نجمه
نجمه , مادر بزرگوار امام رضا(ع ) و از زنان مومنه , پارسا, نجيب و پاكيزه بود.
حميده , همسر امام صادق (ع ), او را كه كنيزى از اهالى مغرب بود, خريد و به منزل برد.
نجمه در خانه امام صادق (ع ), حميده خاتون را بسيار احترام مى كرد و به خاطر جلال و عظمت او,
هيچ گاه نزدش نمى نشست !.
روزى حميده در عالم رويا, رسول گرامى اسلام (ص )را ديد كه به او فرمودند:اى حميده !.
نـجـمـه را به ازدواج فرزند خودموسى درآور زيرا از او فرزندى به دنيا خواهد آمد كه بهترين فرد
روى زمين باشد.
پس از اين پيام , حميده به فرزندش امام كاظم (ع ) فرمود: پسرم !.
نـجـمـه بانويى است كه من هرگز بهتر از او را نديده ام , زيرا در زيركى و محاسن اخلاق , مانندى
ندارد.
من او را به تو مى بخشم , تو نيز در حق او نيكى كن .
ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر(ع ) و نجمه , نورى شد كه در شكم مادر به تسبيح و تهليل
مـشـغـول بـود و مـادر از آن , احـسـاس سنگينى نمى كرد وچون به دنيا آمد, دست ها را بر زمين
گذاشت , سر را به سوى آسمان بلندكرد و لب هاى مباركش را به حركت درآورد: گويا با خدايش
رازو نيازمى كرد.
پس از تولد امام هشتم (ع ), اين بانوى مكرمه با تربيت گوهرى تابناك , ارزشى فراتر يافت .
مـادر بـر آن بـود تـا تربيت و پرورش فرزندش , وى را از عبادات و مناجاتش باز ندارد, از اين رو به
بستگانش گفت :دايه اى پيدا كنيد تا مرا در امر شيردادن كمك كند.
از وى پرسيدند:مگر شير تو كم شده است ؟.
نـجمه گفت :خير, ولى نوافل و ذكرهايى كه قبل از تولد حضرت رضا(ع ) داشته ام و به آنها عادت
كرده بودم , به خاطر شيردادن كم شده است , ازاين رو مى خواهم كسى من را در امر شيردادن يارى
كند تا بتوانم دوباره آن عبادات ومناجاتم را شروع كنم !.