جارية بن قدامه السعدى (تميمى) - جارية بن قدامه السعدى (تميمى) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جارية بن قدامه السعدى (تميمى) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












جارية بن قدامه السعدى (تميمى)



جارية بن قدامه از ياران پيامبران اسلام (صلى الله عليه و آله) و از علاقه مندان و شيعيان خاص امير مؤمنان (عليه السلام) بود. او مردى بزرگ، برجسته، دلير و كاردان بود. از آثار و فعاليتهاى او در زمان پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) و در دوران خلفاى سه گانه چيزى در تاريخ منعكس نشده است ولى در زمان خلافت امير مؤمنان (عليه السلام) منشأ خدمات و فعاليتهاى فراوان بود و با شركت در جنگ صفين و ديگر جنگهاى امير مؤمنان (عليه السلام) فداكارى و اخلاص و ايمان خود را جلوه گر ساخت. او به قدرى مورد توجه و اعتماد امير مؤمنان (عليه السلام) بود كه خضرت او را جزء افسران "شرطه خميس" قرار داده بود. جاريه يكى از كسانى بود كه در جلب يارى و پشتيبانى بنى سعد نسبت به امير مؤمنان (عليه السلام) نقش مؤثرى ايفا كرد و جزء چند تن از شخصيتهاى بزرگ بنى سعد بود كه پيش از جنگ صفين، نسبت به امير مؤمنان (عليه السلام) اعلام جان بازى و فداكارى كردند. وى در جنگ نه تنها با سلاح شمشير بلكه با زبان نيز در برابر تبليغات آنان سخت ايستادگى مى كرد. همچنين در جنگ جمل از ميان سپاه بيرون آمد و خود را به عايشه رسانيد چنين گفت: اى مادر مؤمنان! به خدا سوگند اين اقدام تو كه از خانه ات بيرون آمده بر اين شتر لعنتى سوار شده خود را هدف تيرها و شمشيرها قرار داده اى از كشتن عثمان برتر است. تو از طرف پروردگار، احترام داشتى و پرده نشين بودى، ولى تو خود پرده حرمت را پاره كرده احترام خود را از بين بردى آنكس كه جنگ با تو را جايز ميداند، طبعاً كشتن تو را نيز روا مى داند و ممكن است جان خود را در اين جنگ از دست بدهى اينك اگر به ميل خود به جنگ ما آمده اى، به خانه ات برگرد، و اگر تو را به اجبار به اين جا كشانده اند، از مردم يارى بخواه و خود را از فتنه طلحه و زبير نجات بده! جاريه پس از دفع شورش طرفداران عثمان و شكست دادن "بسر" در جنگ يمن بيرون راندن آنان از قلمرو على(عليه السلام) مدت يكماه توقف در آنجا اقامت گذيد تا هم امنيت برقرار شود و هم سپاه استراحتى بكند كه در اين بين امير مؤمنان به شهادت رسيد. جاريه پس از يكماه توقف در يمن، با سربازان خود وارد مكه شد و به منبر رفت و خطاب به مردم شهر مكه گفت: چرا با معاويه بيعت كرديد؟ گفت مى ترسم شما از مردمان منافقى باشيد كه خداوند در مورد آنان مى فرمايد: هر وقت مؤمنان را مى بينند مى گويند: ايمان آورده ايم ولى وقتى با شيطان خود را در خفا ديدار مى كنند به آنان مى گويند: ما با شما هستيم، ما مسلمانان را استهزاء و مسخره مى كنيم. و گفت: اينك به پاخيزيد و بيعت كنيد بپاخيزيد و با امام حسن (عليه السلام) بيعت كنيد. در اين هنگام همگي بى درنگ بيعت كردند. سپس جاريه از مكه به مدينه و از مدينه به كوفه رفت و چنين كرد و بيعت همگان را با امام حسن (عليه السلام) مسجّل كرد. بعد از اين به حضور شرفياب شد و دست بيعت در دست آن خضرت گذاشت و شهادت امير مؤمنان (عليه السلام) را تسليت گفت. آنگاه با شور و علاقه اى كه به جهاد داشت، و از روى اخلاص و دلسوزى عرض كرد: چرا نشسته ايد پيش از آنكه دشمن به شما حمله كند به سوى دشمن حمله كنيد. امام مجتبى (عليه السلام) كه از اخلاص و فداكارى و دلسوزى او آگاه بود، فرمود: اگر همه مردم مثل تو بودند، جهاد را آغاز مى كردم! از مأموريت هاى ديگر جاريه پيكار با ابن خضرمى است كه شرح آن چنين است. پس از آنكه محمد بن بكر در مصر كشته شد معاويه شخصى به نام عبدالله بن عامر خضرمى را به بصره فرستاد تا در آن شهر برايس او بيعت گرفته مردم را به عنوان خون خواهى عثمان بر ضد امير مؤمنان تحريك نمايد. وقتى عبدالله خضرمى وارد بصره شد، اكثر مردم به او پيوستند، مخصوصاً قبيله بنى تميم از او پشتيبانى نمودند ولى گروهى نيز با او مخالفت ورزيدند. امير مؤمنان (عليه السلام) از رجال و نظاميان طايفه بنى تميم در كوفه خواست سركوبى بنى تميم را خاموش كردن غائله ابن خضرمى را در بصره به عهده بگيرند، ليكن آنان سستى نشان دادند. در اين هنگام اعين ابن ضبيعه مجاشع يكى از دلاوران بنى تميم به پا خواست و عرض كرد "اى امير مؤمنان! خاموش كردن آتش اين فتنه به عهده من! من ابن خضرمى را ميكشم يا او را از بصره مى رانم" على (عليه السلام) دستور داد و او وارد بصره شد. ولى متأسفانه پس از چند مرحله پيروزى در بستر خواب به وسيله عده اى از طرف ابن خضرمى كشته شد پس از اين واقعه امير مرمنان (عليه السلام) جاريه بن قدامه را كه خود از طايفه بنى تميم بود به بصره اعزام كرد. جاريه ابتداء كوشش كرد بنى تميم را با مسالمت از اطراف ابن خضرمى پراكنده سازد ولى چون اين گروه در مخالفت خود پافشارى ورزيدند با يارى قبيله ازد همراه زياد با آنان به نبود پرداخت و بنى تميم شكست خورده پا به فرار گذاشتند. خبر اين پيروزى كه با رشادت و دليرى جاريه به دست آمده بود به كوفه رسيد و موجى از مسرت و خوشحالى در ميان ياران امير مؤمنان (عليه السلام) بر انگيخت. على (عليه السلام) با ابزار مسرت از اين پيروزى جاريه را مورد تحسين قرار داد جاريه در جريان صلح امام حسن (عليه السلام) با معاويه به ناچار دست از جنگ كشيد ولى هرگز موضع خود را تغيير نداد و گاهى هم كه بر حسب اجبار با معاويه روبرو مى شد از مكتب امير مؤمنان على (عليه السلام) دفاع مى كرد. روزى جاريه به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) عرض كرد: پندي به من بده ولى پندى كوتاه تا بتوانم آن را حفظ كنم. پيامبر فرمود: خشم مگير! جاريه نه تنها از نظر نظامى يك قهرمان بود بلكه از نظر معنوى و فضايل اخلاقى از شخصيت ممتازى برخوردار بود چنانكه جعفر ابن احمد مى گويد: جاريه مردى نيكوكار و با فضيلت بود. او در زمان حكومت يزيد بن معاويه در حدود سال 61، 62 چشم از جهان فرو بست و احنف بن قيس بر او نماز گزارد و گفت "خدا تو را رحمت كند" تو نسبت به ثروتمندان حسد نمى ورزيدى و تهيدستان را پست نمى شمردى.





/ 1