مواجهه با مد در مدار عقلانيت - مواجهه با مد در مدار عقلانيت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مواجهه با مد در مدار عقلانيت - نسخه متنی

عبدالعزيز رضوانى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












مواجهه با مد در مدار عقلانيت


عبدالعزيز  رضوانى





مرورى
بر وضعيت مدگرايي از گذشته تاكنون 



اين
روزها مساله حجاب و نحوه برخورد با پديده بدحجابي و مدزدگي در پوشش جوانان مساله
اي اجتماعي و سياسي شده است.


با
اينكه همه اذعان دارند بايد اين مساله فارغ از سياست زدگي و كشمكش هاي بي سرانجام
سياسي مورد توجه قرار گيرد اما خروج از اين مساله نيز نمي تواند به آساني صورت
گيرد چه آنكه مساله حجاب در ايران معاصر از اساس با يك توطئه سياسي پديد آمد. اما
مي توان با هوشمندي و تدبير عاقلانه و پرهيز از غوغاسازي با اين پديده به عنوان يك
مساله فرهنگي ـ اجتماعي برخورد كرد و راهي براي گذر از آن جستجو كرد.




مد
از كجا پيدا شد



نوع
پوششي كه امروز «مد» ناميده مي شود همراه با تعميق مدرنيته و تجددگرايي در متن
جامعه ايراني رايج شد. هنگامي كه رضاخان با قلدري و با پشتيباني عوامل استعمار در
ايران يك «دولت شبه مدرن» بنا كرد از سوي يك محفل روشنفكري هشت نفره كه اتاق فكري
رژيم رضاخاني را تشكيل مي داد وي مامور شد تا با سنت زدايي تجددگرايي را از طبقات
اشراف به طبقات زيرين جامعه تحميل كند.


تاسيس
سازمان «وعظ و خطابه» براي كنترل نهادهاي تبليغي ـ ديني كلاه پهلوي و لباس
متحدالشكل كشف حجاب نظام ديوانسالاري شبه مدرن و حتي تغيير سبك معماري از خامه
انديشه همين محفل بود. از اين ميان پيشنهاد لباس متحدالشكل و كشف حجاب به يحيي
دولت آبادي باز مي گشت. او از بانيان ازلي و فراماسونر بود و با طرح اين پيشنهاد
براي رضاخان عملا مبارزه با شوون ظاهري انسان مسلمان به مبارزه برخاست. وي نخستين
ايراني است كه در مجامع عمومي از همسر و دخترانش حجاب را برداشت و رضاخان را نيز
به اين كار تشويق كرد. البته پيش از وي طاهره برغاني (قره العين) مريد سيدكاظم
رشتي كه بعد جزو اصحاب «الحي» علي محمد باب شده بود با كشف حجاب اين اقدام را جزو
آموزه هاي ديني باب معرفي كرده بود. از آن پس قزاق ها مامور شدند تا هر جا بانوي
محجبه اي مي بينند به زور چماق و سرنيزه حجاب آنها را بردارند. در برخي از محلات و
شهرهاي كشور نواميس مردم سال ها از روي بام يا حفره هايي كه بين خانه هاي خود و
همسايه ايجاد كرده بودند رفت و آمد مي كردند تا با قزاق ها و گزمه هاي رضاخاني
مواجه نشوند.


بالاخره
مصرف رضاخان پايان يافت. اما جالب اينجاست كه محفل روشنفكري كه نظام رضاخاني را
هدايت مي كرد با رفتن رضاخان پابرجا ماند و از اين پس پروژه مدرنيزاسيون را به
محمدرضا ديكته مي كرد. بعد از رضاخان آنان دريافتند كه ديگر برخوردهاي قلدرمآبانه
كاركرد خود را از دست داده است بنابراين پروژه سنت زدايي و تجددآفريني را با
اقدامات نرم افزاري و خزنده ادامه دادند. از اين پس تغيير در شوون فرهنگي و اجتماعي
جامعه با همان شدت و حدت ادامه يافت اما نوع مواجهه ظريف تر بود. همين زمان بازار
مددسازي و سالن هاي مدنمايي با پشتيباني دولت گرم شد.


جهانشاه
و اولين كانون مدنمايي چگونگي حمايت پشتيباني رژيم سفاك پهلوي از مدسازي و مدنمايي
را مي توان در زندگي و احوالات خانم «زينت جهانشاه» به خوبي مشاهده كرد; البته
براي يافتن ارتباط سازماني وي با دربار تامل بيشتري كرد اما همين سرگذشت و فعاليت
هاي او به خوبي نمايانگر روند «مدرنيزاسيون نرم در بعد پوشش جامعه» پس از
مدرنيزاسيون سخت رضاخاني» است. زينت جهانشاه دختر سرهنگ حبيب الله فرود بود و تا
زماني كه در ايران بود در دبيرستان «ژاندارك» تحصيل مي كرد. اين دبيرستان با حمايت
فرانسويان در تهران داير شده بود و ويژه فرزندان اعيان و اشراف بود. سرهنگ فرود
زماني سرپرست محصلان وزارت جنگ شد و براي رتق و فتق امور اين محصلان به آلمان رفت.
او در اين سفر دختر خود را نيز همراه برد و او را براي ادامه تحصيل به مدرسه
دخترانه «لته فراين» سپرد. اين مدرسه يك آموزشگاه بين المللي بود و دانش آموزاني
از اقصي نقاط جهان داشت. اغلب اين دانش آموزان دختران شخصيت هاي سياسي و متمولي
بودند كه براي آموختن آداب زندگي مدرن به اين مدرسه اعزام مي شدند. در اين مدرسه
خانه داري متجددانه و اموري چون «تندنويسي» و «ماشين نويسي» «حقوق زن» «پرنده
شناسي» «جانورشناسي» «پرورش گل و گياه خانگي» «آشپزي» «سفره آرايي» «خياطي»
«لباسشويي» «اتو و رفو كردن و وصله كردن لباس» «شوهرداري» «رقص» «موسيقى»
«مهماندارى» و... تدريس مي شد.


جهانشاه
يكسال و نيم در اين مدرسه درس خواند و سپس با يك افسر جوان ازدواج كرد. بعد از آن
براي اقامتي كه دو سال و نيم طول كشيد راهي برن ـ پايتخت سوئيس ـ شد. او در اين
شهر كار خياطي حرفه اي را با جديت ادامه داد و دوره آموزشي خود را تكميل كرد.


سپس
با شوهرش كه مامور خدمت در فرانسه شده بود راهي پاريس شد و فرصت مهياتري براي
ادامه كار حرفه اي خود در پيش رو يافت. فرهنگ شيك پوشي و راحت طلبي مردم فرانسه از
سالهاي دور پاريس را به شهر مدسازي تبديل كرده بود. او در اين شهر نزد «پير بالمن»
كه از معروف ترين خياطان اروپا بود طراحي دوخت و دوز و شيوه هاي اداره يك نمايشگاه
مد و مشتري داري را آموخت. يك سال بعد و در حالي كه جنگ جهاني پايان يافته بود او
و همسرش به ايران بازگشتند و همان سال (1321) نخستين كارگاه و نمايشگاه لباس مد
فرنگي را در ايران داير كرد. اين نمايشگاه كه در خيابان اميريه تاسيس شده بود
ابتدا با 5 كارگر كارش را شروع كرد اما به زودي با جذب مشترياني از زنان اشراف و
درباريان به يك فروشگاه و نمايشگاه بزرگ و مجهز تبديل شد. او با جذب تعدادي دختر و
زن جوان كه جديدترين لباس ها را پوشيده بودند براي زنان اعيان و اشراف برنامه
نمايشي ويژه ترتيب مي داد و آنان را به خريد كالاهاي خود تشويق مي كرد تا اينكه
نمايشگاه و فروشگاه وي به عرضه كننده لباس مد و معيار تبديل شد و بقيه نمايشگاه ها
و فروشگاه ها نيز از الگوهاي وي تبعيت مي كردند. قيمت يك پالتوي زنانه در نخستين
روزهاي فروش 1000 ريال بود. در آن ايام كارمزد روزانه يك كارگر ساده كمتر از 5
ريال بود. او تا سال 1347 كار خود را ادامه داد و بعد با واگذاري فروشگاه و
نمايشگاه خود به دخترش خود را بازنشسته كرد.




مفهوم
شناسي مد



مد
در لغت به معني سليقه تازه و روش جديد است اما در اصطلاح به تغيير سليقه ناگهاني
گروهي از افراد گفته مي شود كه منجر به گرايش به انجام رفتاري خاص يا مصرف كالاي
به خصوصي يا در پيش گرفتن سبكي خاص در زندگي مي شود. اين واژه به واژگاني چون مدرن
مدرنيته و مدرنيراسيون نزديك است. در اروپاي قرون وسطي از اين واژه ها پرهيز مي شد
و مقوله جديد و بديع با واژه «نيو» توصيف مي شد. شي يا پديده نو (نيو) امر تازه اي
بود كه متعلق به ساحت آسماني و ناشي از آفرينش گري خداوند و خلاقيت الهي بود اما
پديده «مدرن» و «مد» متعلق به ساحت زميني و دهري بود. مد ناشي از اراده انسان براي
خلاقيت بود و مفهومي نزديك به «بدعت» در فرهنگ اسلامي داشت. اما همزمان با سنت
زدايي در امور اجتماعي اروپا در عصر روشنگري واژه هايي چون مدرن و مد نيز تقديس
شدند و بيشتر مقبوليت عمومي يافتند. از سير مفهومي اين واژه كه بگذريم امر نو و جديد
به خودي خود نه بد است و نه خوب. انتخاب مد امري مباح است كه اگر نوع آن در تعارض
آشكار با سنت هاي الهي و هنجارهاي فرهنگي جامعه باشد امري مذموم و ناپسند مي شود.
نبايد از نظر دور داشت كه مدگرايي و حد افراطي آن «مدزدگي» تنها شامل لباس و كالاي
خاصي نمي شود. اقشار و طبقات اجتماعي هريك به نوعي از مد استقبال مي كنند و گاه
گرفتار مدزدگي مي شوند چنانكه مقولاتي چون ناسيوناليسم پس از اينكه امواج
ناسيوناليستي در اروپا رايج شد در كشورهاي ديگر نيز مد مطلوب روشنفكران شد و در
برخي مواقع به حد افراطي به قوميت پرستي و بروز نبردهاي خونين قومي در كشورهاي
اسلامي انجاميد. امروز هم آسيب هاي مدزدگي را در ميان برخي نخبگان و شبه روشنفكران
مي بينيم.




پديده
نو و فطرت انساني



وقتي
خواص و روشنفكران جامعه در جستجوي امر نو و بديع هستند توقع نابه جايي است كه از
جوان بخواهيم تمناي امر نو را نداشته باشند. آدمي فطرتا موجودي كمال طلب است و
تمناي امر نو و پديده جديد را اگر با ديگر كمالات انساني مغاير نباشد در راستاي
همان كمال خواهي مي بيند. نوخواهي و نوگرايي به معناي عام آن مقوله اي فطري است و
در قلب آحاد جامعه انساني به ويژه انسان هاي صافي ضمير جوشش دارد. طبع جواني كه
كمتر به آلايش هاي دنيوي گرفتار شده است نيز بيش از پيش اين امر فطري را جستجو مي
كند. جامعه ايراني نيز همواره نوخواه و نوگرا بوده و گاه در مواردي خواص پيشگام
ديگر جوامع در تمناي امور نو بوده است. استقبال شايان جامعه ايراني از اسلام به
عنوان آئيني نو كه در اصول و مباني با اديان الهي پيشين مشترك بود اما از تحريفات
و آلايش ها به دور بود از يك منظر ناشي از همين نوخواهي فطري است كه با فطرت
توحيدگرايي و خداجويي ايرانيان ممزوج شده بود. مقام معظم رهبري در اين خصوص تصريح
مي كنند: «تقليد فرهنگي خطر خيلي بزرگي است اما اين حرف اشتباه نشود با اينكه بنده
با مد و تنوع و تحول در روش هاي زندگي مخالفم نخير مدگرايي و نوگرايي اگر افراطي
نباشد اگر روي چشم و هم چشمي و رقابت هاي كودكانه نباشد عيبي ندارد. لباس و رفتار
و آرايش تغيير پيدا مي كند مانعي هم ندارد اما مواظب باشيد قبله نماي اين مدگرايي
به سمت اروپا نباشد اين بد است. اگر مديست هاي اروپا و آمريكا در مجلاتي كه مدها
را مطرح مي كنند فلان طور لباس را براي مردان يا زنان خودشان ترسيم كردند آيا ما
بايد اينجا در همدان يا تهران يا در مشهد آن را تقليد كنيم». بنابراين استقبال از
انديشه نو براي نخبگان و كالاي نو براي عامه به خودي خود نه تنها مذموم نيست بلكه
مطلوب و منطبق با كمال خواهي آدمي است. از اين رو در فرهنگ اسلامي بر خلاف فرهنگ
قرون وسطي تمناي امر جديد مقوله اي پذيرفته شده است. اما مانند فرهنگ مدرن جستجوي
پديده نو و تمناي مقوله جديد در گزينشي هواخواهانه و نفساني صورت نمي پذيرد و يله
و رها نيست. انسان مسلمان مقوله نو را با خرد و دانش خود مي سنجد و اگر آن را با
سنت هاي الهي مغاير نديد برمي گزيند.




آثار
و نتايج مدگرايي و مدزدگي



نوخواهي
در پوشش و مدگرايي آثار مثبت و منفي خود را دارد. آثار خوب و بد آن را مي توان در
موارد زير برشمرد:


الف)
نوخواهي موجب رونق يافتن كارگاههاي توليدي مي شود و اگر كارگاههاي داخلي بهتر
بتوانند به اين امر مبادرت كنند مي توان فضاي مناسبي را براي افزايش كارآفريني
توليدكنندگان داخلي فرض كرد.


ب)
ميل به مقولات نو در پوشش و آرايش امري فطري است و ما در سيره اولياي خدا نيز توجه
به صورتي و لباسي آراسته را مشاهده مي كنيم. آراستگي لباس از نظر روحي نيز آثار
مثبتي داشته و موجب نشاط و شادماني فرد آراسته و اطرافيانش مي شود.


درباره
فوايد و آثار آراستگي فقيهان سلف مانند ملامحمدباقر مجلسي در حليه المتقين ـ مباحث
مبسوطي را طرح كرده بودند.


ج)
مدزدگي و افراط در نوخواهي موجب اسراف و تبذير در امور زندگي مي شود. به ويژه اگر
در داخل كشور پاسخ كافي به تمناي مدخواهي داده نشود ـ چنانكه اكنون اين گونه است ـ
وارادت و خروج گسترده ارز و سرمايه هاي ملي موجب ورود آسيب به اقتصاد كشور مي شود.


د)
گرايش كوركورانه و فاقد تعقل و انتخاب به مد به ويژه در پوشش و آرايش موجب تهديد
هويت و شان آدمي مي شود. به همين دليل همه مراجع عظام پوشيدن لباس شهرت ـ لباسي كه
عرف جامعه نمي پسندد ـ را حرام عنوان مي كنند. ممكن است درباره مصداق لباس شهرت
اختلاف نظر در ميان باشد اما در اين كه پوشش خلاف عرف و ناهنجار حرام است مورد نظر
همه عالمان ديني مي باشد. به علاوه پوشش ناهنجار مي تواند موجبات فساد و فروپاشي
اخلاقي و خانوادگي را در جامعه فراهم كند. اين محور از مقولات مورد توجه دشمنان
اسلام است.




مد
و نهادهاى فرهنگى



بنابرآنچه
گفته شد مبارزه با نوخواهي نه تنها بي فايده و در تعارض با فطرت انساني است بلكه
امري مذموم و ضد فرهنگي است. اما اكنون با پديده اي در جامعه مواجه هستيم كه از
ظواهر برخي جوانان جامعه ما صورتي ناپسند و نامطلوب ايجاد كرده است. اين امر ناشي
از «عدم پاسخگويي» نهادهاي متولي فرهنگ عمومي به نوخواهي و نوجويي جوانان از يك سو
و «پاسخگويي» مثبت مراكز و نهادهايي ديگر به اين نياز فطري است. اين مراكز و
نهادهاي ديگر كه يا با فرهنگ اسلامي ـ ايراني آشنا نيستند و يا اساسا با آن تعارض
دارند و در خدمت غرب و دشمنان اسلام هستند مي كوشند با جلوه گري مداوم به نياز
فطري نوخواهي جامعه پاسخ مثبت بدهند. بديهي است كه جوان به ويژه اگر داراي ضعف
هويتي بوده و تعلق عميقي به فرهنگ ايراني ـ اسلامي نداشته باشد در اين ميان به
پذيرش محصولات مراكز مد آفرين مي پردازند. در اين ميان آنهايي هم كه به هويت و
تعلقات فرهنگي خود پايبند هستند در حسرت محصولات نو مي مانند و فطرت نوخواهي خود
را در اين بعد سركوب مي كنند.


حتما
بسياري از مراكز توليد كالاها و پوشاك علاقه وافري به فرهنگ ايراني دارند و خود
نيز دغدغه خوبي براي پاسخگويي مناسب به نوخواهي جوانان دارند اما اگر بدون حمايت
رسانه اي و تبليغاتي دست به چنين اقدامي بزنند دچار ورشكستگي شده و از بازار توليد
و عرضه خارج مي شوند. البته مراكز توليدي و توزيعي خاصي هم هستند كه با حمايت مالي
سنگين خود را تبليغات شبكه هاي ماهواره اي هماهنگ كرده و ضمن سوداگري بسيار روند
مدزدگي و هنجارشكني را تشديد مي كنند.


اگر
اين مراكز با الگوها و معيارهاي مبنايي پوشش اسلامي آشنا باشند و انگيزه سياسي
ويژه اي براي مبارزه با فرهنگ ايران نداشته باشند و از حمايت مالي و تبليغاتي
نهادهاي مسوول هم بهره مند باشند مي توانند با ارائه محصولات جذاب به نياز نوخواهي
جوانان پاسخ دهند.


اگر
20 سال پيش به پيشنهاد مقام معظم رهبري مبني بر طراحي لباس ايراني پاسخ مثبت داده
مي شد امروز ديگر با پديده مدزدگي و هنجارشكني و پوشش هاي ضد فرهنگي مواجه نبوديم
و يك نسل در پوشش خود جلوتر بوديم. طبيعي است كه اگر تا 20 سال ديگر اين اقدام را
به تاخير بيندازيم بيشتر ضرر كرده ايم.


مدسازي
و مدآفريني براي پوشش و آرايش ظاهر بايد ضمن زيبايي واجد نيازها و مطلوبيت هاي
جامعه ايراني باشد و با فرهنگ اسلامي و حفظ شوون حجاب اسلامي سازگار باشد.
برخوردهاي ممنوعيت ساز بايد به موارد محدود منحصر باشد و بايد در رتبه و مرتبت به
عنوان آخرين راهكار در دستور كار باشد.


يادمان
نرود كه نوع پوشش افراد يك جامعه مهمترين شاخص فرهنگي آن جامعه است و اگر ما براي
جامعه خود لباس زيبا متين فاخر و در عين ها بهنجار عرضه نكنيم همچنان ديگران بر تن
جامعه ما لباسي خواهند پوشاند كه معلوم نيست برازنده فرهنگ متعالي ايرانيان باشد.




منبع: روزنامه - جمهورى اسلامى




/ 1