تاريخچه حجاب
شهيد
مرتضى مطهرى
حجاب
از کى به وجود آمده است؟ آيا اديان قبل از اسلام هم به داشتن
حجاب تأکيد نموده اند؟ به عبارتى آيا مبتکر حجاب، اسلام بوده
يا دينى غير از اسلام؟ آيا مردمان ايران
باستان حجاب داشته اند؟ آيا حجاب در اديانى چون
يهوديت و مسيحيت هم وجود دارد؟
پاسخ
اين پرسش ها و سؤالاتى از اين دست را در ادامه به قلم استاد
مطهرى خواهيم خواند:
اطلاع
من از جنبه تاريخى كامل نيست . اطلاع تاريخى ما آنگاه كامل است كه
بتوانيم درباره همه مللى كه قبل از اسلام بودهاند اظهار نظر كنيم . قدر
مسلم اينست كه قبل از اسلام در ميان بعضى ملل حجاب وجود داشته است
تا
آنجا كه من در كتابهاى مربوطه خواندهام در ايران باستان و در ميان قوم
يهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر
بوده است . اما در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسيله اسلام در عرب پيدا
شده است
ويل
دورانت در صفحه 30 جلد 12 " تاريخ تمدن " (ترجمه فارسى) راجع به
قوم يهود و قانون تلمود مينويسد :
"
اگر زنى به نقض قانون يهود ميپرداخت چنانكه مثلا بى آنكه
چيزى بر سر داشت به ميان مردم ميرفت و يا در شارع عام نخ ميرشت
يا با هر سنخي از مردان درد دل ميكرد يا صدايش آنقدر بلند بود كه
چون در خانهاش تكلم مينمود همسايگانش ميتوانستند سخنان او را
بشنوند ، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد "
عليهذا
حجابى كه در قوم يهود معمول بوده است از حجاب اسلامى چنانكه بعدا شرح
خواهيم داد بسى سختتر و مشكلتر بوده است
در
جلد اول " تاريخ تمدن " صفحه 552 راجع به ايرانيان قديم ميگويد :
"
در زمان زردشت زنان منزلتى عالى داشتند ، با كمال آزادى و با
روي گشاده در ميان مردم آمد و شد ميكردند . . . "
آنگاه
چنين ميگويد :
"
پس از داريوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد
زنان
فقير چون براى كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادي
خود را حفظ كردند ولى در مورد زنان ديگر ، گوشهنشينى زمان حيض كه
برايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگى اجتماعيشان را
فرا گرفت ، و اين امر خود مبناى پردهپوشى در ميان مسلمانان به شمار
ميرود . زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت
روان روپوش دارد از خانه بيرون بيايند ، و هرگز به آنان اجازه داده نميشد
كه آشكارا با مردان آميزش كنند . زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردى را ولو
پدر با برادرشان باشد ببينند . در نقشهائى كه از ايران باستان بر جاي
مانده هيچ صورت زن ديده نميشود و نامى از ايشان به نظر نميرسد
. . . "
چنانكه
ملاحظه ميفرمائيد حجاب سخت و شديدى در ايران باستان حكمفرما بوده ،
حتى پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده ميشدهاند
به
عقيده ويل دورانت مقررات شديدى كه طبق رسوم و آئين كهن مجوسي درباره
زن حائض اجرا ميشده كه در اتاقى محبوس بوده ، همه از او در مدت عادت
زنانگى دورى ميجستهاند و از معاشرت با او پرهيز داشتهاند سبب
اصلى پيدا شدن حجاب در ايران باستان بوده است . در ميان يهوديان نيز چنين
مقرراتى درباره زن حائض اجرا ميشده است
اما
اينكه ميگويد : " و اين امر خود مبناى پرده پوشى در ميان
مسلمانان به شمار ميرود " منظورش چيست ؟
آيا
مقصود اينست كه علت رواج حجاب در ميان مسلمانان نيز مقررات خشنى است كه
درباره زن حائض اجرا ميشود ؟ ! همه ميدانيم كه در اسلام چنين
مقرراتى هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط از برخى
عبادات واجب نظير نماز و روزه معاف است ، و همخوابگى با او نيز در مدت عادت
زنانگى جايز نيست ، ولى زن حائض از نظر معاشرت با ديگران هيچگونه
ممنوعيتى ندارد كه عملا مجبور به گوشهنشينى شود
و
اگر مقصود اينست كه حجاب رايج ميان مسلمانان عادتى است كه از ايرانيان پس از
مسلمان شدنشان به ساير مسلمانان سرايت كرد ، باز هم سخن نادرستى است . زيرا
قبل از اينكه ايرانيان مسلمان شوند آيات مربوط به حجاب نازل شده است
از
سخنان ديگر ويل دورانت هر دو مطلب فهميده ميشود يعنى هم مدعى
است كه حجاب به وسيله ايرانيان پس از مسلمان شدنشان در ميان مسلمانان رواج يافت
و هم مدعى است كه ترك همخوابگى با زن حائض ، در حجاب زنان مسلمان و
لااقل در گوشهگيرى آنان مؤثر بوده است
در
جلد 11 صفحه 112 ( ترجمه فارسى ) ميگويد :
"
ارتباط عرب با ايران از موجبات رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام بود . عربان از
دلفريبى زن بيم داشتند و پيوسته دلباخته آن بودند و نفوذ طبيعى
وى را با ترديد معمولى مردان درباره عفاف و فضيلت زن تلافي
ميكردند . عمر به قوم خود ميگفت : با زنان مشورت كنند و خلاف
رأى ايشان رفتار كنند . ولى به قرن اول هجرى مسلمانان زن را در
حجاب نكرده بودند ، مردان و زنان با يكديگر ملاقات ميكردند و در كوچهها
پهلو به پهلوي ميرفتند و در مسجد با هم نماز ميكردند
حجاب
و خواجهدارى در ايام وليد دوم ( 126 - 127 هجرى ) معمول شد
گوشه
گيرى زنان از آنجا پديد آمد كه در ايام حيض و نفاس بر مردان حرام بودند
"
در
صفحه 111 ميگويد :
"
پيمبر از پوشيدن جامه گشاد نهى كرده بود ، اما بعضى عربان اين دستور
را نديده ميگرفتند . همه طبقات زيورهائى داشتند . زنان پيكر خود را
به نيم تنه و كمربند براق و جامه گشاد و رنگارنگ ميآراستند ، موى
خود را به زيبائى دسته ميكردند يا به دو طرف سر ميريختند ،
يا به دستهها بافته به پشت سر ميآويختند و گاهى اوقات با
رشتههاى سياه ابريشم نمايش آنرا بيشتر ميكردند . غالبا خود را به
جواهر و گل ميآراستند . پس از سال 97 هجرى چهره خويش را از زير چشم
به نقاب ميپوشيدند . از آن پس اين عادت همچنان رواج بود "
ويل
دورانت در جلد 10 " تاريخ تمدن " صفحه 233 راجع به ايرانيان باستان
ميگويد :
"
داشتن متعه بلامانع بود . اين متعهها مانند معشوقههاى يونانى آزاد
بودند كه در ميان مردم ظاهر و در ضيافت مردان حاضر شوند ، اما زنان قانونى
معمولا در اندرون خانه نگهدارى ميشدند . اين رسم ديرين ايرانى
به اسلام منتقل شد "
ويل
دورانت طورى سخن ميگويد كه گوئى در زمان پيغمبر كوچكترين
دستوري درباره پوشيدگى در زن وجود نداشته است و پيغمبر فقط از پوشيدن
جامه گشاد نهى كرده بوده است ! و زنان مسلمان تا اواخر قرن اول و اوايل قرن
دوم هجرى با بى حجابى كامل رفت و آمد ميكردهاند . و
حال آنكه قطعا چنين نيست . تاريخ قطعى برخلاف آن شهادت ميدهد . بدون
شك زن جاهليت همچنان بوده كه ويل دورانت توصيف ميكند ولى اسلام در
اين جهت تحولى به وجود آورد . عايشه همواره زنان انصار را اينچنين ستايش
ميكرد : " مرحبا به زنان انصار ، همينكه آيات سوره نور نازل شد يك نفر
از آنان ديده نشد كه مانند سابق بيرون بيايد . سر خود را با روسريهاى
مشكلي ميپوشيدند . گوئى كلاغ روى سرشان نشسته است
" ( 1 )
در
سنن ابوداود جلد 2 صفحه 382 همين مطلب را از امسلمه نقل ميكند با اين
تفاوت كه امسلمه ميگويد : " پس از آنكه آيه سوره احزاب ( « يدنين
عليهن من جلابيبهن ») نازل شد ، زنان انصار چنين كردند "
"
كنت گوبينو " در كتاب سه سال در ايران نيز معتقد است كه حجاب شديد دوره
ساسانى ، در دوره اسلام در ميان ايرانيان باقى ماند . او معتقد است كه
آنچه در ايران ساسانى بوده است تنها پوشيدگى زن نبوده است بلكه
مخفى نگه داشتن زن بوده است .
مدعى
است كه خودسرى موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدرى بود كه اگر
كسى زن خوشگلى در خانه داشت نميگذاشت كسى از وجودش آگاه
گردد و حتى الامكان او را پنهان ميكرد زيرا اگر معلوم ميشد كه
چنين خانم خوشگلى در خانهاش هست ديگر مالك او و احيانا مالك جان خودش هم
نبود
"
جواهر لعل نهرو " نخست وزير فقيد هند نيز معتقد است كه حجاب از ملل غير
مسلمان : روم و ايران ، به جهان اسلام وارد شد . در كتاب " نگاهى به
تاريخ جهان " جلد اول صفحه 328 ضمن ستايش از تمدن اسلامى ، به
تغييراتى كه بعدها پيدا شد اشاره ميكند و از آنجمله ميگويد :
"
يك تغيير بزرگ و تأسفآور نيز تدريجا روى نمود و آن در وضع زنان بود . در
ميان زنان عرب رسم حجاب و پرده وجود نداشت . زنان عرب جدا از مردان و پنهان از
ايشان زندگى نميكردند بلكه در اماكن عمومى حضور
مييافتند ، به مسجدها و مجالس وعظ و خطابه ميرفتند و حتى
خودشان به وعظ و خطابه ميپرداختند . اما عربها نيز بر اثر موفقيتها تدريجا
بيش از پيش رسمى را كه در دو امپراطورى مجاورشان يعنى
امپراطورى روم شرقى و امپراطورى ايران وجود داشت اقتباس كردند .
عربها امپراطورى روم را شكست دادند و به امپراطورى ايران پايان
بخشيدند . اما خودشان هم گرفتار عادات و آداب ناپسند اين امپراطوريها گشتند . به
قرارى كه نقل شده است مخصوصا بر اثر نفوذ امپراطورى قسطنطنيه و ايران
بود كه رسم جدائى زنان از مردان و پردهنشينى ايشان در ميان عربها
رواج پيدا كرد . تدريجا سيستم " حرم " آغاز گرديد و مردها و زنها از هم
جدا گشتند "
سخن
درستى نيست . فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير
عرب ، حجاب از آنچه در زمان رسول اكرم وجود داشت شديدتر شد نه اينكه اسلام اساسا
به پوشش زن هيچ عنايتي نداشته است
از
سخنان نهرو بر ميآيد كه روميان نيز ( شايد تحت تأثير قوم يهود ) حجاب
داشتهاند و رسم حرمسرادارى نيز از روم و ايران به دربار خلفاي
اسلامى راه يافت . اين نكته را ديگران نيز تأييد كردهاند
در
هند نيز حجاب سخت و شديدى حكمفرما بوده است ولى درست روشن نيست كه
قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و يا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند
رواج يافته است و هندوان غير مسلمان تحت تأثير مسلمانان و مخصوصا مسلمانان
ايرانى حجاب زن را پذيرفتهاند . آنچه مسلم است اينست كه حجاب هندى
نيز نظير حجاب ايران باستان سخت و شديد بوده است . از گفتار ويل دورانت در جلد دوم
تاريخ تمدن بر ميآيد كه حجاب هندى به وسيله ايرانيان مسلمان در هند
رواج يافته است
نهرو
پس از سخنانى كه از او نقل كرديم ميگويد :
"متأسفانه
اين رسم ناپسند كمكم يكى از خصوصيات جامعه اسلامى شد و هند نيز
وقتى مسلمانان بدينجا آمدند آنرا آموخت "
به
عقيده نهرو حجاب هند به واسطه مسلمانان به هند آمده است
ولى
اگر تمايل به رياضت و ترك لذت را يكى از علل پديد آمدن حجاب بدانيم بايد
قبول كنيم كه هند از قديمترين ايام حجاب را پذيرفته است زيرا هند از مراكز قديم
رياضت و پليد شمردن لذات مادى بوده است
راسل
در " زناشوئى و اخلاق " صفحه 135 ميگويد :
"
اخلاق جنسى آنچنان كه در جوامع متمدن ديده ميشود از دو منبع سرچشمه
ميگيرد:
يكى
تمايل به اطمينان پدرى ، و ديگرى اعتقاد مرتاضانه به خبيث بودن عشق .
اخلاق جنسى در اعصار ماقبل مسيحيت و در ممالك خاور دور تا به امروز فقط از
منبع اول منشعب ميشود ، و استثناى آن هند و ايران است كه ظاهرا
رياضت طلبى در آنجا پديد آمده و در سراسر جهان پراكنده شده است " . به
هر حال آنچه مسلم است اينست كه قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام
مبتكر آن نيست .
برگرفته
از کتاب مسئله حجاب اثر استاد مطهرى
1 - كشاف ، ذيل آيه 31 از سوره نور