زيبايى و آراستگى ظاهرى از ديدگاه قرآن - زيبايى و آراستگى ظاهرى از ديدگاه قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زيبايى و آراستگى ظاهرى از ديدگاه قرآن - نسخه متنی

مصطفى جليلى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















زيبايى و آراستگى ظاهرى از ديدگاه قرآن









مصطفى
جليلى









مطالعهٔ
تاريخ باستان به ما ثابت مي‌كند كه در دوران ما قبل تاريخ افراد
به بهتر نشان دادن ظاهر خود علاقه‌مند بودند.با مطالعه در نحوهٔ مجسمه
سازي، نقاشي‌هاى قديمى اين واقعيت
بيشتر ملموس است.ظاهر آراسته بيانگر و منعكس كنندهٔ اعتبار و
شخصيت است.وقتى با ظاهرى مرتب و تميز در مقابل
ديگران ظاهر شويم برايمان ارزش بيشترى قائل شده و
با اعتماد و اطمينان كار ما را مي‌پذيرند.





آراستگي،اهميت
به نظافت از اصول مشترك زندگى است كه نه تنها اسلام در بيانات متعدد
بر آن تأكيد دارد، بلكه به عنوان يك سنّت اصيل در
سيرهٔ ائمه معصومين (ع) متداول بوده است.بعضى خيال
مي‌كنند، همين مقدار كه انسان ايمان محكم و باطنى پاك
داشته باشد، كافى است و ظاهر و پوشش و رفتار هر گونه باشد، عيب
ندارد،به پندار خود زمزمه مي‌كنند كه:



مرد سيرت
را به صورت كار نيست                         



جامه گر صد وصله
باشد عار نيست





صـورت
زيـبـا نـمي‌آيـد بـه كـار                            



حـرفـى از
مـعـنـى اگـر دارى بـيـار







چنين
تصوّري، از نظر اسلام باطل است، بلكه بر عكس، بخشى از برنامه‌ها و
دستورهاى اسلام مربوط به نظافت، زيبايى و آراستگى
ظاهر است.





«يا
بنى آدم خذوا زينتكم عند كلّ مسجد… قل من حرّم زينة اللّه
الّتى أخرج لعباده و الطّيبات من الرّزق؛



اى
فرزند آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد…بگو چه
كسى زينت‌هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده
و روزي‌هاى پاكيزه را حرام كرده است؟».(سورهٔ اعراف،
آيات 31 و32)





اين
دو آيه، بيانگر آن است كه مسلمانان بايد از پوشيدن لباس‌هاى
پاك و مرتب و تميز و شانه زدن‌ موها و به كار بردن عطر و مانند آن، بهره‌مند
شوند و اين نعمت‌ها را هرگز بر خود حرام نكنند،بلكه از آن به نحو احسن بهره‌بردارى
كنند.آري، همان گونه كه روانشناسان گفته‌اند:انسان داراى چهار حس
روحى است كه عبارتند از: زيبايي، نيكي، 
دانايى و  مذهبي، بايد همهٔ اين حس‌ها به
صورت صحيح اشباع شود، بنابراين از نظر علمى اگر به حس
زيبايى توجه نگردد، قطعاً آثار نامطلوبى به دنبال خواهد
داشت!





بر
اساس روايات متعدّد و با تكيه بر آيات پيشوايان
دين به ظاهرخويش نيز بسيار اهميت مي‌دادند،
به عنوان نمونه؛ شخصى از امام حسن مجتبى (ع) پرسيد:«چرا به
هنگام نماز لباس‌هاى خوب و زيبا مي‌پوشى و از
بهترين لباس‌هايت استفاده مي‌كني؟!





در
پاسخ فرمودند:





همانا
خداوند زيبا است و زيبايى را دوست دارد.به همين جهت
من لباس زيبا را براى راز و نياز با پروردگارم مي‌پوشم و
او دستور داده است كه زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگيرند».2





و
نيز روايت شده:عبّاد بن كثير بصرى امام صادق(ع) را
ديد كه لباس گرانبها و زيبا پوشيده، از روى اعتراض
گفت:«پدرت داراى زهد و تقوا بود و لباس خشن مي‌پوشيد، تو از
خاندان رسالت هستى اگر غير از اين لباس مي‌پوشيدي،
براى تو مناسب‌تر بود».امام صادق (ع) به او فرمود:



واى
بر تو!«من حرّم زينة اللّه الّتى أخرج لعباده…؛



چه
كسى زينت‌هاى الهى را كه براى بندگانش
آفريده، حرام كرده است؟3





«يا
اأيّها الذين آمنوا لاتحرّموا طيّبات ما أحل اللّه لكم و
لاتعتدوا إنّ الله لايحبّ المعتدين؛



اى
كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چيزهاى پاكيزه‌اى
را كه خداوند براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنيد و از حد تجاوز
ننماييد، زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمي‌دارد».(سورهٔ
مائده، آيهٔ 87)





در
شأن نزول اين آيه روايت شده، عثمان بن مظعون كه از اصحاب مؤمن
پيامبر بود با چند نفر ديگر تحت تأثير بيانات
پيامبر (ص) در مورد قيامت قرار گرفتند و تصميم گرفتند خود را از
پاره‌اى از لذت‌هاى دنيا، از جمله معاشرت با همسران محروم سازند
و به روزه و عبادت بپردازند.در همين ايام همسر عثمان بن مظعون به
خانهٔ پيامبر در آمد، در حالى كه ظاهرى ناآراسته و
ژوليده داشت، همسر پيامبر (ص) (عايشه) از او پرسيد: چرا
به خود نمي‌رسى و زينت نمي‌كني؟ او ماجراى
همسرش را بيان كرد.پيامبر از موضوع آگاه شد و همهٔ مسلمانان را
به مسجد دعوت كرد و گفت: «آگاه باشيد من هرگز شما را دستور نمي‌دهم كه
هم چون كشيشان مسيحى و رهبان‌ها دنيا را ترك كنيد
اين گونه مسائل در آيين من نيست…»





در
آيه 157سورهٔ اعراف ضمن شمارش اهداف پيامبر مي‌فرمايد:



«و
يحّل لهم الطّيبات و يحرّم عليهم الخبائث؛ و پاكيزه‌ها
را براى مردم حلال مي‌شمرد و ناپاكي‌ها را براى آنها حرام
».4





«و
ثيابك فطهّر؛و لباست را پاك كن».(سورهٔ مدثر، آيهٔ 4)





امام
صادق(ع) در ذيل اين آيه فرمود:يعنى لباست را كوتاه
كن.5 همچنين فرمودند:«لباست را بلند نكن و نگذار در زمين كشيده
شود».6 در عصر جاهليت معمول بود كه لباس‌هاى خود را بسيار بلند
مي‌دوختند، به طورى كه روى زمين مي‌كشيد و
آلوده مي‌گرديد، آيه فوق در حقيقت خطاب به مردم است كه
پاكيزگى لباس ظاهر از مهم‌ترين نشانه‌هاى شخصيت و
تربيت فرهنگ انسان است.7 بديهى است كه آيه مختص دوران
جاهليت نيست. افراط و تفريطى كه امروزه در نوع پوشش مرسوم
شده، ناشى از بي‌توجهى به اصول اسلامى است.عدم توجّه به
پوشش و آراستگى صحيح به معضل بد حجابى منجر شده است.





«و
أمّا بنعمة ربّك فحدّث؛ و نعمت‌هاى پروردگارت را بازگو و آشكار
كن».(سورهٔ ضحي، آيهٔ 11)





يكى
از مصاديق آشكار نمودن نعمت (كه بخشى از شكر نعمت است) اين است
كه انسان لباس مناسب و پاكيزه بپوشد و ظاهر آراسته داشته باشد.بر همين
اساس روايت شده، يكى از مسلمانان با لباس نامرتب و ژوليده
به محضر پيامبر آمد، پيامبر(ص) به او فرمود:«آيا ثروت
داري؟» او گفت:«آري، خداوند همه گونه ثروت به من داده است.
پيامبر(ص) فرمود:«هر گاه داراى ثروت هستي، بايد اثر آن در
تو ديده شود».8





امام
صادق(ع) به عبيد بن زياد فرمود:





«اظهار
النعمة احبّ الى اللّه من صيانتها فايّاك ان تتزيّن الاّ
فى احسن زيّ قومك؛



آشكار
كردن نعمت در پيشگاه خدا محبوب‌تر از نگهدارى آن است، پس با
بهترين و زيباترين شكل، ظاهرت را آراسته كن».9





امام
و پيشوايان دينى نيز به پاكيزگى و
بهداشت اهميت فراوان داده‌اند.امام باقر(ع) فرمود:



ناخن
گرفتن به خاطر آن است كه زير آنها محل خوابگاه شيطان است. 10





امروزه
پزشكان مي‌گويند:انواع ميكروب‌ها زير ناخن‌ها پرورش
مي‌يابد كه اسلام به اين امر بهداشتى اهتمام داشته است.





همچنين
امام كاظم (ع) استفاده از عطر را از شيوه‌هاى رسولان خدا دانسته‌اند.11








1.تفسير
نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج 6، ص 147.



2.وسائل
الشيعه، شيخ حرّ عاملي، ج 3، احكام الملابس.



3.فروع
كافي، ج 6، ص 443 و 444.



4.تفسير
نمونه، ج 27، ص 387.



5.فروع
كافي، ج 10، ص 385.



6.همان،
ج 6، ص 456.



7.نمونه،
ج 25، ص 212.



8.سنن
نسائي، ج 8، ص 196.



9.فروع
كافي، ج 6، ص 440.



10.مكارم
الاخلاق، ص 72.



11.فروع
كافي، ج 6، ص 511.






/ 1