صَفوان بن جمال
كنيهاش ابومحمد و مردى از تبار كوفه بود. او نيز
يكى از شيفتگان و رهيافتگان حقيقى كوى ولايت به شمار ميرفت. كسى كه توانست
راه حق را از باطل تميز دهد و در سبيل هدايت قرار گيرد. آري، او نيز از مواليان و
شيعيان جليل القدر اهل بيت(عليهم السلام) است.
صفوان توانسته بود در
جوار ائمه(عليهم السلام) به معارف و معانى حقيقى اسلام ناب دست يابد. از اين رو
زمانى كه خدمت امام صادق(عليه السلام) رسيد و ايمان خود را درباره اهل بيت عصمت و
طهارت (عليهم السلام) به ايشان عرضه كرد، حضرت فرمود: رَحِمَكَ الله .
تبعيت از ولايت
پيرامون صفوان،
داستان مشهور و آموزندهاى روايت شده، و در آن درجه والاى پيروى و تبعيت او نسبت
به ارشادات اهل بيت(عليهم السلام) بيان شده، كه در ادامه به آن ميپردازيم.
حمران داراى شترهايي
بوده و از راه اجاره آنان، مخارج خود را برآورده ميساخته. در يكي از سالها، هنگامى كه زمان
آماده سازى و حركت كاروانهاى سفر حج فرا رسيد، افرادى از طرف دستگاه هارون الرشيد
نزد او آمدند و شتران او را براى سفر حج اجاره كردند.
پس از آن ماجرا، روزي
صفوان خدمت حضرت موسى بن جعفر(عليهما السلام) رسيد و در آن ملاقات حضرت به او
فرمود: اى صفوان! همه چيز [از اعتقادات و رفتارهاي] تو نيكو و زيبا است، به غير از
يك چيز. و آن كرايه دادن شتر است به اين مرد (هارون الرشيد).
صفوان گفت: اما من
شتران را براى سفر معصيت و لهو و لعب كرايه ندادهام! لكن براى سفر حج كرايه دادهام. ضمن اين كه خودم هم در جريان اين كار
حضور ندارم و كار دست غلامانم قرار دارد.
حضرت(عليه السلام) به
او فرمودند: آيا تو نميخواهى كه از آنان كرايهاى دريافت نمايي؟ گفت: چرا؟!. حضرت فرمود:
آيا دوست ندارى كه ايشان باقى بمانند و كرايه تو را بپدرازند؟ گفت: آري!. حضرت
فرمود: كسى كه بقاى آنان (دستگاه غاصب عباسي) را دوست داشته باشد، پس او از آنان
است. و كسى كه از آنان باشد، با آنان وارد آتش ميشود.
صفوان پس از اين
هشدار و ارشاد حضرت كاظم(عليه السلام) متوجه اشتباه خود شد و بلافاصله تمام شتران
خود را فروخت. پس از اين اقدام او، هارون الرشيد كه به حقيقت ماجرا پس برده بود،
بسيار خشمگين شد و او را مورد تهديد و شماتت قرار داد و گفت: اگر حُسن صحبت تو
نبود، هرآينه تو را ميكُشتم.
ميراث صفوان
صفوان از شيعيانى است
كه مدت بسيارى را نزد اهل بيت(عليهم السلام) گذارنده و در رهگذر اين نزديكى و
ارتباط ارزشمند، به عنوان يكى از ابواب علوم و معارف آن بزرگواران در آمده است. او
مكرراً حضرت صادق(عليه السلام) را از مدينه به كوفه آورده، و در كنار آن امام همام
به زيارت مزار شريف اميرالمؤمنين(عليه السلام) مشرف ميشده. و روايت شده است كه
مدت بيست سال به زيارت آن تربت مطهّر ميرفته و نماز خود را در نزد آن حضرت به جا ميآورده است.
همان گونه كه بيان
شد، صفوان علاوه بر خصوصيات بارز اخلاقى و شخصي، به عنوان يكى از روايان ثقه و
مورد اطمينان نزد علما، معروف و مورد رجوع بوده است. از جمله آن روايات، زيارت روز
اربعين امام حسين(عليه السلام) است كه آن را از امام جعفر صادق(عليه السلام) روايت
نموده است. مچنين زيارت وارث (معروف به علقمه، كه بعد از زيارت عاشورا خوانده ميشود) را نيز صفوان از آن حضرت روايت كرده
است.
ضمناً لازم به ذكر
است كه صفوان، جدّ فقيه بزگوار، ثقه، شيخ طايفه اماميه، ابوعبدالله صفوانى است
كه داستان حضورش نزد سيف الدوله حمدانى و مباهله او درباره موضوع امامت با قاضي
موصل شنيدنى است. و آمده هنگامى كه قاضى موصل از آن مجلس برخاست، دچار تب شديد شده
و آن دستش كه در مباهله بلند كرده بود، سياه شد و ورم كرد. و در روز بعد هلاك شد.