حمزة بن عبدالمطلب سيدالشهداء(ع) - حمزة بن عبدالمطلب سيدالشهداء(ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حمزة بن عبدالمطلب سيدالشهداء(ع) - نسخه متنی

محمد هادى مهتدى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













حمزة بن عبدالمطلب سيدالشهداء(ع)



محمد
هادى مهتدى







حمزة بن عبدالمطلب،
عموى پيامبر گرامى اسلام بود، دو سال پيش از ولادت رسول خدا(ص) ديده‏به جهان گشود.
(1)





در
ميان جوانان قريش در دلاورى و بزرگوارى برجسته و در آزادانديشى، آزادمنشى وستم‏ ستيزى
سرآمد بود. (2)





سلحشورى
و توان رزمى وى همزمان با آغاز دوره جوانى نمودار شد.





آن
آزادمرد، حتى پيش از پذيرش اسلام، از رسول خدا در برابر آزارهاى مشركان‏حمايت
مى‏كرد، گرويدن وى به اسلام موجب سربلندى دين خدا شد; (3) زيرا پس از آن‏مسلمانان
از انزوا بيرون آمدند و قريش با درك پشتيبانى توانا و استوار حمزه ازپيامبر
اكرم(ص) از آزارهاى خود كاستند و رفتارشان با رسول خدا و مسلمانان‏ملايمتر شد. (4)





حمزه(ع)
همراه ديگر مسلمانان به مدينه هجرت كرد و خدمات ارزنده‏اى بويژه درامور نظامى
ارائه داد.





پيامبر
اكرم(ص) به مسائل دفاعى حكومت نوبنياد خود اهتمام خاصى داشتند. ايشان‏با تشكيل
گروههاى رزمى درصدد برآمدند امنيت مدينه را تامين كرده، مسلمانان رابراى رويارويى
با دشمنان آماده سازند. بر اين اساس هفت ماه پس از هجرت، نخستين‏گروه گشتى رزمى را
به فرماندهى حضرت حمزه(ع)، اعزام نمودند. گرچه اين‏رويارويى بدون درگيرى پايان
يافت ولى نشانه‏اى از اقتدار سپاه اندك اسلام دربرابر كاروان بزرگ مشركان بود. (5)





رسول
گرامى اسلام در ربيع‏الاول سال دوم هجرت غزوه «ابواء» را تدارك ديد (6) و
درجمادى‏الاولى غزوه «ذات العشيره‏» را به قصد تعقيب كاروان قريش سازماندهى كرد.





در
اين دو غزوه نيز پرچمدار سپاه اسلام، حضرت حمزه بود. (7)





آن
رزمنده نستوه در جنگ بدر حضورى درخشنده داشت. اين نبرد با امدادهاى الهى
ودلاورى‏هاى بى‏مانند اميرمومنان على(ع) و سلحشورى حمزه، با پيروزى قاطع سپاه
اسلام‏به پايان رسيد. در اين پيكار تنى چند از سران كفر به دست تواناى حمزه به
هلاكت‏رسيده يا به اسارت درآمدند. طعيمه بن‏عدى و ابوقيس بن‏فاكه از جمله اين
كشته‏شدگان‏بودند; (8) و «اسود بن‏عامر» به دست‏حمزه به اسارت درآمد، (9)





سيدالشهدا
حمزه‏بن‏عبدالمطلب در غزوه «بنى قينقاع‏» پرچمدار سپاه اسلام بود. يهوديان
بنى‏قينقاع‏نخستين گروه يهود بودند كه با اسلام اعلام جنگ نمودند، سپاه اسلام قلعه
آنها رامحاصره كرد. آنگاه رسول خدا(ص) آنان را از مدينه تبعيد نمود و اموالشان
رامصادره كرد. (10)





يك
سال پس از جنگ بدر، غزوه احد با هدف مقابله با مشركانى كه براى انتقام‏گيرى‏از
مسلمانان و جبران شكست‏بدر به سمت مدينه آمده بودند آغاز گرديد.





حمزه
و برخى ديگر از مسلمانان سلحشور، معتقد به جنگ برون‏شهرى بودند، حمزه به‏رسول خدا
عرض كرد:





«سوگند
به آن كه قرآن را بر تو فرستاد امروز دست‏به غذا نخواهم برد، مگرآنكه بيرون مدينه
با شمشير خود بر دشمن بتازم!» (11)





حضرت
حمزه از معدود قهرمانانى‏بود كه در جنگ، نشان بر خود مى‏نهاد و بدين وسيله خود را
به دوست و دشمن معرفى‏مى‏كرد. (12) او نمونه‏اى از شجاعت و دليرى در ميدان نبرد
بود، خود را به اعماق صفوف‏دشمن مى‏رساند و با دشمن درگير مى‏شد، از قدرت بازوى
برجسته‏اى بهره‏مند بود. دراحد با دو شمشير پيش رسول خدا مى‏جنگيد و مى‏گفت: «من
شير خدا هستم!» (13)





شهادت



دراحد،
به هنگام تهاجم دشمن، وفادار و ثابت‏قدم از رسول خدا دفاع مى‏كرد و توانست‏سى مشرك
جنگجو را به لاكت‏برساند. يكى از مشركان به نام «وحشى‏»، زير درختى دركمين آن
سردار دلاور نشسته بود حمزه او را ديد و آهنگ او كرد. يكى از دشمنان راه‏را بر او
بست، حمزه به او حمله كرد و وى را به قتل رساند. سپس با شتاب به سوى‏وحشى خيز
برداشت ولى پايش در گل سر خورد و به زمين افتاد. در اين هنگام وحشى‏زوبين به سويش
پرت كرد ... (14) و بدين ترتيب آن بزرگوار پس از عمرى جهاد در راه خداو يارى
پيامبر گرامى به ملكوت اعلى پيوست و آن سردار رشيد، شهيد شاهد بارگاه‏الهى شد.
رسول خدا(ص) در منزلت او فرمود:





«سالار
شهيدان در روز قيامت نزد خداوند حمزه است‏» (15)





مزار
آن سردار شهيد و ديگرشهيدان احد همواره زيارتگاه عاشقان و عارفان الهى و الهام‏بخش
جهاد و شهادت به‏مبارزان بوده است.





«السلام
عليك يا عم رسول الله السلام عليك يا خير الشهداء السلام عليك يااسد الله و
رسوله‏» (16)













1- تنقيح المقال، ج 1،
ص 375; اعيان الشيعه، ج‏6، ص 245; اسد الغابه، ج 2، ص‏46.



2- دايره المعارف
اعلمى، ج‏17، ص 41.



3- سيره ابن اسحاق، ص
152.



4- كامل ابن‏اثير، ج 2،
ص‏83; تنقيح المقال، ج 1، ص 375; طبقات ابن‏سعد. ج 1، ص 93.



5- مغازى واقدى، ج 1،
ص‏9.



6- كامل، ج 1، ص‏523.



7- كامل، ج 2، ص 112;
تاريخ طبرى، ج 2، ص 408; طبقات ابن‏سعد، ج 2، ص‏9.



8- مغازى، ج 1، ص 150;
كامل، ج 2، ص 75.



9- مغازى، ج 1، ص 140.



10- تاريخ طبرى، ج 2، ص
481.



11- مغازى، ج 1، ص 211.



12- همان، ص‏259.



13- اعيان الشيعه، ج‏6،
ص 245; مستدرك حاكم، ج‏3، ص 194; سير اعلام النساء،ذهبى، ج 1، ص 131.



14- مغازى، مترجم، ج 1،
ص‏207.



15- مستدرك حاكم، ج‏3،
ص‏199.



16- مفاتيح‏الجنان،
زيارت شهداى احد.






/ 1