حجاب ديروز، امروز، فردا - حجاب ديروز، امروز، فردا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حجاب ديروز، امروز، فردا - نسخه متنی

محسن حدادى، زهرا ابوعلى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












حجاب ديروز، امروز، فردا


محسن حدادى و زهرا ابوعلى1



بى ترديد يكى از مهمترين دغدغه‌هاى
اصلى نظام مقدس جمهورى اسلامى، بسط و گسترش فرهنگ ناب محمدى(ص)
در جامعه بوده و هست. مساله حجاب نيز به عنوان يكى از اركان اصلى
حفظ عفت عمومى در جامعه، همواره مورد بحث و نظر كارشناسان مختلف بوده، تا
آنجا كه با گذشت 28 سال از پيروزى انقلاب بى بديل اسلامى
در ايران، هنوز يكى از مباحث زنده و جريان‌دار اين
نظام محسوب مى شود.



آنچه خواهيد خواند، نگرشى است كوتاه بر آنچه كه در دوران پيدايش
و پس از شكل گيرى انقلاب اسلامى در ايران رخ داده است كه
تنها هدفش نگاهى به گذشته براى تصميم گيرى براى
آينده‌اى بهتر است.


اگر به وضع ايرانيان تا قبل از دستور كشف حجاب رضاخان مراجعه
كنيم، ‌خواهيم ديد كه اكثريت قريب به اتفاق ايرانيان
از ديرباز، حجاب را به عنوان يكى از اصلى ترين
نمادهاى ديندارى و مسلمانى به حساب مى آوردند. حتى
در برهه‌‌هايى همچون كشف حجاب، ممانعت از دختران با حجاب براى
ورود به مدارس و ادامه تحصيل نيز بسيارى از خانواده‌ها،
عطاى تحصيل و پيشرفت را به لقاى حفظ اعتقادات خود بخشيدند
تا ثابت كنند، حكومت‌ها تنها و تنها بر نوع زندگى، سياست حاكم و برخى
مسائل اجتماعى و اقتصادى آنها حكم‌رانى مى كنند و نه بر
اعتقاداتشان. در همان دوره كشف حجاب و حتى قبل‌تر از آن هم تنها وابستگان
دربار و برخى دولتى ها ( اعم از دولتمردان و كارمندان دولت) تجدد
سوغات‌گونه فرنگ را بر خود تافتند، و گرنه اكثريت همچنان با اعتقادات راسخ
خود، مبانى اصلى اسلام را حتى در زمان خفقان و ممنوعيت،‌
زنده نگاه مى داشتند.


با پيروزى انقلاب اسلامى كه همواره در طول سال‌هاى
مبارزه‌، دغدغه‌هاى دين مدارى و دين‌محورى در حكومت
را شعارها و اصول راهبردى خود مى دانست، ‌توقع از نظام براى
تحقق كامل اين اصول بيش از گذشته شد. در اين ميان پس از
گذشت بيش از دو دهه از پيروزى انقلاب، نگاه‌هاى متفاوتى
وجود دارد و وضعيت كنونى از نظر حجاب زنان با نگاه‌هاى متفاوتى
تعريف و تحليل مى شود. از ميان آنان بهزاد كشميرى پور،
گزارشگر صداى آلمان در تهران،‌ در بهمن‌ 84 و در گزارشى تحليل‌گونه
چنين مى نويسد:


«از سال پيش مسئله حجاب و«بدحجابى» به يكى از
معضلات اجتماعى بدل شده است. گرچه براى رعايت نكردن «پوشش شرعى»
مجازات‌هايى پيش‌بينى شده، اما تعريف ويژگى هاى
اين پوشش هنوز نامشخص است.»


حجاب خوب كدام است و حجاب بد، كدام؟ اين پرسشى است كه از سال
پيش مطرح شده و هنوز هيچ كس پاسخ روشنى براى آن ندارد.
اوايل انقلاب كه تعدادى از زنان براى آزادى پوشش جلوى
نخست‌وزيرى تظاهرات مى كردند عده‌اى با شعار «يا
روسرى يا توسرى» ظاهراً پوشاندن موها و بعداً به تن كردن مانتو
را حجاب مى دانستند اما مسئولان هرجا توانسته‌اند نشان داده‌اند كه چادر و
مقنعه را به عنوان حجاب خوب ترجيح مى دهند. پوشش زنان از آنجا رنگ يك
معضل اجتماعى به خود گرفت كه از طرفى مسئولان بر سر تعريف حجاب
خوب و بد با هم به توافق نمى رسند و از سوى ديگر حجاب خوب خيلى
وقت‌ها در عمل غيرقابل استفاده است.(!)


گرچه پوشش مسئله هر روز مردم است، موضوع حجاب و بدحجابى هر ازگاهى
و به مناسبتى موضوع روز مى شود و بحث‌هاى داغى به همراه مى آورد
كه با گذشت زمان دوباره فراموش شود. تابستان و فصل گرما همواره بازار بحث بدحجابى
را داغ‌تر مى كند. آنچه در اين سال‌ها تقريباً براى همه
روشن شده اين نكته است كه به گفته عضو كميسيون اجتماعى
مجلس، مرتضى فيض‌على، كارهاى مقطعى هميشه با شكست
مواجه مى شود. و برخوردهايى كه در اين سال با مسئله حجاب
صورت گرفته اغلب تدابير و تصميم‌هايى مقطعى بوده‌اند.
و اين ابتداى ماجراى تمام‌ناشدنى حجاب در ايران
است. به عقيده نگارنده، مهم‌ترين علت وجود برخى نابسامانى ها
درباره حجاب كه آن هم بيشتر در شهرهاى بزرگ ايران اسلامى
ديده مى شود، يك مشكل تاريخى است و آن فراموشى
باغبانى انقلاب عزيزمان است. پس از پيروزى انقلاب و در
شرايطى كه بيش از 98 درصد مردم جمهورى اسلامى را پذيرفتند،
بسيارى به دنبال زيرساخت‌هاى اقتصادى و سياسى
حكومت رفتند و پايه‌هاى فرهنگى را با توجه به همراهى بى نظير
مردم، از اين مهندسى بى نياز دانستند. بوستان هميشه
سبز سال‌هاى 57 و 58 با آغاز جنگ تحميلى بيش از پيش
مورد غفلت واقع شد. پس از پايان جنگ نيز دوران سازندگى، اين
غفلت را دو چندان كرد.



به هر حال هر باغ و بستان و بوستان‌آبادى بدون رسيدگى
و باغبانى با وجود زمينى مرغوب، از علف‌هاى هرزه و آفات
مصون نمى ماند و بوستان فرهنگى انقلاب نيز با پيشرفت‌هاى
حوزه‌هاى مختلف و حضور جدى تر زنان در عرصه‌هاى متعدد و متنوع
اجتماعى از اين آفات بى نصيب نماند. به اين‌ها هجمه‌
فرهنگى دشمن و بمباران رسانه‌اى و تبليغاتى غرب كه بسته‌هاى
سوغات‌گونه‌اش همچنان ادامه داشت و ادامه دارد، را هم اضافه كنيد. پس معضل
ضعف باغبانى و هدايت خوب فرهنگى، توجيه مسائل اجتماعى براى
نسل‌‌هاى بعد از انقلاب و همچنين غفلت از حضور دشمن باعث شد، آن
بوستان سبز دهه شصت كم كم علف‌هرزها و گياهان مضرى را در خود ببيند.




حجاب چرا؟ مخالفت چرا؟



اصولا در هر جامعه اى و پس از رويش هر انقلاب وظهور ايدئولوژى
جديد حكومتى همواره در ابتدا مشكلاتى پيش مى آيد،
از جمله در اوايل انقلاب بسيارى با توجه به حاكميت جمهورى
اسلامى ، تندروى ها و كندروى هاى بسيارى را
در حوزه هاى فرهنگى انجام دادند. البته با توجه به آنچه كه قبل تر
اشاره شد، ساختار بعضى از نهادهاى دولتى به شدت نياز به
ترميم داشت حدود يك ماه پس از پيروزى انقلاب كه بالتبع بايد
بسيارى از بايد و نبايدهاى جديد در مجموعه هاى
مختلف و مرتبط با نظام حكمفرما مى شد، امام خمينى(ره) رهبر فقيد
انقلاب در پيامى صراحتا تاكيد كردند: زن ها بايد با حجاب
به وزارتخانه ها بروند[i]. نوع
نگاه معمار كبير انقلاب در اين يك جمله هم بسيار
هوشمندانه و حساب شده است، اين جملات زمانى ادا شد كه عده اى به
واسطه پيروزى انقلاب، مانع حضور زنان در ادارات دولتى مى
شدند و تنها چادر را به عنوان حجاب اسلامى مى دانستند. حجت الاسلام
اشراقى، داماد حضرت امام (ره) در تاريخ 17 اسفند 57 و شايد در تشريح
اين جمله حضرت امام به راديو انقلاب اسلامى اين چنين
گفت: «بايد در نظر داشت كه حجاب به معنى چادر نيست همين
قدر كه موها و اندام خانم ها پوشانده شود و لباس آبرومند باشد حالا به هر شكلى
كه باشد مهم نيست چادر چيز متعارفى است و بسيار خوب است.
اما به خاطر طرز كار و نوع كار خانم ها شايد گاهى پوشاندن بدن و مو به
طريق ديگر هم حجاب باشد حرفى نيست.»


حتى مسئولان وقت در مورد اقليت هاى مذهبى نيز
با احترام كامل برخورد كردند و اين گونه عنوان شد كه آنها با هر آئين
و مذهبى قابل احترام و مورد حمايت جمهورى اسلامى ايران
هستند، توقع آن است كه براى ظاهر شدن در اجتماع با عرف ايران اسلامى
هماهنگ باشند.


از سويى برخى شبه روشنفكران در همان روزهاى تولد
انقلاب، حجاب را مانعى براى رشد و توسعه كشور(!) مى دانستند،
شاهد مثالشان هم كشورهاى غربى بود. آيت الله طالقانى در
تاريخ 20/12/57 طى سخنانى شيوا، اين مغاطله را پاسخ
دادند: «حجاب در ايران يك مسئله سنتى و تاريخى است
كه در عمق تاريخ ما و تاريخ شرق مطرح بوده است. هميشه زن هاى
ما داراى يك فرم حجاب بوده اند، حجاب به معناى عامش نه مخصوص به
چادر و وضع خاص يعنى حفظ عفاف، يعنى وقار، حفظ وقار و شخصيت
زن هميشه در ايران و كشورهاى شرقى اسلامى و غيراسلامى
بوده و شما ملاحظه مى كنيد كه هندى ها، زن هاى هندوستان
با اين كه مسلمان نيستند براى حفظ سنت اصيل ملى
شان، اكثرا داراى حجابى سرپوشى هستند كه مظهر كامل زنان مترقى
و مدير و سياستمدار شرق خانم «گاندى» است. بايد بدانيد
كه رضا شاه يا بر اثر برنامه هاى استعمارى خواست زنان ما را خفيف
كند و به بى بند و بارى بكشاند و همان طورى كه برنامه عمومى
استعمار است كه زن و مرد را سرگرم شهوت رانى ها، خوش گذرانى ها و عياشى
ها بكنند تا بتوانند كارشان را پيش ببرند و يا خيال مى كرد
همين قدر لباس ها را كه كوتاه كرد، مردم ايران كه كت و شلوار پوشيدند،
شاپو گذاشتند، زن ها كه بى حجاب شدند ديگر ترقى كرده ايم.
كار رضاشاه همين بود، خيال كرد كه دنياى غرب كه مترقى
شده و پيشرفت كرده است دليلش اين است كه زنانش بى حجابند
و توسعه اقتصاد و علم و قدرت و صنعت نيز به همين دليل است.»


اين در حالى بود كه برخى سياسيون وجود حجاب
را يك مانع جدى براى استقرار دموكراسى مى دانستند و
معتقد بودند حجاب براى چه؟ در يك كشور آزاد، هر فردى مختار است
نوع پوشش خود را خود انتخاب كند. همين جماعت بودند كه در روزهاى پايانى
سال 57 يك به اصطلاح تظاهرات خودجوش را با شعار يا روسرى يا
توسرى ترتيب دادند.هدف هم چيزى نبود جز نمايش يك
جنبه از ترفندهاى پنهان استعمار در قالب دموكراسى و آزادى بيان.
حتى در شعارهايشان عبارت رهبر ما خمينى/ مرام ما آزادى هم
شنيده مى شد. يك روز پس از اين تجمع كميته مركزى
انقلاب، اطلاعيه اى را مبنى بر برخورد با افرادى كه با
عنوان كميته مزاحم بانوان مى شوند را صادر كرد. در آن اطلاعيه
تصريح شده بود هيچ كس و يا نهادى حق ندارد به بانوان توهين
و يا تعرض كند. به فصله يك روز پس از صدور اين اطلاعيه
جمعى از بانوان پايتخت در ميدان توپخانه و سپس موسسه كيهان
تجمع كرده و ضمن حمايت از نظر حضرت امام (ره) مبنى بر رعايت
حجاب اسلامى در ادارات و نهادهاى عمومى، شعار مى دادند: ما پيرو
قرآنيم/ بى حجاب نمى خواهيم يا رهبر ما خمينى
است/ حجاب ما زينبى است و يا مرگ بر ارثيه پهلوى.


در همين روزها رسانه هاى غربى از جمله خبرگزارى
فرانسه اتفاقات پيش آمده را بهترين محمل براى تهيه گزارش
و نيل به اهداف خود كه همانا تصوير كردن ناكارآمدى نظام جمهورى
اسلامى بود، دانست و طى مصاحبه هايى بابرخى از
نهادهاى دفاع از حقوق زن، زنان را به تجمعات گوناگون دعوت مى كرد.


با گذشت يك سال از اين اتفاقات وزارتخانه ها و نهادهاى
مختلف با صدور اطلاعيه هاى جداگانه اى رعايت حجاب اسلامى
را براى كاركنان و مراجعان خواستار شدند و اين اولين اقدام
انقلابى آشكار در جهت اهداف نظام مقدس جمهورى اسلامى بود. به هر
تقدير نبايد فراموش كرد كه در خارج از مرزهاى ايران اسلامى
از بدو تولد انقلاب دست هاى پيدا و پنهانى درصدد توليد
شورش هاى پس از انقلاب بوده و هستند. در تاريخ بسيار مشاهده
شده، انقلاب هايى كه در نخستين روزها و يا ماه هاى
پيش، به وسيله اقليت يا گروهك هايى متزلزل و
بعضا فروپاشيده است. مخالفت با حجاب هم در دو بحث جداگانه مطرح بود. يكى
تصوير كردن ضعف و ناكارآمدى نظام جمهورى اسلامى در برقرارى
دموكراسى و ديگرى سوق دادن افكار عمومى به جنبه عقب
افتادگى ملت با مقايسه كشور با كشورهاى غربى.


حضرت آيت الله خامنه اى رهبر فرزانه انقلاب در تاريخ 14
تير ماه 59 در خطبه هاى نماز جمعه در توصيه هايى به
زنان مسلمان ايرانى اين چنين فرمودند:


«حجاب اسلامى وظيفه حفظ عفاف اسلامى است. شخصيت
زن مسلمان به او اجازه نمى دهد كه از راه نشان دادن پيكر برهنه خود زينت
خود را نشان دهد. اى زن مسلمان اى مادرى كه كودك خردسال خود را
در آغوش گرفتى و به ميدان خطر رفتى و جان خود و كودكت را به خطر
انداختس اى خواهران عزيز كه مراعات حجاب اسلامى را نمى كنيد
شما همان كسانى هستيد كه در مبارزه ملت ايران با حجاب شركت كرديد
و نشان داديد كه به انقلاب و اسلام وفادار هستيد امروز هم انقلاب ما
محتاج وفادارى شماست. اى خواهران ادارى كه هيچ عنادى
با جمهورى اسلامى نداريد فضاى جامعه انقلابى را فضاى
عفاف عمومى قرار دهيد كارى كنيد كه با بى اعتنايى
شما به آرايش دشمن يك بار ديگر احساس كند كه زن مسلمان ايران
تسليم ناپذير است. امروز كه انقلاب مورد تهديد دشمنان ما قرار
گرفته با حركت هوشيارانه خود يك بار ديگر بينى دشمن
را به خاك بماليد و هوشيار باشيد و توطئه دشمن را بشناسيد
و بدانيد كه هم در محيط ادارات و هم در كوچه و خيابان و هم در
جامعه سعى كنيد عفاف را حفظ كنيد. من از سوى تمام ملت
مسلمان از شما خواهران مسلمان تشكر مى كنم كه در پيروى از فرمان
امام با لباس اسلامى در محيط كار حاضر شويد.»


ابوالحسن بنى صدر نيز يك روز بعد، 15 تيرماه 59،
ضمن تكذيب اخراج زنان از ادارات دولتى، پوشش اسلامى را به به معناى
احترام به شخصيت زن دانست و طى سخنانى خطاب به برخى زنان
تجمع كنند در مقابل مجلس گفت:


«آن طور كه دشمنان تبليغ مى كنند در جامعه ما بنا بر تحقير
انسانى نيست چه رسد به زنان كه منتهاى ارزش را در جامعه اسلامى
دارند.»


انقلاب پيروز شده بود و بايد تمام بدنه نظام كه ميراث
سلطنت 2500ساله شاهنشاهى بود را عوض مى كرد آن هم نه با زور و نه بدون
برنامه و يك شبه. در اين ميان بود كه نقش فرهنگ سازى و ايده
پردازى بيش از پيش نمايان شد. شهيد آيت الله
مرتضى مطهرى به عنوان طلايه دار تفكر اسلامى معاصر،
پرچمدار ميدان اطلاع رسانى و تبيين حقايق و معارف
اسلام شد. در تريح دو ديدگاه مخالف حجاب و همچنين تبيين
لزوم حجاب اين گونه فرمود:


حقيقت امر اينست كه در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخير
حجاب - سخن در اين نيست كه آيا زن خوب است پوشيده در
اجتماع ظاهر شود يا عريان ؟ روح سخن اينست كه آيا زن و
تمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد ؟ آيا مرد بايد حق
داشته باشد كه از هر زنى در هر محفلى حداكثر تمتعات‏ را به استثناء
زنا ببرد يا نه ؟ اسلام كه به روح مسائل مي‏نگرد جواب مي‏دهد :
خير ، مردان فقط در محيط خانوادگى و در كادر قانون ازدواج و
همراه با يك سلسله تعهدات سنگين‏ مي‏توانند از زنان به عنوان
همسران قانونى كامجوئى كنند ، اما در محيط اجتماع استفاده از
زنان بيگانه ممنوع است. و زنان نيز از اينكه مردان‏ را در خارج
از كانون خانوادگى كامياب سازند به هر صورت و به هر شكل‏ ممنوع مي‏باشند


درست است كه صورت ظاهر مسأله اينست كه زن چه بكند ؟ پوشيده بيرون‏
بيايد يا عريان ؟ يعنى آنكس كه مسأله به نام
او عنوان مي‏شود زن است ، و احيانا مسأله با لحن دلسوزانه‏اى
طرح مي‏شود كه آيا بهتر است زن آزاد باشد يا محكوم و اسير
و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چيز ديگر است‏ و آن اينكه
آيا مرد بايد در بهره‏كشى جنسى از زن ، جز از جهت زنا ،
آزادي‏ مطلق داشته باشد يا نه ؟ يعنى آنكه در اين
مسأله ذى نفع است مرد است نه‏ زن ، و لااقل مرد از زن در اين مسأله ذى
نفع‏تر است . به قول ويل دورانت‏ : دامنهاى كوتاه براى همه جهانيان
بجز خياطان نعمتى است


پس روح مسأله ، محدوديت كاميابيها به محيط خانوادگى
و همسران مشروع ، يا آزاد بودن كاميابيها و كشيده شدن
آنها به محيط اجتماع است . اسلام‏ طرفدار فرضيه اول است.


فلسفه پوشش اسلامى به نظر ما چند چيز است . بعضى از
آنها جنبه رواني‏ دارد و بعضى جنبه خانه و خانوادگى، و بعضى ديگر
جنبه اجتماعى ، و بعضى‏ مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيرى
از ابتذال او.


اما ايرادها؛ ايرادى كه بر حجاب گرفته‏اند اينست
كه موجب سلب حق آزادى كه‏ يك حق طبيعى بشرى است مي‏گردد
و نوعى توهين به حيثيت انسانى زن به شمار مي‏رود.
مى گويند مجبور ساختن زن به اينكه حجاب‏ داشته باشد بى اعتنائى
به حق آزادى او و اهانت به حيثيت انسانى او است‏ و به
عبارت ديگر ظلم فاحش است به زن . عزت و كرامت انسانى و حق‏ آزادى
زن ، و همچنين حكم متطابق عقل و شرع به اينكه هيچكس بدون موجب‏
نبايد اسير و زندانى گردد ، و ظلم به هيچ شكل و به هيچ
صورت و به هيچ‏ بهانه نبايد واقع شود ، ايجاب مي‏كند كه اين
امر از ميان برود.


پاسخ : يك بار ديگر لازم است تذكر دهيم كه فرق است بين
زندانى كردن‏ زن در خانه و بين موظف دانستن او به اينكه وقتى
مي‏خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد . در اسلام محبوس
ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد . حجاب در اسلام يك وظيفه‏اى
است بر عهده زن‏ نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد بايد كيفيت
خاصى را در لباس‏ پوشيدن مراعات كند . اين وظيفه نه از
ناحيه مرد بر او تحميل شده است و نه چيزى است كه با حيثيت
و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به‏ حقوق طبيعى او كه
خداوند برايش خلق كرده است محسوب شود


اگر رعايت پاره‏اى مصالح اجتماعى ، زن يا مرد را
مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصى را اتخاذ كنند و طورى راه
بروند كه آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بين
نبرند چنين مطلبى را زندانى كردن‏ يا بردگى نمي‏توان
ناميد و آن را منافى حيثيت انسانى و اصل آزادى
فرد نمي‏توان دانست.


در كشورهاى متمدن جهان در حال حاضر چنين محدوديتهائى
براى مرد وجود دارد. اگر مردى برهنه يا در لباس خواب از خانه
خارج شود و يا حتى با پيژامه بيرون آيد، پليس
ممانعت كرده به عنوان اينكه اين عمل برخلاف‏ حيثيت اجتماع
است او را جلب مي‏كند. هنگامى كه مصالح اخلاقى و اجتماعي‏،
افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصى را رعايت كنند مثلا
با لباس كامل بيرون بيايند، چنين چيزى نه
بردگى نام دارد و نه‏ زندان، و نه ضد آزادى و حيثيت انسانى
است و نه ظلم و ضد حكم عقل به‏ شمار مي‏رود


برعكس، پوشيده بودن زن - در همان حدودى كه اسلام تعيين
كرده است - موجب كرامت و احترام بيشتر او است، زيرا او را از تعرض
افراد جلف و فاقد اخلاق مصون مي‏دارد.


مثال مى زنم: يك افسر با نشانه‏هاى عالى افسرى
كه گردن مي‏افرازد، قدم ها را محكم به زمين مي‏كوبد، باد به
غبغب مي‏اندازد، صداى خود را موقع حرف زدن كلفت مي‏كند. او هم
زبان دار عمل مي‏كند، به زبان بى زباني‏ مي‏گويد:
از من بترسيد، رعب من را در دل هاى خود جا دهيد. همين طور
ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار و افعالش حرف
بزند، فرياد بزند كه به دنبال من بيا، سر به سر من بگذار، متلك بگو،
در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش كن.


يك ايراد ديگر كه بر حجاب گرفته‏اند اين است كه ايجاد
حريم ميان زن و مرد بر اشتياق ها و التهاب ها مي‏افزايد
و طبق اصل الانسان حريص على ما منع منه ، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسى
را در زن و مرد بيشتر مي‏كند. به علاوه، سركوب كردن غرائز موجب انواع
اختلالهاى روانى و بيماريهاي‏ روحى مي‏گردد.


در روان شناسى جديد و مخصوصا در مكتب روانكاوى فرويد
روى محروميت ها و ناكامى ها بسيار تكيه شده است. فرويد
مي‏گويد: ناكامى ها معلول قيود اجتماعى است و پيشنهاد
مي‏كند كه تا ممكن است بايد غريزه را آزاد گذاشت‏ تا ناكامى
و عوارض ناشى از آن پيش نيايد.


برتراند راسل در صفحه 69 و 70 ( ترجمه فارسى ) كتاب جهانى كه
من‏ مي‏شناسم مي‏گويد: اثر معمولى تحريم ، عبارت از
تحريك حس كنجكاوى عمومى است و اين تأثير، هم در
مورد ادبيات مستهجن و هم در موارد ديگر مصداق‏ پيدا مي‏كند
. . . اكنون براى اثر تحريم مثالى مي‏زنم: فيلسوف يونانى
امپد كل جويدن برگهاى شجره الغار را خيلى شرم‏آور و زشت مي‏پنداشت


او هميشه جزع و فزع مي‏كرد از اينكه بايد ده هزار
سال به علت جويدن برگ‏ درخت غار در ظلمات خارجى ( دوزخ ) به سر برد. هيچوقت
مرا از جويدن‏ برگ غار نهى نكرده‏اند و من هم تاكنون برگ چنين
درختى را نجويده‏ام ولي‏ به امپد كل تلقين شده بود كه نبايد
اين كار را بكند و او هم برگ‏ درخت غار را جويد


سپس در جواب اين سؤال كه: آ??ا شما عقيده داريد
انتشار موضوع هاي‏ منافى عفت علاقه مردم را به آنها زياد نمي‏كند؟
جواب مي‏دهد : علاقه مردم نسبت بدانها نقصان مي‏يابد. فرض كنيد
چاپ و انتشار كارت پستال‏هاى منافى عفت مجاز و آزاد گردد. اگر چنين
چيزى بشود اين‏ اوراق براى مدت يك سال يا دو
سال مورد استقبال واقع شده سپس مردم از آن خسته مي‏شوند و ديگر كسى
حتى به آنها نگاه هم نخواهد كرد


پاسخ اين ايراد اين است كه درست است كه ناكامى، به خصوص
ناكامى جنسي‏، عوارض وخيم و ناگوارى دارد و مبارزه با
اقتضاء غرائز در حدودى كه مورد نياز طبيعت است غلط است، ولى
برداشتن قيود اجتماعى مشكل را حل نمي‏كند بلكه بر آن مي‏افزايد.
در مورد غريزه جنسى و برخى غرائز ديگر، برداشتن قيود،
عشق به مفهوم‏ واقعى را مي‏ميراند ولى طبيعت را
هرزه و بي‏بند و بار مي‏كند. در اين مورد هر چه عرضه بيشتر
گردد هوس و ميل به تنوع افزايش مي‏يابد.


بدين نكته بايد توجه كرد كه آزادى در مسائل جنسى
سبب شعله‏ور شدن‏ شهوات به صورت حرص و آز مي‏گردد، از نوع حرص و آزهائى
كه در صاحبان‏ حرمسراهاى رومى و ايرانى و عرب سراغ داريم
. ولى ممنوعيت و حريم ، نيروى عشق و تغزل و تخيل
را به صورت يك احساس عالى و رقيق و لطيف و انسانى
تحريك مي‏كند و رشد مي‏دهد و تنها در اين هنگام است كه
مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه‏ها مي‏گردد. ميان آنچه عشق
ناميده مي‏شود و به قول ابن سينا عشق عفيف و آنچه به صورت
هوس و حرص و آز و حس تملك در مي‏آيد - با اينكه هر دو روحى
و پايان ناپذير است - تفاوت بسيار است . عشق، عميق و
متمركز كننده نيروها و يگانه پرست است و اما هوس، سطحى و پخش
كننده نيرو و متمايل به تنوع و هرزه صفت است.


غريزه جنسى دو جنبه دارد: جنبه جسمانى و جنبه روحى. از
جنبه جسمي‏ محدود است. از اين نظر يك زن يا دو زن براى
اشباع مرد كافى است، ولي‏ از نظر تنوع طلبى و عطش روحي‏اى
كه در اين ناحيه ممكن است به وجود آيد شكل ديگرى
دارد. حالت روحى مربوط به اين موضوع دو نوع است: يكي‏ آن
است كه به اصطلاح عشق ناميده مي‏شود، و همان چيزى است كه
در ميان فلاسفه و مخصوصا فلاسفه الهى مطرح است كه آيا ريشه
و هدف عشق واقعى، جسمى و جنسى است و يا ريشه و هدف ديگرى
دارد كه صد درصد روحى است و يا شق سومى در كار است و آن اين
كه از لحاظ ريشه، جنسى است ولى بعد حالت معنوى پيدا
مي‏كند و متوجه هدفهاى غير جنسى مي‏گردد؟


نوعى ديگر عطش روحى آن است كه به صورت حرص و آز در مي‏آيد
كه از شؤون حس تملك است و يا آميخته‏اى است از دو غريزه
پايان ناپذير: شهوت جنسى و حس تملك، آن همان است كه در صاحبان
حرمسراهاى قديم و در اغلب پولداران و غير پولداران عصر ما وجود
دارد. اين نوع از عطش تمايل‏ به تنوع دارد. از ??كى سير
مي‏شود و متوجه ديگرى مي‏گردد. در عين اين
كه‏ ده ها نفر در اختيار دارد در بند ده ها نفر ديگر است و همين
نوع از عطش‏ است كه در زمينه بي‏بند و باري‏ها و معاشرت هاى
به اصطلاح آزاد به وجود مي‏آيد. اين نوع از عطش است كه هوس ناميده
مي‏شود.


اما اينكه مي‏گويند : الانسان حريص على ما
منع منه مطلب صحيحى است ولي‏ نيازمند به توضيح است.
انسان به چيزى حرص مي‏ورزد كه هم از آن ممنوع‏ شود و هم به سوى
آن تحريك شود، به اصطلاح تمناى چيزى را در وجود شخصي‏
بيدار كنند و آنگاه او را ممنوع سازند. اما اگر امرى اصلا عرضه نشود يا
كمتر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان كمتر خواهد بود.


فرويد كه طرفدار سرسخت آزادى غريزه جنسى بود، خود
متوجه شد كه خطا رفته است، لذا پيشنهاد كرد كه بايد آن را از راه خاص
خودش به مسير ديگرى منحرف كرد و به مسائل علمى و هنرى
نظير نقاشى و غيره منعطف ساخت‏ و به اصطلاح طرفدار تصعيد
شد. زيرا تجربه و آمار نشان داده بود كه با برداشتن قيود اجتماعى، بيمارى
ها و عوارض روانى ناشى از غريزه جنسي‏ بيشتر شده
است. من نمي‏دانم آقاى فرويد كه طرفدار تصعيد است از چه
راه‏ آن را پيشنهاد مي‏كند. آيا جز از طريق محدود كردن
است؟ در گذشته افراد بي‏خبر، به دانشجويان بى خبرتر از خود مي‏گفتند
انحراف‏ جنسى، يعنى هم جنس بازى، فقط در ميان شرقى ها رايج
است و علتش هم دسترسى نداشتن به زن بر اثر قيود زياد و حجاب
است. اما طولى نكشيد كه معلوم شد رواج اين عمل زشت در ميان‏
اروپائى ها صد درجه بيشتر از شرقى ها است.


اگر در مشرق زمين محروميت ها باعث انحراف جنسى و همجنس
بازى شده است، در اروپا شهوترانى هاى زياد باعث اين
انحراف گشته است، تا آنجا كه‏ در بعضى كشورها همان طور كه در روزنامه‏هاى
خبرى خوانديم رسمى و قانونى شد، و گفته شد چون ملت
انگلستان عملا اين كار را پذيرفته است قوه مقننه‏ بايد از ملت پيروى
كند. يعنى نوعى رفراندوم قهرى صورت گرفته است.[ii]




غفلت از درون



در سال هايى كه جنگ تحميلى را پشت سر گذاشته بوديم
و دغدغه هاى فرهنگى، هر روز رنگ تازه اى به خود مى گرفت، بحث
چادر يا مانتو يك بار ديگر در محافل دانشگاهى كشور مطرح
شد و تا آنجا پيش رفت كه حجت الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى
–رئيس هيئت امناى دانشگاه آزاد- در يك پرسش و پاسخ دانشجويى
با صراحت اعلام كرد: مانتو از نظر ما ايرادى ندارد و براى محيط
هاى دانشگاهى نيز بدون اشكال است.


اگر چه اين جملات پيش تر هم از سوى بسيارى
از مسئولين مطرح و عنوان شده بود وليكن بيان آن از زبان رئيس
جمهور، خيلى از افكار خاموش و فرصت طلب را بيدار كرد! به طورى
كه در سال هاى بعد و انتصاب برخى مسئولين فرهنگى كه دنبال
فرصتى براى مطرح كردن عقايد و انديشه هاى غربى
خود بودند، اين بحث وارد مراحل تازه اى شد. عطاءالله مهاجرانى
اولين وزير ارشاد كابينه آقاى خاتمى، رسما اعلام كرد،
حجاب را بايد به نظرخواهى از مردم واگذار كرد و حكومت هيچ وظيفه
اى در قبال حجاب مردم ندارد.


اين در حالى اتفاق مى افتاد كه در سال هاى قبل حتى
براى حضور بانوان در اجتماعات و يا اماكن عمومى هم قوانين
خاصى در نظر گرفته شده بود، مثلا آيت الله موسوى اردبيلى
در تاريخ 15 ارديبهشت 1361 به عنوان يكى از بالاترين
مقامات قضايى آن روز، در مورد حجاب بانوان در تاكسى ها و به طور
كلى در سطح جامعه گفت: «حجاب اسلامى بايد رعايت شود، اما
اين كه ما برخى را مجبور كنيم كه حجاب داشته باشند يا نه،
صورت خوشى ندارد تنها يك مسئله اى هست، اين كه عده اى
نمى خواهند در مسير جمهورى اسلامى قرار بگيرند؛ به
هر حال بايد عفت عمومى را رعايت كرد. خيابان و بازار و
مجالس عمومى نبايد به يك مركز فحشا و ترويج ابتذال تبديل
شود. ما اميدواريم خانم ها در حدود حجاب اسلامى لباس مناسب
بپوشند، بدن خود را بپوشانند و با يك وضع عادى و ساده بيرون بيايند.»


در چنين شرايطى وارد دهه دوم انقلاب شديم، دهه اى
كه با روى كار آمدن دولت اصلاحات، بسيارى از لغات، تعاريف
و حتى استراتژى ها، دست خوش تغييرات بنيادى
شد. سوء استفاده از مسئله آزادى بيان و آزادى زنان، بيشترين
سهم را در اين مثلا اصلاحات و در طول سال هاى 76 تا 84 به خود اختصاص
داد. در طول اين سال ها هم مانند سال هاى گذشته اش و دهه اول عمر
انقلاب، بارها و بارها، مسئله حجاب به انواع گوناگون مطرح شد، كنفرانس ها و جلساتى
برگزار و مصوباتى تصويب شد، حركت هاى مقطعى انجام شد اما
باز هم معضل حجاب به ويژه در پايتخت، بر قوت خود باقى ماند.


البته در طول همين سال ها بسيارى از افتخارات، مدال آورى
ها و قهرمانى هاى بانوان در عرصه هاى مختلف با نمايش حجاب
اسلامى در ميدان هاى جهانى، تئورى حجاب مساوى است
با محدوديت را تحت الشعاع قرار داد. حضور كاروان بانوان ايران اسلامى
در مسابقات مختلف، راه اندازى ورزشگاه ها و رشته هاى تخصصى
بانوان در كشور، حضور گسترده بانوان در مراكز علمى- تحقيقاتى و پيشرفت
هاى علمى ايشان بر بسيارى ثابت كرد كه حجاب نه تنها
محدوديت نيست بلكه بسترى است براى آرامش بيشتر و
سهل شدن پيمودن مسير براى رسيدن به هدف. در اين سال
ها تنها و تنها آنچه بيش از هر چيز توانست تاثير شگرفى بر
فضاى فرهنگى كشور بگذارد هجوم رسانه هاى غربى و ابتذال
برخى رسانه هاى داخلى، از جمله سينما و تئاتر، فضاى هنرى
مرسوم به موج نو و شكل گيرى تشكل هاى مختلف حمايت از زنان
در قالب هاى مختلف از جمله ترويج تفكر فمنيستى.


با تمام اين ها و در سال 83 در پى يك نظرسنجى
گروهى از مردم تهران، 87درصد مردم پايتخت، رعايت حجاب را در
جامعه ضرورى عنوان كردند. اين در حالى بود كه برخى كشورهاى
اروپايى رعايت حجاب را براى ادامه تحصيل و اشتغال،
ممنوع اعلام كرده بودند و اين نبود جز به خاطر ترس از گسترش اسلام در كشورهاى
اروپايى، ديده مى شد.




87درصد تهرانى ها رعايت حجاب را ضرورى مى دانند



نتايج يك نظرسنجى نشان مى دهد 87درصد از مردم
تهران، رعايت حجاب را در جامعه ضرورى مى دانند. روابط عمومى
شوراى فرهنگى و اجتماعى زنان اعلام كرد: براساس طرح نظرسنجى
كه در قالب يك پژوهش ميدانى در سطح مناطق تهران پيرامون
اصل حجاب و با جامعه آمارى 1000 نفر از شهروندان انجام شد، آگاهى
شهروندان تهرانى نسبت به قانون منع حجاب و ميزان آگاهى و مقبوليت
حجاب در جامعه مورد سنجش قرار گرفت.


نتايج اين تحقيق كه توسط شوراى فرهنگى
اجتماعى زنان انجام شده نشان داد كه از مجموع 66درصد پاسخ دهندگان زن و
34درصد پاسخ دهندگان مرد، در پاسخ به پرسشى درباره ضرورت رعايت حجاب
در جامعه، 26درصد گزينه خيلى زياد، 29درصد زياد،
32درصد تا حدودى، 7درصد كم و 4درصد گزينه خيلى كم را انتخاب
كرده اند و در مجموع 87درصد پاسخگويان رعايت حجاب را در جامعه ضرورى
مى دانند.


47درصد پاسخگويان متاهل و 56درصد مجرد بوده اند.30درصد كمتر از بيست
سال، 44درصد 29-20سال، 20درصد 39-30سال و 11درصد 49-40سال و 30درصد بيش از
50سال داشته اند. 90درصد مسلمان و 10درصد غيرمسلمان بوده اند. 42درصد زير
ديپلم و ديپلم، 41درصد فوق ديپلم و ليسانس، 10درصد فوق ليسانس
و دكترى و 4درصد تحصيلات حوزوى داشته اند. 5/43درصد غيرشاغل،
8درصد مشاغل پزشكى، 6/19درصد مشاغل فرهنگى، 17درصد مشاغل ادارى، 2درصد مشاغل توليدى
و 4/8درصد مشاغل آزاد داشته اند.


بر اساس نتايج به دست امده رابطه معنادارى بين ضرورت
رعايت حجاب و متغيرهاى جنس و سن، دين، وضعيت تاهل و
اشتغال به دست نيامد و غالبا همه اقشار رعايت حجاب را امرى ضرورى
مى دانند.


در پاسخ به دلايل وجوب حجاب در جامعه بيش از 80درصد پاسخگويان
عقيده داشتند حجاب براى زنان مصونيت اجتماعى مى
آورد، حدود 80درصد معتقدند وجوب حجاب به دليل احترام به مقام زن است.
6/77درصد معتقدند رعايت حجاب موجب سالم سازى جامعه از انحرافات اجتماعى
است. 75درصد پاسخگويان عقيده دارند كه حجاب موجب تحكيم بنيان
خانواده است. 46درصد پاسخگويان عقيده داشتند حجاب موجب محدود شدن فعاليت
هاى اجتماعى زنان مى شود.


در پاسخ به سئوال حدود و پوششى كه اسلام براى زن تعيين
كرده است 18درصد اظهار داشتند هر نوع پوششى كه سر و بدن را بپوشاند، 25درصد
عقيده داشتند سر و بدن به جز صورت و دست ها و زينت هاى مورد
استفاده، 35درصد معتقدند رعايت پوشش متناسب با عرف جامعه و 20درصد مع??قدند پوشش
خاصى تعيين نشده صرفا حيا و عفت بايد رعايت
شود. بر اساس نتايج به دست آمده اطلاع از نوع پوشش پيشنهادى
اسلام به شناخت و تعهد فردى افراد برمى گردد و ارتباط معنادارى
با سن، جنس، تحصيلات و نوع شغل افراد ندارد.


در تبيين هدف دولت ها از تصويب قانون منع حجاب 58درصد
معتقدند اين قانون با هدف رواج بى بند و بارى ميان مسلمانان
بوده است. 7/57درصد معتقدند هدف، محدود نمودن حضور اجتماعى مسلمانان بوده
است. 57درصد معتقدند هدف ناكارآمد نشان دادن احكام اسلامى است و 30درصد
معتقدند هدف دفاع از ازادى و حقوق زنان بوده است.


در تبيين جريانات موثر در تصويب قانون منع حجاب
8/53درصد معتقدند جريانات طرفدار جهانى شدن در پشت اين قضيه
اند، 48درصد جريانات فمنيستى را موثر مى دانند، 8/53درصد
جريانات صهيونيستى را موثر مى دانند و 40درصد جريانات
سكولاريستى و طرفداران تساهل و تسامح دينى را پشتيبان
اين رويداد مى دانند. در بررسى پرسشنامه هاى پر شده
از طريق اينترنت با توجه به قشر كاربران اينترنت و عدم كنترل و
سهميه بندى نمونه هاى آمارى نتايج زير حاصل
گرديد. در اين روش پاسخگويان مرد بيشتر بوده اند به طورى
كه 57درصد مردان و 35درصد زنان پاسخ داده اند. همچنين تفاوت نسبت مجردان به
متاهلين در اين روش بيشتر است. مجردين دو برابر متاهلين
بوده اند. تركيب سنى پاسخگويان در روش الكترونيكى
جوان تر است به طورى كه نسبت پاسخگويان كمتر از 20سال بيشتر و
پاسخگويان بالاى 40سال كمتر از گروه مشابه خود به طريق ميدانى
است. پاسخگويان شركت كننده در نظرسنجى به روش الكترونيكى
داراى تحصيلات بالاترى نسبت به روش ميدانى بوده اند
و افراد ديپلم و زير ديپلم و حوزوى كمتر شركت كرده اند.



از نظر وضعيت اشتغال نتايج در هر دو روش همخوانى دارد تنها
مشاغل پزشكى كمتر و مشاغل توليدى بيشتر شركت كرده اند.
براساس اطلاعات به دست آمده در زمينه لزوم رعايت حجاب در جامعه 46درصد
پاسخ خيلى زياد داده اند در حالى كه در روش ميدانى
تنها 25درصد خيلى زياد را برگزيده اند. اين در حالى
است كه درصد پاسخ خيلى كم نيز در اين روش 3برابر روش ميدانى
است و تعداد بسيار كمى گزينه تا حدى را انتخاب كرده اند.
مى توان گفت چون روش غيرحضورى بوده افراد موضع خود را واضح تر بيان
كرده اند و در مجموع ميانگين جواب هاى مبنى بر ضرورت رعايت
حجاب در جامعه از اين طريق اندكى بيشتر از روش ميدانى
است. در پاسخ به دلايل وجوب حجاب در جامعه به ترتيب اولويت گزينه
هاى تحكيم بنيان خانواده، احترام به مقام زن، سالم سازى
جامعه، مصونيت اجتماعى و محدود كردن فعاليت هاى زنان
انتخاب شده است.


در پاسخ به نوع حجاب مورد قبول مخاطبين به ترتيب چادر 40درصد،
مانتو مقنعه 22درصد، مانتو روسرى 12درصد، هر نوع لباس با پوشش سر 8درصد و هيچكدام
18درصد انتخاب شده است.




چه بايد كرد؟



براى ترويج فرهنگ عفاف و رفع معضل بد حجابى، فرهنگ سازى
بيشترين طرفدار را دارد؛ بنابراين بايد كار فرهنگى
كرد كه صد البته پيشقراولان اين حركت، دستگاه هاى فرهنگى
اند و ساير نهادهاى اجتماعى هم در اين مورد بايد
كمك كنند؛ از خانواده گرفته تا صدا و سيما. برنامه ريزى، تلاش و صبر
راهگشاست و هماهنگى بين دستگاه هاى فرهنگى، يك اصل
انكارناپذير.


در اين ميان وظيفه چند نهاد و دستگاه از بقيه سنگين
تر است اما به نظر مى رسد مهمترين نهاد در ميان همه اينها،
«نهاد مردم» است. در واقع ما بايد مراقب باشيم و به خود و يكديگر
تذكر دهيم. به اين ترتيب اولين جايى كه بايد
حجاب نهادينه شود، خانواده است؛ به شرطى كه دليل پوشيده
بودن را براى نونهال و نوجوانمان توضيح دهيم آن هم به زبان روز
و با منطق قوى.


عضو كميسيون فرهنگى مجلس شوراى اسلامى با
اشاره به اين كه خانواده، اولين جايى است كه شخصيت
انسان شكل مى گيرد مى افزايد: «اولين الگوى
حجاب يا بدحجابى، والدين هستند. اگر والدين به پوشش مناسب اهميت
بدهند و خود را به گوهر حجاب و حيا آراسته نمايند، فرزند نيز از
آنها نمونه بردارى خواهد كرد.» «لاله افتخارى» ادامه مى دهد:
«اگر والدين، آموزش صحيح فرهنگ حجاب را سرلوحه تعامل خود با فرزندان
قرار دهند و محجبه و باحيا بودن را در درون او نهادينه كنند، او در
جوانى تحت تاثير بدحجاب ها، پوشش خود را تغيير نمى
دهد.»


مدير يك موسسه علمى- كاربردى نيز مى گويد:
«نحوه رفتار پدر و مادر در ملاقات با ديگران، نوع پوشش مادر، زمانى كه
با نامحرمان گفت وگو مى كند و تقيد والدين به حيا و
پاكدامنى، در فرزند تاثير مى گذارد؛ ضمن اين كه بعضى
اقدامات همچون جداسازى اتاق خواب كودك و رعايت اخلاق در محيط
خانواده، در بروز روحيه عفاف طلبى فرزند موثر است.»


كودك با ورود به محيط مدرسه، اولين تجربه دورى از والدين
را لمس مى كند و تأثير و تأثر در رفتار و كردار و پوشش و خلقيات
را مى آزمايد و 12 سال از عمر خود را در مقاطع تحصيلى اين
نهاد سپرى مى كند. «سيدمحمدرضا ميرتاج الدينى»
عضو كميسيون فرهنگى مجلس شوراى اسلامى دراين
زمينه مى گويد: «يكى از راه هاى مؤثر در ترويج
فرهنگ عفاف، قراردادن مطالبى در زمينه حجاب در كتاب هاى درسى
دانش آموزان ابتدايى و راهنمايى و دادن آموزش هاى
جذاب و مشوق امر پوشش اسلامى است.»


نماينده مردم تبريز مى افزايد: «معرفى
الگوهاى مناسب و در پاره اى مواقع، تذكرهاى بخشنامه اى در
كنار همان آموزش ها، مى تواند در ترويج فرهنگ حجاب بسيار مؤثر
باشد.»


نماينده مردم تهران نيز با اشاره به تشكيل جلسات پرسش و
پاسخ در زمينه حجاب در مدارس مى گويد: «بايد به سؤالات و
شبهات دانش آموزان و حتى والدين آنها درباره حجاب، پاسخ صحيح و
منطقى داده شود تا به تدريج زمينه هاى بدحجابى از ميان
رفته و فرهنگ عفاف جا بيفتد.» لاله افتخارى دادن كتاب هايى
به غير از كتب درسى درباره حجاب و طرح مسابقه در اين زمينه
از محتواى همان كتاب ها را يكى ديگر از راه هاى
رواج پوشش اسلامى در مدارس عنوان مى كند.


همانطور كه قبلاً هم گفتيم متأسفانه گاه تغيير پوشش از
وضع مطلوب به نامطلوب در برخى دانشگاه ها اتفاق مى افتد و دليل
آن حساسيت جوان ها در سنين 18 تا 22 سالگى نسبت به يكديگر
و افزايش ميل خودنمايى به ويژه در خانم هاست.


«عفت شريعتى كوهبنانى»، عضو كميسيون فرهنگى
مجلس شوراى اسلامى در اين زمينه مى گويد:


« در دانشگاه هاى معتبر خارجى، سلامت پوشش رعايت مى شود
و بين محيط علمى و خيابان تفكيك وجود دارد.» «لاله
افتخارى» سخن همكار مشهدى اش را تكميل مى كند: «در كشورهاى
لائيك هم دانشجويان در محيط علمى، لباس ساده مى پوشند و
براى اين مكان، شأن و منزلت قائلند و كسى آرايش نمى
كند. ما هم بايد اين فرهنگ را كه دانشگاه از خيابان جداست با
روش هاى ايجابى و هنرمندانه جا بيندازيم.» نماينده
مردم تهران در ادامه اضافه مى كند: «تشكيل جلسات پرسش و پاسخ و رفع
شبهات در زمينه حجاب براى دانشجويان و دادن آموزش هاى
لازم در اين باب، راهكار مؤثرى است.»


«مير تاج الدينى» هم، رواج فرهنگ عفاف در ميان
جوانان را از راه ارشاد و اهنمايى مشفقانه مؤثر ارزيابى مى
كند و نشان دادن الگوهاى برتر حجاب كه موفقيت هاى علمى و
از اين قبيل كسب مى كنند را يك راهكار تأثيرگذار
عنوان مى نمايد.


تمامى مسئولانى كه با آنها صحبت شد، دادن تذكرهاى
مؤدبانه و مشفقانه در محيط دانشگاه توسط دست اندركاران اين محيط
ها را در كنار ديگر طرح ها مؤثر دانسته اند كه نگارنده خود شاهد اعمال اين
روش منطقى در مجتمع ولى عصر«عج» دانشگاه آزاداسلامى تهران مركزى
بوده است و اميد آن مى رود كه در ديگر دانشگاه هاى دولتى
و غيردولتى نيز اعمال شود. در مجتمع ولى عصر ضمن جلوگيرى
از ورود افراد متفرقه به دانشگاه از طريق كنترل دقيق كارت هاى
دانشجويى، با روشى مشفقانه از دانشجويان خانم خواسته مى
شود كه مانتوهايى با پوشش بهتر بر تن كنند.


نماينده مردم مشهد در مجلس شوراى اسلامى از «ساماندهى
مد و لباس» به عنوان يكى از طرح هاى قوه مقننه براى رفع
معضل بدحجابى سخن مى گويد و مى افزايد: «مجلس،
خواسته به حق مردم در مهار بدحجابى را در قالب طرح مد و لباس برآورده مى
كند.»


نماينده مردم تهران نيز از طرح «لباس ملى» براى
رواج فرهنگ عفاف مى گويد: «از همه رسانه ها براى تبليغ اين
طرح استفاده خواهد شد و لباسى متناسب با فرهنگ و ذائقه ايرانى و
با تنوع محلى و بومى به بازار عرضه مى شود و تلاش داريم
كه با برپايى نمايشگاه و از طريق صدا و سيما اين
لباس را جا بيندازيم و حتى آن را به خارج صادر كنيم.»


وقتى اين دو طرح را با برخى از خانم ها مطرح مى
كنم، واكنش هاى متفاوتى نشان مى دهند. عده اى موافقند و
گروهى مخالف. بعضى ها هم كه تكليفشان با اين مسئله روشن نيست،
غرولند مى كنند. خانم هاى محجبه اعم از مانتويى و چادرى
اين طرح ها را به شرط آن كه لباس هايى متنوع و منطبق بر سلايق
متفاوت باشد، مطلوب مى دانند.


دكتر على مطهرى در طرحى كه براى پوشش اسلامى
به كيهان عرضه كرده، در باره نوع تعيين پوشش مردم، مى نويسد:
«اعمال نظر در نوع پوشش مردم از طرف حكومت ها چيزى نيست كه
منحصر به ايران باشد. در اكثر كشورهاى جهان قانونى در اين
زمينه وجود دارد منتها حدود آن متفاوت است.»


رسانه تصويرى، اثرگذارترين وسيله ارتباطى است. سيما
و سينما مى توانند محملى باشند براى ترويج عفاف در
جامعه. اينترنت نيز يكى ديگر از رسانه هاى
پرمخاطب و موثر قلمداد مى شود. «لاله افتخارى» با اشاره به اين
كه بايد از همه عوامل براى رفع بدحجابى استفاده كرد، مى گويد:
«فيلم و سريال در زمينه ترويج عفاف بايد ساخته شود
و در عوض اگر اثرى تصويرى موجب رواج بى عفتى مى
شود، نبايد به نمايش درآيد.»


«سيدمحمدرضا ميرتاج الدينى» نيز با اشاره
به اين كه بايد جلوى پخش آثار هنجارشكن گرفته شود، مى
افزايد: «سريال هايى كه متلك و شوخى بين زن و
مرد را رواج مى دهند، نبايد پخش شوند.» همچنين بر فيلم هاى
سينمايى بايد نظارت شود تا ترويج ضداخلاق نكنند. بر
ويدئو كلوپ ها هم با توجه به اين كه تعداد بيشترى از مردم
را جذب فيلم ها مى كنند، بايد نظارت دقيق ترى صورت
گيرد.» نماينده مردم تبريز ادامه مى دهد: «با ساخت سريال
ها و فيلم هاى خوب و آموزنده مى توان مردم را به طرف رعايت
حجاب تشويق كرد.»


يك روزنامه نگار با اشاره به اثرگذارى سريال ها بر مردم
مى افزايد: «در اوايل دهه 70 شمسى سريالى تحت
عنوان «در پناه تو» پخش شد كه بسيارى از دختران و زنان مانتويى
و حتى بدحجاب تحت تاثير شخصيت اول آن سريال، چادرى
شدند. اگر ساخت اينگونه سريال ها ادامه مى يافت و با ترتيب
دادن ميزگردهاى نقد و بررسى، درباره حجاب تبليغ و صحبت بيشترى
مى شد، وضعيت خيلى بهتر از حال حاضر بود.»


اين نويسنده ادامه مى دهد: «طرح هايى چون
مد و لباس يا لباس ملى اگر به صورت ابلاغيه و دستورالعمل يا
مثل تبليغ عروسك هاى دارا و سارا باشد جواب نمى دهد، بلكه بايد
با تبليغ نامحسوس از طريق پوشاندن آن به تن سوپر استارهاى سينما
و تلويزيون در فيلم ها و سريال ها و مجريان سيما
و همچنين هديه دادن در ادارات و دانشگاه ها و ارزان فروشى آنها
در بوتيك ها و فروشگاه ها بين زنان و دختران مدبشود.»


يك دانشجو مى گويد: «در هاليوود گاه براى
فروش يك كفش يا لباس، فيلم يكصد دقيقه اى مى
سازند تا يك كالا را به مردم معرفى كنند اما در كشور ما كمتر كسى
براى ترويج حجاب فيلم و سريال مى سازد.» او ادامه مى
دهد: «نشان دادن مضرات بدحجابى و مواهب حجاب و نماياندن الگوهاى
جذاب در پوشش اسلامى، به ويژه از نوع برتر آن يعنى چادر كه در
قاموس شخصيت هاى آرمانى فيلم ها و سريال ها پديدار
مى شود، بهترين راه ترويج و تبليغ عفاف است.»


از سوى شوراى عالى انقلاب فرهنگى و به منظور ايجاد
هماهنگى بين دستگاههاى مرتبط با ترويج فرهنگ حجاب، «كميته
ترويج و گسترش فرهنگ عفاف» تشكيل شد. اين كميته 22عضو
دارد كه رئيس آن، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى است و نمايندگانى
از مجلس، صداوسيما و وزارت خانه هاى بازرگانى، كشور، اطلاعات، مسكن و
شهرسازى، اقتصاد و دارايى، آموزش و پرورش، علوم، بهداشت و يازده نهاد
ديگر در آن عضويت دارند. جلسات اين كميته در وزارت فرهنگ
و ارشاد اسلامى تشكيل مى شود و گزارش عملكرد آن هر 6ماه يكبار
به شوراى عالى انقلاب فرهنگى كه رياست آن به عهده رئيس
جمهورى است، ارائه خواهد شد.


همچنين «لاله افتخارى»، عضو كميسيون فرهنگى
مجلس از تشكيل كميته اى براى ساماندهى مد و لباس
خبر داد و افزود: «اين كميته متشكل از نمايندگانى از
صداوسيما، توليدكنندگان و فروشندگان لباس، اصناف، كميسيون
فرهنگى مجلس و غيره است كه وظيفه توليد، عرضه، برگزارى
نمايشگاه هاى مربوطه و نظارت بر امور ياد شده را در طرح ساماندهى
مد و لباس برعهده دارد.» نماينده مردم تهران اضافه كرد: «در اين كميته
بررسى مى كنيم كه اگر طرح، نياز به بودجه، سوبسيد و
ديگر موارد دارد، اقدام شود تا لباس هايى زيبا، متنوع و
پوشيده به مردم عرضه شود. ضمن اينكه در اين طرح به لباس هاى
محلى ارزش و اهميت خاصى داده خواهد شد.»




زن برتر، حجاب برتر



از روايات و احاديث چنين برمى آيد كه حضرت
فاطمه زهرا(س) وقتى قدم در اجتماع مى گذاشتند، خود را در جامه اى
فراگير- چادر- مى پوشاندند و در جمع زنان بنى هاشم باابهت و
متانت قدم برمى داشتند. در قيامت نيز وقتى بانوى دو
عالم وارد شوند، فريادى برخواهد آمد كه: «اى مردم چشم هايتان
را ببنديد تا فاطمه(س) دختر رسول اكرم(ص) عبور نمايد.» و اين
پاداش عفاف است.


زن مسلمان ايرانى همواره مفتخر به داشتن حجاب برتر بوده است.
حجاب از آن رو واجب شد كه زن بتواند در اجتماع آزادانه و آسوده حاضر شود و برخلاف
آنچه غافلان و مغرضان مى گويند، حجاب، وسيله نگه داشتن زن ها در
پستوى خانه ها نيست. امروزه زنان محجبه ايرانى، در تمام عرصه ها
به موفقيت هاى بزرگى دست مى يابند و آنانى كه
حجاب برتر- يعنى چادر- را انتخاب كرده اند موفق ترند[iii].




فرهنگسازى و ديگر هيچ...



بررسى و نگرش به وضعيت زنان قبل و بعد از انقلاب اسلامى، و
مقايسه آن دو مقطع زمانى، خيزش بى نظير زنان به سوى
متعالى شدن و انتخاب پوشش مناسب را در ربع قرن گذشته نشان مى دهد.


دستاوردهاى مهم علمى، اجتماعى، فرهنگى و هنرى زنان طى
سال هاى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، نشانگر رشد و بلوغ و شعور
فكرى آنهاست.


زنان مسلمان با حضور در عرصه هاى مختلف سياسى اجتماعى
به خصوص هشت سال دفاع مقدس، ثابت كردند كه توانمندى هاى زيادى
در همه زمينه ها دارند و در صورت داشتن فرصت هاى مساوى با بروز
آنها مدارج مهمى را كسب خواهند كرد.


امروزه ديگر به اثبات رسيده كه حجاب در واقع هرگز مانعى
جهت حضور زنان در اجتماع و كاركردن آنها نبوده و نخواهد بود. در ايران زنان
محجبه در شهرها و روستاها در كنار مردان در مزارع و كارخانه ها و ادارات در حال
فعاليت هستند و چون زن و مادر كانون اصلى مهر و عاطفه در جامعه ما
هستند، همچنان قوام و محوريت خانواده نيز با آنهاست.


گرايش زنان و دختران در غرب و اروپاى به ظاهر متمدن به سوى
حجاب هر روز فزونى مى يابد و هر روز در خبرها شاهد اخراج دختران
محجبه از دانشگاهها و جلوگيرى از ورود زنان با حجاب به مراكز علمى
هستيم. خداوند در قرآن كريم همان گونه كه به اهميت نماز و
دستورات شرعى اشاره فرموده است به همان محكمى در خصوص حفظ حجاب آياتى
را نازل كرده است.


هر از چند گاهى كشور ما شاهد بحث داغ و جنجال برانگيز حجاب
است و قبل از اين كه با اين معضل برخورد شود بايستى
نهادهاى فرهنگى و تربيتى و عقيدتى كه با
استفاده از بيت المال و بودجه هاى كلان نتوانسته اند در اين بيست
و چند سال گذشته به رسالت خود در زمينه فرهنگ عفاف و حجاب عمل كنند، مواخذه
و بازخواست شوند.


بايد ريشه يابى كرد كه چرا بعد از 27 سال حكومت دينى
در ايران هنوز مى بايد احكام بديهى اسلام را با نيروى
پليس اعمال كرد.


چرا بايد صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران
كه امام بزرگوار آن را دانشگاه ناميد، به جاى پرداختن به موضوعات اصيل
در حوزه فرهنگ، به ترويج فرهنگ هاى بى هويت و انحرافى
و سريال هايى كه عملا تبليغ بدحجابى و بى قيد
و بندى مى كند بپردازد و از ارزش هاى اسلامى هر روز فاصله
بگيردو با ساختن فيلم هايى كه در آن زنان با آرايش
و پوشش نامناسب حضور دارند موجب اشاعه فرهنگ بى حجابى در جامعه شود؟


همانطور كه گفته شد حجاب مقوله اى فرهنگى است و راهكارهاى
فرهنگى مى طلبد و برخورد با معضل بدحجابى در جامعه بايد
سنجيده و عالمانه باشد و از شعارها و كارهاى غيرمعقول پرهيز
كرد. پرداختن به اين موضوع براى يك هفته و حتى يك
ماه، ما را به آنجا خواهد برد كه در حال حاضر قرار داريم.


در خصوص حجاب و بدحجابى و بى حجابى در جامعه اسلامى
لازمه كار، فرهنگ سازى است و در اين راستا بايد به آگاه سازى
جوانان و نسل جوان پرداخت و به جاى برخورد با معلول به علت ها توجه كرد و در
برخورد با اين ناهنجارى اجتماعى تا حد ممكن نبايد از قوه قهريه
استفاده كرد چون با نيروهاى انتظامى و امنيتى نمى
توان به مقابله با پديده فرهنگى رفت.


متاسفانه در جامعه كنونى ما در ميان جوانان و نوجوانان و برخى
از بزرگترها به فرم و پوششى برمى خوريم كه حتى در خود
اروپا و آمريكا نيز پوششى زننده محسوب مى شود و اين
نوع پوشش به گروههاى پست و منزوى جامعه غرب تعلق دارد كه متاسفانه برخى
جوانان ما از طريق كانال هاى ماهواره اى الگوهاى خود را
انتخاب مى كنند، الگوهايى كه با دين و فرهنگ و عرف جامعه
ما فاصله بسيار دارد.


رئيس شوراى فرهنگى اجتماعى زنان اخيرا اظهار
داشته كه بايد به نيازهاى جوانان اهميت داد، حرف درستى
است، جوان عاشق رنگ هاى شاد و متنوع است و اين حس معقول و طبيعى
اوست و ما بايد اين حس را در پوششى مناسب به آنها ارائه كنيم
تا او اغنا شود و به دنبال الگوهاى نامناسب نرود.


نتايج بسيارى از بررسى ها و نظرسنجى ها حاكى
از آن است كه نيمى از زنان جامعه به رعايت حجاب اسلامى
اعتقاد عميق دارند و در موارد ديگر سهل انگارى و عدم آگاهى
و نبود الگوى مناسب، موجب بدحجابى دختران و زنان مى شود.


گسترش فرهنگ عفاف، قادر است ضمن حفظ احترام و حرمت زنان، قوانينى
را جهت تامين حقوق اجتماعى و شرعى آنان ارائه دهد.


بايد بدانيم كه امروزه پوشش نامناسب فقط مختص خانم ها نيست
بلكه برخى از آقايان هم از لباس هاى نامناسب و مغاير با
فرهنگ وعرف جامعه اسلامى استفاده مى كنند كه عمدتا از مرزها وارد كشور
مى شود كه بايد مسئولان مربوطه، با واردات بى رويه و غيرقانونى
كالاهاى خارجى كه با فرهنگ ما سازگارى ندارند مقابله كنند.


بايدها و نبايدها در اين مقوله بسيار است، اگر
جامعه اى سالم و عارى از بى عفتى مى خواهيم،
بايد برنامه داشته باشيم و به روزمرگى نيفتيم و
مسئولان حتما توجه ويژه اى به بودجه هاى فرهنگى داشته
باشند و براى حل اين معضل برنامه هاى كوتاه مدت و بلند مدت
ارائه كنند تا ان شاء الله همچون گذشته نسلى آگاه، پويا و محجوب داشته
باشيم[iv].


شايد براى خاتمه اين مقاله و ذكر اين نكته كه
هنوز هم مساله حجاب و گسترش بدحجابى براى مسئولان جدى نشده است،
سخنان نايب رييس سابق مجلس خبرگان رهبرى تلنگرى
محسوب شود، چرا كه گفته مى شود نيروى انتظامى قصد دارد از
ارديبهشت ماه امسال طرح برخورد با بدحجابى را اجرايى كند.


آيت الله امينى در خطبه هاى نماز جمعه قم و در
تاريخ 22 ارديبهشت 85 يكبار ديگر و با صراحتى مثال
زدنى، غفلت از موضوع بدحجابى در جامعه را يادآور شد و از دستگاه‌هاى
مسئول به شدت انتقاد كرد:«درست است كه بى حجابى نداريم،اما اين
بدحجابى هايى كه در شهرها داريم،نگران كننده است ! خانم
هاى ايرانى شريفند، بزرگند،گراميند. به حجاب علاقه
دارند،ولى متاسفانه مساله بدحجابى و توسعه آن نگران كننده است ! چه در
قم باشد،چه در شهرهاى ديگر و چه در تهران. من نمى گويم
كسانى كه بدحجاب اند. دين ندارند! نه ! بسيارى از آنها
متدين هستند؛ واقعا متدينند،اما نسبت به اين مساله توجيه
نيستند. خيلى از آن ها اصلا نمى دانند حجاب از مسائل ضرورى
اسلام است.»


نايب رييس سابق مجلس خبرگان افزوده است:«من هم واقعا نمى
دانم چرا ! خوب، زنان در كشور ما كه حجاب دارند , اما چرا اين گونه بدحجابى
رايج شده و همين طور، روز به روز هم توسعه پيدا مى كند
مراجع ما از اين وضعيت شديدا ناراضى هستند! مردم هم به
مراجع تقليد فشار مى آورند كه چرا سخنى نمى گوييد
! بارها و بارها به خود من گفته اند، چرا در اين باره در خطبه ها حرفى
نمى زنى ! به من اعتراض كرده اند! من هم مى دانم حق با آن ها
است . به آنها دلدارى مى دهم و مى گويم ان شاالله درست مى
شود؛ اين مشكلى است كه از مدت ها قبل گرفتار آن بوده ايم ! ولى
به هر حال , بايد براى حل اين مساله فكرى كرد!»


...ايشان در ادامه با تأكيد بر ضرورت كار فرهنگى در اين
زمينه گفته اند:«حداقل بايد يك مقدارى كار فرهنگى
كرد يا نه انجام كار فرهنگى در توان كيست ! چه كسى بايد
اين كار را به سامان برساند ! نيروى انتظامى در اختيار
دولت است ! وزارت ارشاد در اختيار دولت است ! صدا و سيما در اختيار
دولت است ! خوب، همه اين ها در اختيار دولت است ! براى انجام
كار فرهنگى، چه نهاد ديگرى بايد در اختيار دولت باشد ! پس
چرا كارى نمى كنيد ! چرا اقدامى در اين راه صورت نمى
دهيد ! چرا مساله را جدى نمى گيريد !


اولين اقدامى كه مى توانيد كنيد، اين
كار را از ادارات و زير مجموعه دولت شروع كنيد! ادارات كه ديگر
در اختيار دولت است مگر دانشگاه ها در اختيار دولت نيست دانشگاه
ها هم در اختيار دولت است ! چرا از اين ها شروع نمى كنيد
اگر عموم مردم كوچه و بازار نمى خواهند كارى كنند، اما مگر نمى
توان از آن مراكزى كه زير نظر دولت است، شروع كنند ! آيا درست
است كه كسى بيايد در دانشگاه هاى ما و اين بدحجابى
ها را ببيند !


درست است كه بى حجابى نيست، ولى بدحجابى هم
كمتر از بى حجابى نيست ! در بسيارى از كشورهايى
كه من به آنها سفر كرده ام مردم يا حجاب دارند و يا بى حجاب
هستند! ولى خدا مى داند , بدحجابى نيست ! اگر بود،مى
گفتم . يا حجاب دارند , يا بى حجاب هستند اما بدحجابى نيست
! آخر اين چه پديده زشتى است كه به وسيله ماهواره ها و اينترنت
و امثال آن، ترويج مى شود و جلوى آنها گرفته نمى شود.ما
از دولت محترم انتظار داريم به طور جدى، فكرى كرده و براى حل اين
معضل اقدام كند!»




1- 16/12/57


2- مسئله حجاب شهيد مرتضى
مطهرى


3- روزنامه كيهان ارديبهشت85


4- بخشى از مقاله عباس صالحى
با عنوان گسترش حجاب و فرهنگ سازى.



منبع :حوراء ، اسفند 1385 - شماره 23






/ 1