حُمران بن أعيَن شَيبانى - حمران بن أعين شيبانى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حمران بن أعين شيبانى - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












حُمران بن أعيَن شَيبانى





حُمران، يكى از اصحاب
و شيعيان مخصوص امام محمد باقر (عليه السلام)  و فرزند گراميشان امام جعفر
صادق(عليه السلام)‌ بوده و پيوسته كوشيده تا عمر و همه وجودش را در راه دفاع از
حريم ولايت صرف نمايد.



در مقابل ائمه(عليهم
السلام) نيز پيوسته با ديد عنايت و لطف مخصوص خويش به حُمران و خوانواده او مي‎نگريستند و با توجه به استعداد فراوان او،
ابواب علم و معرفت را به روى او مي‎گشودند.



در روايات مختلفى از
ناحيه ائمه(عليهم السلام) اين عنايت و توجه خاص به حمران مشاهده مي‎شود، كه در ادامه به برخى از آنان اشاره
خواهيم نمود.



زمانى حضرت باقر(عليه
السلام) خطاب به حمران فرمودند: تو در دنيا و آخرت جزء شيعيان ما هستي. و حضرت
صادق(عليه السلام) نيز پس از وفات او فرمودند: به خدا سوگند! در حال ايمان از دنيا
رفت.



ذكر شده است كه
زماني، زراره (برادر حمران) در ايام جوانى و در حالى كه هنوز مو بر صورتش نروييده
بود، به سفر حجاز موفق شد. هنگامى كه به موقف  منى  رسيد، توانست خيمه حضرت
باقر(عليه السلام) را بيابد و خدمت آن حضرت مشرف شود.



زراره مي‎گويد: هنگامى كه داخل خيمه شدم، ديدم كه
جماعتى دور خيمه نشسته‎اند و صدر مجلس خالى مي‎باشد و كسى در آن‎جا ديده نمي‎شود. همچنين ديدم مردى در كنار خيمه نشسته و
مشغول به حجامت است. با خودم گفتم كه ايشان بايد حضرت باقر(عليه السلام) باشد. از
اين رو نزد آن حضرت رفتم و سلام كردم. و ايشان نيز جواب سلام مرا دادند.



پس از آن مقابل ايشان
نشستم تا اين كه فرمود: آيا تو از فرزندان أعيُن هستي؟ گفتم: بله! من زراره پسر
اعيُن مي‎باشم.
فرمودند: تو را از روى شباهت [به پدرت] نشناختم. و ادامه دادند: آيا حُمران نيز به
حج آمده؟ گفتم: نه! اما به شما سلام رسانده.



حضرت فرمودند: او از
مؤمنين است و حقيقتاً كه [از ايمانش] برنخواهد گشت. هر وقت كه او را ملاقات كردي،
سلام مرا به او برسان و بگو: براى چه از ناحيه من، اين حديث را:  انّ الاوصِياءَ
مُحَدَّثونَ  براى  حكم بن عُتَيبَه  نقل نمودي. ديگر براى حَكَم و افرادى شبيه
او، مانند اين حديث را روايت نكن.



در روايت ديگرى آمده
كه حضرت صادق(عليه السلام) طى ملاقاتى احوال حُمران را از  بُكَير بن اعين  برادر
ديگر او پرسيد. بكير گفت: حُمران امسال به حج مشرف نشده، با اين كه شوق بسياري
داشت تا خدمت شما برسد. لكن به شما سلام رسانده است. حضرت فرمود: بر تو و بر او
سلام باد. حُمران مؤمن است، و جزء بهشتيانى است كه هرگز مرتاب (كسى كه دچار شك و
ترديد و نگرانى است) نخواهد شد.



حمران، مرد علم و عمل



حُمران برادر  زراره  است،
و هر دوى آنان از اصحاب مخصوص و راويان مشهور امام محمد باقر و امام جعفر
صادق(عليهما السلام)‌ به حساب مي‏آيند. ضمن اين كه پسران ديگر اعين نيز همگى از
شيعيان و نزديكان به خاندان اهل بيت(عليهم السلام) بودند و در همين زمينه على بن
يقين در روايتى مي‎گويد:



حمران، زراره،
عبدالملك، بكير و عبدالرحمن، از اولاد أعيُن بودند و همگى در راه مستقيم قرار
داشتند. چهار نفر ايشان در زمان حضرت صادق(عليه السلام) وفات كردند، و از اصحاب
ايشان به شمار مي‎آمدند. تنها زراره تا زمان حضرت كاظم(عليه السلام) حضور
داشت و موفق به ملاقات ايشان شد.



بنابر شهادت كتب
تاريخي، حُمران يكى از متكلمين و عالمان برجسته در زمان خود بوده است. روايت شده
كه زماني، مردى از علماى شام براى مناظره نزد امام صادق(عليه السلام) آمد. ولي
حضرت او را براى مناظره به حُمران معرفى كردند. آن مرد شامى گفت: من براى مناظره
با تو آمده‏ام. و با توجه به اعتمادى كه امام(عليه السلام) به حُمران داشتند،
فرمودند: اگر بر حُمران غلبه كردي، بدان كه بر من غلبه نموده‎اي.



پس از آن سؤال و جواب‎هاى فراوانى بين آن دو رد وبدل شد و در نهايت
مرد شامى خسته و درمانده شد. آن‌گاه حضرت رو به او كرد و گفت: اى مرد شامي! حُمران
را چگونه ديدى و ارزيابى كردي؟ مرد شامى پاسخ داد: او در اين علم بسيار توانا و
حاذق است، زيرا از هرچه سؤال كردم، پاسخ مرا داد.



گفته شده كه حُمران
از تابعين بوده. و او را آخرين نفر از اصحاب حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) به
حساب آورده‎اند. حُمران از  ابوالطّفيل عامر بن واصله ، و  عبيدالله
بن عمر  كه اهل سنت او را از اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) شمرده‎اند، حديث روايت كرده است.



شيخ طبرسي، در مجمع
البيان، در تفسير سوره مزمّل، بعد از اين آيه‎ى شريفه:   إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا
وَجَحِيمًا ** وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا [5] مي‏فرمايد: روايت
شده از حمران بن اعين، از عبدالله بن عمر، كه گفت: هنگامى كه حضرت رسول(صلى الله
عليه وآله) اين آيه را از شخصى كه در حال قرائت قرآن بود، شنيد از هوش رفت و غش
كرد.



همان گونه كه بيان
شد، حمران يكى از شيعيان برجسته و مواليان حقيقى ائمه(عليهم السلام) بوده است.
گواه بر اين مدعا، روايتى است كه ميزان محبت و علاقه خالص او را به آن بزگواران به
خوبى بيان كرده، ضمن اين كه اين روايت خود به تنهايى دربردارنده مسأله‏اى اخلاقى و
بسيار مهم در رابطه با چگونگى گذراندن زمان جلسات و هم‏نشيني‏هاى دوستانه است. اين
روايت در وصف حمران چنين بيان كرده است:



حمران هرگاه با اصحاب
در جايى مي‏نشست و در جلسه‎‏‏‎اى شركت مي‏يافت، پيوسته براى آنان از احاديث
آل محمد(عليهم السلام) روايت مي‎كرد. و هرگاه افراد آن جلسه به غير از [روايات] آل
محمد(عليهم السلام) سخنى به ميان مي‎آوردند، دوباره آنان را به سوى همان روايت از اهل
بيت(عليهم السلام)‌ هدايت مي‏كرد و باز مي‏گرداند. و اين كار را تا سه مرتبه انجام
مي‏داد و اگر آنان به همان حال باقى مي‏ماندند، برمي‎‏خواست
و آن جلسه را ترك مي‏كرد.



آري! حُمران به واسطه
ارتباط ارزشمندى كه با خاندان نبوت(عليهم السلام) داشته، از سجايا و ويژگي‎هاى والاى اخلاقى برخوردار بوده. يكى ديگر از
اين ويژگي‎ها،
رعايت احترام و ادب نسبت به جايگاه ائمه(عليهم السلام) است.



در اين زمينه روايت
شده كه در مجلسي، اصحاب و نزديكان امام جعفر صادق(عليه السلام) در حالى كه حُمران
ساكت نشسته بود، مشغول مناظره بودند.



حضرت به او فرمود: اي
حُمران! تو چرا ساكتى و صحبتى نمي‎كني؟. پاسخ داد: اى آقاى من! من قسم خورده‎ام در مجلسى كه شما در آن‎جا حاضر مي‎باشيد، صحبت و اظهار نظرى نكنم. و پس از آن
حضرت به او اجازه سخن دادند.



لازم به ذكر است كه
حُمران علاوه بر نامى نيكو و احاديثى ارزشمند، ميراث ديگرى نيز از خود بر جاي
نهاده است. آري، پسران حمران يعنى حمزه، محمد و عقبه نيز همگى شيعيان و راويان
احاديث اهل بيت(عليهم السلام) به حساب مي‎آيند.





 










/ 1