ابراهيم بن مالک اشتر نخعى - ابراهيم بن مالک اشتر نخعى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ابراهيم بن مالک اشتر نخعى - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













ابراهيم بن مالک اشتر نخعى





ابراهيم بن مالک اشتر نخعى ،ملقب به ابوالنعمان
سردار معروف عرب که به حمايت از مختار بن عبيد ثقفى به
خونخواهى حضرت امام حسين‌ (ع) بر ضد امويان قيام کرد.



از
زندگى ابراهيم پيش از پيوستن به مختار آگاهي
کاملى دردست نيست جز آنکه گفته‌اند در جنگ صفين در زمره
ياران علي‌بن ابي‌طالب(ع) و در رکاب پدرش مالک اشتر با سپاهيان
معاويه بن ابوسفيان مشارکت داشت. مختار ثقفى که خود را
نماينده محمدبن حنفيّه فرزند امام على (ع) معرفي
مى نمود، به خونخواهى شهداى کربلا مقدمات قيام بر ضد
امويان را تدارک مي‌ديد. در اين هنگام بعضى از
شيعيان کوفه و موافقين قيام مختار، به سبب شخصيت
نيرومند ابراهيم و خاطره‌اى که از وفادارى پدرش نسبت به
علي‌بن ابي‌طالب (ع) در ياد داشتند، بر آن شدند که
ابراهيم را نيز به قيام فرا خوانند. ابراهيم بدان شرط که
او را به فرماندهى برگزينند، با درخواست آنان موافقت کرد،اما
شيعيان يادآورى کردند که مختار ثقفى از سوي
ابن حنفيه به فرماندهى برگزيده شده است. اندکى بعد مختار
خود به نزد ابراهيم رفت و نامه‌اى را که مدعى بود ابن‌حنفيّه
به ابراهيم نوشته است، به او تسليم کرد. در اين نامه از
ابراهيم خواسته شده بود که با مختار در قيام بر ضدّ امويان
همکارى کند ، ابراهيم دعوت به قيام را پذيرفت و با مختار
بيعت نمود. ميان ابراهيم و مختار توافق شد که در
نيمه ربيع‌الاول 66ق در کوفه خروج کنند، اما چون در تاريخ
مذکور مقدمات آماده نشد، آغاز قيام را به پنجشنبه پس از نيمه
همان ماه موکول کردند. در اين ميان رفت و آمد پي‌درپي
ابراهيم به نزد مختار، سبب بدگمانى عبداللـه‌بن مطيع شد که از
سوى عبداللـه‌بن زبير بر کوفه امارت داشت و چون از نقشه
قيام آگاه شد، از اياس‌بن مضارب رئيس امنيه کوفه خواست که
مراقب اوضاع باشد و خود کسانى را در نقاط حسّاس شهر بر گماشت. ابراهيم
روز چهارشنبه، يک روز پيش از موعد مقرر، با جمع کثيرى از
ياران خويش به سوى خانه مختار مي‌رفت که با ممانعت
اياس‌بن مضارب مواجه شد. ابراهيم در نزاعى که در گرفت،
اياس را به قتل رساند و اندکى بعد قيام آغاز شد. در
جنگهايى که بين طرفين در کوفه درگرفت اياس از
سوى راشد کشته شد و ابن‌مطيع به قصر عقب نشست و در محاصره
ابراهيم افتاد. وى چند روز بعد گريخت و يارانش به مختار
پيوستند .سپاهيان مختار به هنگام قيام ((يا لثارات الحسين)) مي‌گفتند جنگ
مي‌کردند. پس از اين جنگ، مختار ثقفى در کوفه مستقر شد و
کوشيد تا با تسلط به ساير شهرهاى عراق به مبارزه با
امويان و قاتلان حسين‌بن على (ع) بپردازد. با اينهمه
وقتى امارت موصل را به ابراهيم ‌بن مالک اشتر داد و او را به جنگ با
عبيداللـه‌بن زياد که از سوى عبدالملک مروان رو به سوي
عراق نهاده بود، روانه کرد، برخى از کوفيان که گويا مختار را
کاهن مي‌پنداشتند، بر او شوريدند. مختار بلافاصله کس در پي
ابراهيم فرستاد و اين معنى آشکارا از پايگاه بلند
ابراهيم در قيام مختار و اعتمادى که رهبرى قيام به
او داشت، حکايت مي‌کند. پس ابراهيم به سرعت از مدائن بازگشت و
به همراه مختار، طى سلسله جنگهايى در جَبّانه السّبيع و
نقاط ديگرى از کوفه، شورش را در هم کوبيد ، پس از اين
واقعه ابراهيم با مردانى که شمارشان را از 8000 تا 20000 تن گفته‌اند
و بيشتر آنان از مواليان ايرانى معروف به الحمراء بودند،
در 6 يا 8 ذيحجه و به قولى 21 آن ماه از کوفه به قصد جنگ با عبيدالله
ابن زياد ملعون خارج شدند. در 10 محرم  بر کرانه رود خازر در دائره‌المعارف
اسلام به غلط  جازر آمده است، نزديک زاب و به فاصله 5 فرسخي
موصل ميان دو سپاه جنگ درگرفت. در آغاز جنگ جناح چپ ابراهيم دچار شکست
شد و شايد همين امر سبب شد که در کوفه خبر قتل ابن‌اشتر شايع
شود و مختار کوفه را رها سازد ، ولى ياران ابراهيم سپاه ابن
زياد را عقب رانده و شکست سختى بر آن وارد آوردند. ابراهيم در
اين جنگ به دست خويش عبيداللـه‌بن زياد ملعون و چند تن
ديگر از جمله حصين‌بن نمير و شرحبيل‌بن ذي‌الکلاع
از عاملان قتل امام‌ حسين(ع) را به قتل رساند.



ابراهيم
پس از اين پيروزى به موصل رفت و چند تن از ياران از جمله
برادر ناتنى خود عبدالرّحمن را به تسخير و حکومت شهرهاي
نصيبين و حرّان و الرّها و سُمَيْساط و سنجار گسيل داشت.
ابراهيم همچنان در موصل بود که مصعب‌بن زبير به تحريک
شورشيان کوفه که از حملات ابراهيم‌بن مالک و مختار جان سالم به در
برده و به او پيوسته بودند، به کوفه تاخت و در جنگ با مختار او را کشت سپس
از ابراهيم خواست که به اطاعت از عبداللـه‌بن زبير گردن نهد ،به نقلي
عبدالملک‌بن مروان نيز ابراهيم را به اطاعت از خود خواند، ولي
ابراهيم از آن روى که در جنگ با امويان، عبيداللـه‌بن
زياد و تنى چند از اشراف شام را کشته بود، از پيوستن به
عبدالملک بيمناک شد و به دعوت مصعب پاسخ مثبت داد. مصعب نيز حکومت
موصل و جزيره و آذربايجان و ارمينيه را از او باز گرفت و
وى را به جنگ ازارقه فرستاد و مهلب‌بن ابي‌صفره را به جاى او به
حکومت آن نواحى گماشت، اما دوباره مهلب را معزول و به جنگ ازارقه مأمور کرد
و حکومت آن مناطق را به ابراهيم سپرد. گويا ابراهيم از آن پس در
مقر حکومت خويش باقى ماند تا آنکه عبدالملک‌بن مروان به عراق تاخت.
مصعب‌بن زبير به مقابله برخاست و ابراهيم را به سردارى سپاه
خويش برگماشت و به جُمَيْرى نزديک اَوانا رفت. عبدالملک‌بن
مروان که در پى تطميع امراى کوفه و بصره بود، نامه‌اى به
ابراهيم نوشت و حکومت عراق و به قولى اقطاع سرزمينهاي
اطراف فرات را به او وعده داد ، ولى ابراهيم نه تنها آن نامه را به
نزد مصعب برد و از پذيرش دعوت عبدالملک خوددارى کرد، بلکه چون حدس
مي‌زد که عبدالملک ساير امراى عراق را نيز با چنين
وعده‌هايى فريفته است، کوشيد تا مصعب را به توقيف
يا تبعيد آنان به مکه وا دارد ،اما مصعب نپذيرفت و به سوي
عبدالملک به راه افتاد و در ديرالجاثليق اردو زد. در جنگى که
ميان ابراهيم‌بن اشتر و محمدبن مروان، يک روز پيش از جنگ
اصلى ميان عبدالملک و مصعب درگرفت، ابن اشتر به‌رغم ابراز شجاعت
بسيار، به سبب خيانت عَتّاب‌بن ورقاءِ تميمى که
گويا بنا بر توطئه قبلى با عبدالملک دست به عقب‌نشينى زده
بود شکست خورد و به شهادت رسيد. آنگاه عبيدبن ميسره
يکى از موالى بنى عذره که ابراهيم را به قتل رسانده
بود، سرش را برگرفت و غلامان حصين‌بن نمير، که در جنگ خازر به دست
ابراهيم کشته شده بود، پيکر او را آتش زدند .





شهادت





در
تاريخ شهادت ابراهيم ميان مورخان اختلاف هست و براساس يک
روايت  71 هـ ق را ذکر کرده‌اند، ولى بيشتر مورخان به احتمال
قوى جمادي‌الآخر  همين سال را به درستى تاريخ واقعه
دانسته‌اند.









/ 1