زكريا بن آدم اشعرى قمى
از شيعيان بنام و
علماى وارسته شهر قم به شمار ميرود، و نزد اهل بيت بخصوص امام رضا (عليهم السلام)
از منزلت ويژهاى برخوردار بوده است.
روايت شده كه روزي
خدمت امام رضا (عليه السلام) رسيد و به ايشان عرض كرد: قصد دارم كه از ميان
خانواده و نزديكانم خارج شوم، زيرا انسانهاى سفيه و كوتهانديش، ميانشان زياد شده
است.
حضرت (عليه السلام)
در جواب او فرمود: اين كار را مكن، زيرا به واسطه حضور تو در آن جا [بلايا] دفع ميشود.
همان گونه كه [بلايا] به واسطه [قبر] ابوالحسن كاظم (عليه السلام) از اهل بغداد
دفع ميگردد.
در وايت ديگرى زكريا
بن آدم اين چنين توسط امام رضا (عليه السلام) مورد تأييد و وثوق قرار گرفته است؛
على بن مسيب كه يكى ديگر از اصحاب مخصوص امام رضا (عليه السلام) است، ميگويد:
زمانى خدمت امام رضا
(عليه السلام) مشرف شدم و به ايشان عرض كردم: مولاى من! راه من از اينجا بسيار
دور است، و نميتوانم هميشه خدمت شما برسم، بنابراين بايد از چه كسى احكام دين خود
را اخذ نمايم؟
حضرت (عليه السلام)
در جواب من فرمود: از زكريا بن آدم آگاهيهاى خود را فرا بگير، كه او امانتدار
دين و دنيا ميباشد.
همان گونه كه بيان شد
زكريا نزد ائمه (عليه السلام) از جايگاه خاصى برخوردار بوده و چه سعادتى از اين
بالاتر كه حتى در يكى از سالها در سفر حج همراه و هم محمل حضرت امام رضا (عليه
السلام) بوده است. همچنين در روايت ديگرى ميزان احترام و جايگاهى كه زكريا نزد
امام رضا (عليه السلام) داشته از زبان خودش اين چنين بيان شده است:
روزى خدمت امام رضا
(عليه السلام) مشرف شدم و آن زمانى بود كه ابوحرير، تازه وفات كرده بود. آن حضرت
پس از درخواست رحمت از خدا براى او، از ابتداى شب با من مشغول صحبت شد، تا اين كه
صبح طلوع كرد، و حضرت برخواست و به خواندن نماز فجر مشغول گشت.
اين حضور معنوى و انس
عميقى كه بين زكريا و امام رضا (عليه السلام) وجود داشته، نشان ميدهد كه زكريا
تا چه حد شايسته و مورد اطمينان بوده كه آن حضرت اين چنين، اسرار و علوم الهى را
در اختيار او ميگذاشته، و حتى براى اين كار مقدس از نوافل شبانه نيز صرف نظر نمودهاند
و كار افضل را ترجيح دادهاند.
ضمن اين كه مشابه
چنين حالتى در ديگر معصومين (عليهم السلام) نيز مشاهده شده و در همين زمينه ابن
ابى الحديد از كتاب استيعاب پيرامون ارتباط نبى اكرم (عليه السلام) و سلمان چنين
نقل كرده:
روايت شده از عايشه
كه گفت: در شب بين سلمان و رسول خدا (صلى الله عليه و آله) جلسهاى خصوصى برقرار
بود، كه حتى آن جلسه بر حضور ما نزد ايشان غلبه داشت.
و شايد بتوان گفت كه
بواسطه چنين رواياتى بوده، كه شيخ صدوق (عليه السلام) پيرامون تعليم و علم اندوزي
فرمودهاند: افضل است آن كسى كه شب بيست و يكم و بيست و سوم ماه مبارك رمضان را به
مذاكره و مباحثه علمى پرداخته باشد.
شهر قم، عُشّ آل محمد (عليهم السلام)
شهر قم و اهالى آن از
ديرباز كانون توجه بزرگان دين قرار داشتهاند و همين توجه، آنجا را به شهرى مقدس
مبدل كرده است. در ميان اهل قم خاندان اشعرى كه زكريا نيز از آنان ميباشد، پيوسته
از امتياز و برجستگى بيشترى برخوردار بودهاند. چنانكه حضرت رسول خدا (صلى الله
عليه و آله) پيرامون آنان فرمودهاند: خداوند اشعريون را بيامرزد، كوچكشان و
بزرگشان را. و يا اين كه در عبارت ديگرى فرمودهاند: اشعريون از من هستند، و من
نيز از ايشانم.
از افتخارات ديگر اين
خاندان، اين است كه موسى بن عبدالله بن سعد اشعرى از آنان است، او همان كسى است كه
براى اولين بار تشيع را به مردم قم معرفى كرد و ترويج داد. و از افتخارات ديگر آنان
خود زكريا بن آدم است. همان گونه كه بيان شد چنان احترام و جايگاهى داشت كه امام
رضا (عليه السلام) به او فرمودند: خداوند به سبب تو بلايا را از اهل قم دفع ميكند.
ديگر افتخارشان اين
است كه اولين كسانى بودند كه براى ائمه (عليهم السلام) خمس ميفرستادند و زمينهاي
بسيارى را وقف آن بزرگواران ميكردند. و از آن سو ائمه (عليهم السلام) نيز بسياري
از آنان را با دادن هدايا و تحفههايي، مورد لطف و عنايت قرار دادهاند.
مزار شريف اين محديث
بزگوار در قبرستانى معروف به شيخان در قم واقع شده است. و در جوار قبر او پسر
عمويش زكريا بن ادريس قرار دارد كه به ابن جرير معروف بوده و از اصحاب مخصوص و
نزديك امام صادق، امام كاظم و امام رضا (عليهم السلام) بوده است. همچنين در جوار
آن دو بزرگوار، پسر برادر زكريا بن آدم، يعنى آدم بن اسحاق بن آدم اشعرى مدفون
شده، كه او نيز جزء اصحاب مخصوص امام جواد (عليه السلام) شمرده شده است.