محمّد بن اُورَمه قمى
ولادت
محمد بن
اورمه قمى يكى از محدثان بزرگ و ارجمند شيعه بود، كه شناخت شخصيت و خدمات او، در
حوزه حديث و روايات شايستهاست.
هر چند،
دقيقاً نمىتوان تاريخ طلوع ابوجعفر محمد بن اورمه؛ ستاره حرم اهل بيت و محدث
گرانقدر را مشخص كرد؛ ولى از آنجا كه وى حضرت امام رضا و حضرت امام هادى (عليه السلام)
را درك كرده است. مىتوان گفت او در اواخر سده دوم هجرى چشم به جهان گشود.
يار امام
شيخ طوسى در
يك جا، او را از ياران حضرت رضا (عليه
السلام) مىداند و از بعضى اخبار و روايات هم چنين
استفاده مىشود كه وى خدمت امام هادى (عليه السلام) را نيز درك كرده است.
مقام رفيع
در كتابهاى
تراجمى كه درباره شخصيت مورد نظر ما سخن گفتهاند، پيرامون وثاقت و مقام او سه
نظريه ديده مىشود: بعضى از بزرگان او را از نظر روايتى ضعيف شمردهاند. جمعى
ديگر، در قبول و يا عدم قبول رواياتش دچار ترديد شدهاند. و عده زيادى از دانشوران
و بزرگان شيعه به اين محدث توانمند اعتماد كردهاند و ضمن قبول اخبارى كه از او
نقل مىشود، به بزرگى شخصيتش اعتراف دارند؛ حتى مرحوم آيت الله خوئى (ره) به نقل
يكى از رجال شناسان برجسته، نقل مىفرمايد كه: محمد بن اورمه، مورد اعتماد و
وثاقت است.
نكته
ممكن است
اشكالى به ذهن بعضى دانش پژوهان برسد كه چگونه عالمان و انديشمندان قم چنين تفكرى
درباره وى داشتند؟!
در مقام پاسخ
به اين شبهه بايد گفت: دانشمندان قم در آن برهه از زمان كه احاديث و اخبار امامان
را جمع آورى مىكردند، در تلاش بودند كه روايات را با سندهاى صحيح ضبط نمايند و به
خاطر همين دقتها و بررسىها بود كه بعضى از مشهورترين دانشمندان را از قم تبعيد
كردند.همانطور كه احمد بن محمد بن خالد برقى را از قم بيرون كردند.
بله! آنها با
هيچ فردى، دشمنى شخصى، نداشتند، هدف اين بود كه اشخاص بى صلاحيت از قول معصومين
رواياتى را جعل نكنند. درباره شخصيت مورد سخن ما، داستان چنين است. آنها از راههايى
به دست آورده بودند كه محمد بن اورمه، اهل غلو است؛ ولى به تدريج ثابت شد او مردى
بزرگ و شيعهاى با اخلاص است. به هر حال از نقل اين افراد آگاه به علم رجال، به
دست مىآيد كه محمد بن اورمه از چهرههاى برجسته و شاخص حديث بود تا آنجا كه حضرت هادى (عليه السلام)
در سامراء در برابر اين شايعات بى اساس، واكنش نشان داد و طى نامهاى از او دفاع
كرد و مقام و منزلت او را در ميان علماء و دانشمندان قم تثبيت كرد؛ البته اين نامه
امام (عليه السلام) كه ابن غضائرى مشاهده كرده است، به دست علماء بعد از او نرسيد.
ويژگيها
به چند ويژگى
از صفات برجسته او اشارت مىشود:
1 - اهل عبادت و شب زنده دار: وى يكى از
برجستهترين مردان خدا به شمار مىرفت؛ زيرا اساساً پيوند انسان با خدا، بيشتر در
نماز ظهور مىيابد. همانطور كه اشاره شد آنهايى كه مأمور كشتن او بودند، چند شب
متوالى، براى اجراى مأموريت آمدند؛ ولى او را در حال نماز ديدند و با خود گفتند:
چطور اين شخص از دين خارج شده است! لذا بدون انجام كارى بر گشتند.
2 - اهل درايت و فهم: محمد تنها يك راوى و ناقل
اخبار نبود؛ بلكه با روشهاى تحقيق و دقت و درايت، روايات را در كتابهاى خود جمع
آورى كرد لذا گزارشگرانِ تراجم علماء درباره كتابهايش نوشتهاند: همه صحيح و معتبر و
در كمال دقت است.
3 - ولايت مدارى: صفت متعالى ولايت مدارى كه در
اين انسان بزرگوار وجود داشت، از روايت كشف الغمه كاملاً مشخص مىشود.
اربلى در كشف الغمه مىنويسد: محمد بن
اورمه گفت: در زمان حاكميت سياه و استبدادى متوكّل عباسى، به سامراء رفتم در
سامراء خود را نزد سعيد كه در دربار متوكل موقعيت بالايى داشت و ضمناً زندانبان امام هادى (عليه السلام)
بود، رساندم. آن زمان متوكل، امام را به دست آن شخص جنايتكار سپرده بود تا امام را
به شهادت برساند. سعيد به من گفت: آيا دوست دارى خدايت را ببينى؟ گفتم: سبحان الله!
خداى من آن خدايى است كه ديدهها او را نمىبينند. او گفت: منظور من آن كسى است كه
شما شيعيان اعتقاد داريد كه او رهبر و پيشواى شما است. در پاسخ گفتم: مانعى ندارد،
بله، دوست دارم آن امام همام را زيارت كنم.
سعيد گفت: من
مأمورم كه او را بكشم و فردا اين نقشه را عملى خواهم كرد؛ زمانى كه نامه رسان از
نزد او (امام هادى (عليه
السلام) ) بيرون شد، تو پيش او برو.
نامه رسان از
محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، ديدم امام نشستهاند. و در كنارش قبرى
كندهاند. سلام و عرض ارادت كردم و با ديدن اين منظره اشكهايم جارى شد. فرمود: چرا
گريه مىكنى؟ گفتم: اين قبر و منظره غريبى را كه مىبينم، مرا به گريه انداخت.
حضرت فرمود:
گريه نكن! دشمنان ما موفق به اين كار نخواهند شد. دو روز بيشتر نخواهد گذشت كه
خداوند خون متوكل و وزيرش (فتح بن خاقان) را به زمين خواهد ريخت و كشته خواهند شد.
محمد بن
اورمه گويد: به خدا قسم دو روز نگذشته بود كه متوكل با توطئه پسرش، منتصر، كشته شد
شخصيتى معروف به تشيّع و نيز منزّه از غلو بود.
4 - اهل تأليف: امامان معصوم به اصحاب و ياران
خود توصيه مىفرمودند كه: اخبار و روايتهاى ما را در كتابها جمع آورى كنيد تا
براى همه نسلها باقى بماند و از آن روايات، در زمينه: اعتقادات و اخلاق و فقه و
مسائل اجتماعى و سياسى اسلام، استفاده شود. بر همين اساس امام صادق (عليه السلام)
به مفضل فرمود: بنويس و اخبار ما را بين امت منتشر كن. همين تأكيدات و توصيهها بود
كه اصحاب و دانشمندان شيعه را در صدر اول، وادار به تأليف كتابهاى چهار صدگانه
كرد كه مبناى كتابهاى اربعه شيعه است.محمد بن اورمه نيز از اين امتياز برخوردار
بود و كتابهاى مفيدى در زمينههاى اعتقادى و فقه تأليف كرد. بزرگان ما، حدود 43
كتاب، را براى او در فهرستهاى خود نام بردهاند. جالب اينكه نام يكى از اين
كتابها الرّدّ على الغلاة است؛ ردّيه بر عليه غلو كنندگان در دين.
فهرست تعداد
ديگرى از كتابهايش اين چنين است: كتاب الوضوء، كتاب الصلوة، كتاب الصيام، كتاب
الحج، كتاب النكاح، كتاب الطلاق، كتاب الحدود، كتاب الديات، كتاب المزار، كتاب
التجارات، كتاب المكاسب، كتاب الخمس، كتاب الدعاء، كتاب الزهد و...
اساتيد
از محضر چند
نفر از بزرگان علم حديث بهره برد كه برخى از آنها عبارتند از:
1 - ابراهيم بن حكم
2 - يحيى بن
يحيى
3 - على بن
محمد بن محمد
4 - حسن بن
محبوب
5 - زياد قندى
6 - احمد بن
حسن ميثمى
7 - اسماعيل
بن ابان وراق.
بعضى از اين
اشخاص در نهايت عظمت و جلالت بودند. مانند حسن بن محبوب كه از اصحاب اجماع و از
بزرگترين ياران امام رضا (عليه
السلام) بود.
شاگردان
1 - حسن بن حسن بن ابان
2 - معلى بن محمد
3 - سهل بن زياد
4 - صالح بن ابى حماد
گزيدهاى از روايات ايشان
وضوء داشتن
با واسطه از
انس بن مالك نقل مىكند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و و آله و سلم)
فرمود: اى انس! در زندگى كوشش كن بيشتر وقتها با وضوء و طهارت باشى، تا خداوند بر
طول عمر تو بيفزايد. اگر مىتوانى شب و روز را با وضوء باش ؛ چون اگر با طهارت از
دنيا بروى، گويى به عنوان شهيد از دنيا رفتهاى. بر هر كس مىرسى، سلام كن تا خداوند بر ثوابهاى تو
بيفزايد. پيران مسلمان را احترام كن و بچههاى آنان را مورد مهر و محبت خود قرار
بده.
ويژگى يك مؤمن
ازحضرت امام
جعفر صادق (عليه السلام) نقل مىكند كه امام فرمود: مؤمن انسانى بردبار است كه كار جاهلانه و
غير مؤدبانه نمىكند. اگر در حق او بىاحترامى كنند، حلم و بردبارى ورزد. به كسى
ستم روا نمىدارد، اما اگر مورد ستم قرار گيرد، بخشش پيشه كند. بخيل نيست و اگر
درباره او بخل كنند، او صبورى پيشه مىسازد.
وفات
همانطور كه
تاريخ طلوع اين ستاره آسمان علم و حديث دقيقاً مشخص نشد، تاريخ غروب وى نيز در
هالهاى از ابهام قرار دارد، ولى از روايت كشف الغمه به دست مىآيد كه
او در سالى كه متوكل عباسى كشته شد، (247 ه،ق) زنده بود. اما اينكه در چه سالى
رحلت كرد، معلوم نيست.