نقدى، پول، كتاب، وسايل ديگر.




ـ با برخورد




1. گفتارى: مثل گفتن كلماتِ: عالى، خوب، خيلى
خوب، فوق العاده!


2. غيرگفتارى: لبخند، تكان دادن سر به علامت رضا، نگاه
دوستانه.


3. صوتى: آهان، هان، ها، هوم، خوب، و ... .


تشويق غيرگفتارى در مورد شاگردان خجالتى كه از
تشويق در برابر ديگران ناراحت مى شوند، مؤثرتر است.




[1] . پيامبر اسلام فرمود: « تواضَعُوا لِمَنْ
تُعَلّمونه العلمَ » (ميزان الحكمه، ج 6، ص 487.)


[2] . در رساله الحقوق امام سجاد ـ عليه السلام ـ از
جمله به حقوق شاگردان كه بر عهده معلم است و نحوه برخورد مناسب با علم آموزان،
اشاره شده است (بحارالانوار، ج 2 ص 62).


[3] . در سيره رسول خدا ـ صلى الله عليه و
آله ـ آمده است كه وى در جلسات با اصحاب حتى نگاه خود را يكسان
و عادلانه بين افراد تقسيم مى كرد تا كسى احساس تبعيض
نكند (كانَ رسولُ اللهِ يُقَسِّمُ لَحَظَاتَهُ بَينَ أَصحابِهِ فَيَنْظُرُ
إلى ذا وَ يَنظُرُ إلى ذا بِالسَّوِيَّهِ، اصول كافى،
ج 2، ص 671.


[4] . بخش عيوب و محاسن، تلخيصى است ازكتاب
« شاهراه تدريس»،‌ بهاء الدين پازارگاد.


[5] . امام على ـ عليه السلام ـ : لا تُكثِرنَّ
العِتابَ فانّه يُورثُ الضّغينَهَ ( غرر الحكم)


[6] . در نهج البلاغه، تعريف بيش از حد، تملّق به
حساب آمده است و كمتر از حد مطلوب، نشانه حسد يا ناتوانى (الثناءُ
بَاكْثَرَ مِنَ الأستحقاقِ مَلَقٌ وَ التقصيرُ عن الأستحقاقِ عِيٌّ او
حَسَدٌ. حكمت 347).


[7] . در كلام امام على ـ عليه السلام ـ است: «
اِذا ازدَحَمَ الجَوابُ نُفيَ الصّوابُ » هرگاه جواب، دچار ازدحام و به هم
آميختگى شود، درست و صواب از بين مى رود (غرر الحكم، ح
4026.)


[8] . على ـ عليه السلام ـ : « رُبَّ سكوتٍ اَبلغُ
مِن كلامٍ » (غرر الحكم) گاهى سكوت، گوياتر از تكلم و فرياد
است.


[9] . در نامه به مالك اشتر، نهج البلاغه، نامه 53.


منبع :جواد محدثى، روش‌ها، ص 201.





/ 1