بايدها و نبايد ها در روابط دختر و پسر
شايد گرفتارى
بزرگ بشر در عصر حاضر دور افتادن از يك فرهنگ منسجم و سازمان يافته باشد. به اين
ترتيب ملاحظه مي شود كه افراط در معاشرت، يك پديده غربي در جامعه ماست. ما براي
برخوردهاي مناسب بين دو جنس برنامه، نظام و حدود معيني را به شكل مشخص در اختيار
داريم. به منظور بررسي اين مطلب به بحثي ديگر مي پردازيم.
با بررسي روابط
موجود بين دو جنس مذكر و مؤنث در جامعه ما، مي توان دسته هاي مختلفي از رفتار را
مشاهده كرد كه هريك از اين نوع برخوردها ارتباط مستقيمي با عوامل تعيين كننده رفتار،
از جمله سطح تحول شخصيت، سطح تحول هوش، و تراز فرهنگي انسان دارد. دسته هاي مهم در
برخوردهاي بين دو دختر و پسر عبارتند از:
1- برخورد مبتني
برشناخت و احترام متقابل
اين نوع برخورد بر
اساس دركي كه انسان از شأن انساني خود و نيز جايگاه و رفعت انساني ديگران دارد،
صورت مي گيرد. انساني كه براي انسانيت و شأن خود ارزش والايي قائل است، روابطش را
با ديگران به گونه اي تنظيم مي كند كه در آن احترام متقابل و ارزش گذاري متعالي و
متعامل رعايت شده باشد.
چنين برخوردي زماني
ايجاد مي شود كه انسان به نيازهاي رواني خود در كنار نيازهاي زيستي خويش توجه
داشته باشد و نوع برخورد او با ديگران، بيشتر از سطوح بالاتر نيازها نشأت گرفته
باشد. اين نوع برخوردِ احترام آميز، به دور از پرخاشگري، به دور از نيات سود
جويانه و انديشه هاي مبتني بر سوء استفاده انجام مي گيرد. حال براي اين كه جايگاه
اين نوع برخورد را بهتر نشان دهيم، ضروري است به بررسي انواع ديگر برخوردها نيز
بپردازيم.
2- برخورد مبتني بر
شرم افراطي
بهتر است پيش از
توضيح اين بند به تفاوت دو اصطلاح " شرم " و " حيا "
بپردازيم. شرم كه بيشتر مترادف با خجالت كشيدن و يا كناره گيري كردن است، اصطلاحي
است ناظر بر ناتواني انسان در يك برخورد اجتماعي. فردي كه دچار شرم است، در يك
موقعيت اجتماعي خاص نمي تواند رفتار مناسب و مطلوب از خود نشان دهد. اصطلاح ديگر
حياست.
حيا يك صفت پسنديده
اخلاقي است و آن عبارت است از خويشتنداري ارادي فرد در انجام اعمالي كه خلاف قاعده
و شأن شرعي و عرفي باشد.
حيا در حقيقت نوعي
توانايي است، در حالي كه شرم يا خجالت، نوعي ناتواني به شمار مي آيد. انسان وقتي
مي بايد سخني را در مقابل جمعي بگويد، ولي خود را ناتوان از بيان آن مي يابد، دچار
شرم است؛ در حالي كه وقتي انسان تمايل دارد مثلاً نسبت به بزرگتر خويش از جمله
پدر، مادر، معلم و يا مربي خود رفتاري مبتني بر بي حرمتي نشان دهد و از عهده انجام
چنين كاري نيز برمي آيد، ولي به دليل داشتن صفت حيا خويشتن داري كرده، آن را انجام
نمي دهد، نوعي توانايي و قدرت را از خود به نمايش گذاشته است. با اين توصيف مي
بايد برخورد مبتني بر شرم و برخورد مبتني برحيا با جنس مخالف را از يكديگر تفكيك
كنيم. برخورد مبتني بر شرم برخوردي از روي ناتواني است، در حالي كه برخورد مبتني
برحيا، برخوردي خويشتندارانه و ارادي است.
كساني هستند كه در
مقابل جنس مخالف دچار خجالت زدگي شده، از خود شرم افراطي نشان مي دهند؛ دسته اي
ديگر انواع برخوردهاي اجتماعي بين دو جنس را مي سازند. پسري كه به هنگام مواجهه با
جنس مخالف دست و پاي خود را گم مي كند و نمي تواند بر اعصاب خود مسلط شود و يا
دختري كه در مواجهه با جنس مخالف توانايي برخورد صحيح كلامي را از دست مي دهد و
نمي تواند مطالب را به درستي و مبتني بر تفكر بيان نمايد، مصداق چنين برخوردي
هستند. چنين فرد يا افرادي از اين ناتواني به نوعي دچار آسيب خواهند شد.
3- برخورد اضطراب
آلود و هيجان زده
در ادامه ي برخورد
مبتني بر شرم افراطي، برخورد هيجان زده ي افراد در مقابل جنس مخالف را مي توان
يافت. اين نوع برخورد به صور مختلف مانند عصبانيت، سرخ شدن و بالارفتن ضربان قلب،
عجولانه رفتار كردن و رفتار مبتني بر ترس و يا خوشحالي افراطي ديده مي شود. هيجان
كه يك حالت برانگيختگي رواني است شامل تمامي مواردي كه نام برديم اعم از ترس،
خوشحالي، عصبانيت، عجله و امثال اين هاست. هر چند كه هيجانات اجزاي لاينفك رفتار
انساني هستند و لي مي بايد براي اتخاذ تصميم صحيح و نشان دادن رفتار مناسب تحت
كنترل در آيند.
برخورد با جنس
مخالف به شكل هيجان زده، مي تواند تصميم گيري و نيز انجام اعمال صحيح ما را تحت
الشعاع خود قرار دهد. به طور كلي، توصيه روان شناسان به انسان، كنترل هيجان ها و
حفظ خونسردي در تمامي موقعيت هاي زندگي است. اين توصيه، از رفتار اجتماعي ما با
جنس مخالف نيز جدا نيست.
4- برخورد خشك و
محدود
دسته ي ديگري از
انواع رفتارهاي متقابل بين دو جنس در جامعه ما رفتار خشك و محدود است. در اين نوع
رفتار، زن و يا مرد به گونه اي با جنس مخالف مواجه مي شود كه گويي از وي متنفر است
و يا اين كه به شدت او را طرد مي كند. هر چند كه حفظ حدود شرعي از جمله نحوه نگاه
كردن به نامحرم مي بايد جزو صفات متعالي يك انسان به شمار آيد.
5 - برخورد مبتني
بر پرخاشگري
در توضيح اين مطلب
بهتر است به تفاوت موجود بين عصبانيت يا خشم ( كه نوعي هيجان است ) و پرخاشگري (
كه يك نوع رفتار و تمايل است )، اشاره اي داشته باشيم. پرخاشگري در اصل تمايل و يا
عمل فرد است در جهت آسيب زدن به يك شيء و يا شخص ديگر.
در حالي كه عصبانيت
يك حالت برانگيختگي هيجاني است كه در آن تغييرات بدني آشكاري ديده مي شود. در حالت
عصبانيت، فرد كنترل خود را بر اعمالش تا حدودي از دست مي دهد. پرخاشگري ممكن است
با عصبانيت همراه باشد و گاه بدون آن بروز كند. فردي كه با خونسردي تمام در گوشه
اي نشسته، چيزي را عمداً تخريب مي كند و يا حتي در پرخاشگري هاي افراطي با خونسردي
تمام جان فردي را مي گيرد، پرخاشگري را بدون عصبانيت از خود نشان مي دهد.
ولي فردي كه با
عصبانيت دست به شكستن چيزي و يا ضرب و جرح ديگري مي زند، پرخاشگري را با عصبانيت
تواماً دارد. برخي از برخوردهاي بين دو جنس در جامعه ي ما از نوع برخوردهاي
پرخاشگرانه است.
اما اين نوع از
برخوردها را به نحو آشكار از برخوردهاي هيجان زده منفك و مجزا مي كنيم. پسري كه
براي نشان دادن توجه خود به يك دختر، با موتور و يا ماشين از كنار او به سرعت مي
گذرد و او را دچار ترس مي كند و رفتارهايي از اين قبيل، نشانگر رفتارهاي
پرخاشگرانه است. پرخاشگري نسبت به جنس مخالف مي تواند مشكلاتي را در زندگي آتي
انسان ايجاد كند. پرخاشگري كه سرچشمه ي آن يك تمايل دروني براي آسيب زدن مي باشد،
ممكن است به صورت اعمالي كه به نحوي فرد مقابل را ناراحت مي كند و يا مي رنجاند و
نيز گفتن كلماتي كه به نوعي آزار دهنده است، تجلي داشته باشد.
6- روابط پنهاني
برقراري روابط
پنهاني با جنس مخالف پيش از ازدواج، يكي ديگر از انواع رفتارهاي بين دو جنس را در
جامعه ما نشان مي دهد. برقراري روابط پنهاني و مخفيانه در طبيعتِ ارتباط بين دو
جنس نهفته است، ولي بايد بين ارتباطِ پنهاني قبل و بعد از ازدواج، تفاوتي آشكار و
اساسي قايل بود. ازدواج نقطه اي است كه در آن مي تواند عميق ترين روابط فردي و
پنهاني بين دو جنس شكل گرفته، و به شكلي مطلوب استمرار پيدا كند.
در حالي كه پيش از
ازدواج، اين نوع روابط به خصوص از جانب افرادي كه نمي توانند بر رفتار خود تسلط
كافي داشته باشند، مي تواند مشكل ساز باشد. دختران و پسراني كه بدون تسلط كافي بر
اعمال و رفتار خود، اقدام به برقراري روابط پنهاني با يكديگر مي كنند، معمولاً در
اين زمينه دچار نوعي آسيب و يا شكست مي شوند.
7- برخوردهاي غير
عادي و ناپخته
اين نوع برخوردها
بيشتر توسط كساني صورت مي گيرد كه به لحاظ فرهنگي، تحول هوشي و تحول شخصيتي، در
سطحي بسيار پايين و مبتذل قرار گرفته اند. متلك گويي، ايجاد مزاحمت هاي خياباني و
يا مزاحمت هاي تلفني از جمله اين نوع رفتارهاي ناپخته است.
8- افراط در
معاشرت
اين نوع رفتار كه
معمولاً متأثر از فرهنگ غربي در زمينه ارتباط بين دو جنس است، بيشتر در ميان
خانواده هايي ديده مي شود كه داراي يك فرهنگ منسجم و اصيل شرقي و اسلامي نيستند.
اختلاط بيش از حد بين دختر و پسر، پيش از ازدواج با توجيهاتي مانند زمينه سازي
براي شناخت بهتر دو جنس از يكديگر و يا زمينه سازي براي كسب تجربيات عملي براي
انجام يك ازدواج موفق صورت مي گيرد.
ميهماني ها، جشن
تولدها، مراسم مختلف ورزشي و مسافرت هاي دسته جمعي كه معمولاً بستر و محمل چنين
روابطي است، در ميان اين دسته از افراد به وفور ديده مي شود. چنين اعمالي بدون
توسل به عناصري از فرهنگ غرب اساساً امكان پذير نيست و اين نكته معمولاً مردم ما
را دچار تعارض و آشفتگي مي كند، زيرا يك فرهنگ در درون خود داراي انسجام است و ما
نمي توانيم فرهنگ را به شكل مخلوط و بدون انسجام و برگرفته از جوامع مختلف به كار
گيريم.
شايد گرفتاري بزرگ
بشر در عصر حاضر دور افتادن از يك فرهنگ منسجم و سازمان يافته باشد. به اين ترتيب
ملاحظه مي شود كه افراط در معاشرت، يك پديده غربي در جامعه ماست. ما براي
برخوردهاي مناسب بين دو جنس برنامه، نظام و حدود معيني را به شكل مشخص در اختيار
داريم. به منظور بررسي اين مطلب به بحثي ديگر مي پردازيم.
منبع: روزنامه اعتدال