خيران خادم - خيران خادم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خيران خادم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












خيران خادم





خادم
امام رضا (عليه السلام) و از شيعيان مخلص و مؤمنان به ولايت اهل‌بيت (عليهم
السلام) بوده و در كتب رجال، او را جزء اصحاب مخصوص و صاحب سر حضرت رضا، جواد و
هادى (عليهم السلام) برشمرده‌اند.



از
بعضى روايات برمي‌آيد كه او وكيل حضرت جواد (عليه السلام) نيز بوده است. مانند
روايتى كه حضرت در پايان آن به او فرموده‌اند:



اعمل
فى ذلك برأيك، فإنّ رأيك رأيى و من أطاعك اطاعني.



يعني:
در آن مسأله مطابق نظر خودت عمل كن پس همانا كه رأى تو رأى و نظر من است. و كسى كه
از تو پيروى كند از من پيروى نموده.



از
خيران روايات و مسائل فراوانى در موضوعات مختلف برجاى مانده، كه آن‌ها را از حضرت
جواد و هادى (عليهم السلام) روايت نموده. يكى از آن روايات نص بر امامت حضرت هادي
(عليه السلام) مي‌باشد و هنگامى بيان شده كه خيران در خدمت و ملازم ان حضرت بوده،
و امام جواد (عليه السلام) در بستر بيمارى قرار داشتند و اندكى بيشتر از عمر
شريفشان باقى نبوده.



در
آن وقت، شخصى از جانب امام (عليه السلام) نزد خيران مي‌آيد و به او مي‌گويد:
مولايت به تو سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد: همانا كه من در مي‌گذرم و امر امامت به
فرزندم على واگذار مي‌شود. امامت او بر شما واجب است بعد از من همان‌گونه كه امامت
من بر شما واجب بود بعد از پدرم تا برسد به رسول خدا (صلى الله عليه و آله).



آري،
همان‌گونه كه بيان شد، خيران از اصحاب نزديك امام جواد و هادى (عليهما السلام)
بوده و ارادت و اخلاصش نسبت به اين خاندان قابل توصيف نمي‌باشد و در همين زمينه
داستان ملاقاتش با امام جواد (عليه السلام) در كتب تاريخ مشهور است.



 در
اين رابطه مي‌گويند: زمانى خيران در راه سفر حج به مدينه رسيد و در آن شهر توانست
خدمت امام جواد (عليه السلام) مشرف شود. در آن هنگام حضرت (عليه السلام) بالاي
ايوان و دكه‌اى نشسته بودند و خيران با ديدن هيبت و جلال ايشان، چنان دهشت و دلهره‌اي
در وجودش احساس كرد كه متوجه پله‌هاى ايوان نشد تا اين كه حضرت (عليه السلام)
اشاره نمود و او را متوجه ساخت. بعد از آن كه از پله‌ها بالا رفت و سلام نمود
دستان مبارك امام جواد (عليه السلام) را گرفت و پس از بوسيدن بر ديدگانش قرار داد
و نشست و تا مدتى بي‌اختيار دستان حضرت را به جهت هيبت و دهشتى كه از ايشان در دل
احساس كرده بود، نگاه داشت تا اين‌كه دلش آرام گرفت و دست امام (عليه السلام) را
رها نمود.










/ 1