خالد بن سعيد
گاهى در خانواده هاى آلوده، رجال پاك و بزرگ و با فضيلت به وجود مى آيند "خالد بن سعيد" از اين دسته بود او در پرتو خواست و اراده آهنين خود، بر عامل وراثت و خانواده، پيروز شد و سرنوشت خود را از سر نوشت پدر مشرك خويش جدا ساخت. خالد، جزء نخستين كسانى بود كه به اسلام گرويدند به طورى كه بعضى از مورخان، او را سومين يا چهارمين شخصى ميدانند كه آئين اسلام را پذيرفت. دختر او ام خالد، زندگى پر افتخار و پر فراز و نشيب پدر را چنين توصيف مى كند: "پدرم پنجمين كسى است كه پس از على بن ابى طالب و زيد بن حارثه و سعد بن ابى رقاص را ابن ابى نحافه آئين اسلام را پذيرفت. او پيش از آنكه دستور مهاجرت به حبشه از ناحيه پيامبر صارد گردد، اسلام آورده بود و در هجرت دوم، به حبشه مهاجرت نمود و بيش از ده سال در آن كشور اقامت كرد و من در آن كشور به دنيا آمدم. در سال هفتم هجرت، به آخرين دسته مسلمانان در خيبر به حضور پيامبر رسيديم، پيامبر پس از مشاوره با سپاهيان اسلام از غنائم جنگى سهمى براى ما معين نمود و در محضر پيامبر به مدينه باز گشتيم. پدرم در عمره قضا و فتح مكه و جنگ تبوك همراه عمويم عمرو شكر داشت. در ضمن لازم به تذكر است خالد بن سعيد افتخار اين را داشت كه در جريان ازدواج رسول الله (صلى الله عليه و آله) با (بيوه) دختر ابو سفيان وكيل باشد و خطبه اى ايراد كند و موافقت ام حبيبيه با اين ازدواج را اعلام نمايد. خالد بن سعيد يكى از نويسندگان نامه هاى پيامبر اسلام بود و بسيارى از نامه هائى كه پيامبر به قبايل عرب يا شخصيتهاى بزرگ آن رو نوشته به خط او بوده است. خالد از طرف پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) مأمور جمع آورى زكات در يمن بود حضرت او را مشاور رئيس سه قبيله يمنى، مراد، زبيد و مذجح قرار داد كه به عنوان ناظر و مأمور زكات در آن جا باشد كه تا هنگام رحلت پيامبر در اين سمت باقى بود. بارى با اين سوابق پيدا بود كه پس از رحلت پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) تا على هست، هرگز خالد با شخص ديگرى بيعت نمى كند و در اين زمينه تن به هيچ سازش و معامله اى در نمى دهد. علاوه بر اين در جريان استيضاح ابوبكر از خلافت نخستين كسى كه در بين آن دوازده نفر سخنگو، سخن آغاز كرد خالد بن سعيد بود. محمد بن سعد در كتاب خود از قول دختر خالد بن سعيد چنين نقل مى كند: "پدرم پس از ماجراى سقيفه و خلافت ابوبكر، از يمن به مدينه بازگشت و به على (عليه السلام) گفت: چرا اجازه داريد ابوبكر بر مسند خلافت تكيه بزند؟ و چون بنى هاشم با ابوبكر بيعت نكرده بودند، او نيز تا سه ماه بيعت نكرد تا آن كه روزى (پس از بيعت هاشم) ابوبكر او را بر در خانه وى ملاقات كرد، خالد اظهار تمايل به بيعت نمود و اببكر نيز از اين موضوع استقبال كرد و هنگامى كه ابوبكر بر فراز منبر بود، با او بيعت نمود. ابوبكر نيز او را به فرماندهى سپاه منصوب كرد كه در اثر اعتراض عمر مجدداً فرماندهى را از او باز پس گرفت و خالد در قبال اين جريان چنين گفت: به خدا سوگند نه منصبى كه داديد، ما را خوشحال كرد و نه اكنون كه بر كنار كرديد، ناراحتمان ساخت. دختر خالد مى گويد: ابوبكر به منزل پدرم آمده از او عذر خواهى كرد (كه من تقصير ندارم! و اين كار، روى اصرار عمر صورت گرفت) و تأكيد مى نمود كه در اين ضمينه چيزى به عمر نگويد. خالد بن سعيد از شخصيتهائى بود كه در خانه نشستن و بى احساس تعهد، آرميدن را دوا نمى داند، خالد همواره براى پيشرفت اسلام در تلاش و فعاليت بود و در انجام دادن هر گونه خدمت مقدور كوچكترين فرصتى را از دست نمى داد او گر چه از دستگاه خلافت ناراضى بود و آن را مشروع نمى دانست اما آن جا كه سر نوشت اسلام و مسلمانان و محافظت از مرزهاى كشور اسلامى به ميان مى آمد، با جان و دل، گام در ميدان فداكارى و جانبازى مى نهاد به همين جهت در زمان خلافت ابوبكر چند مأموريت نظامى انجام داد و نيز در اواخر سال 13 هجرى (در زمان خلافت عمر) كه جنگى با روميان در شام پيش آمد، به جبهه جنگ شتافت و از شهادت سرخ استقبال كرد و در محرم سال 14 هجرى در منطقه موج الصفر به درجه شهادت نايل آمد. در جريان فتح اجنادين كه پيش از جنگ موج الصفر رخ داد، "عكومه بن ابى جهل كشته شد و همسرش كه همراه وى بود به شوكت در اردوى اسلام ادامه داد. پس از سپرى شدن عده وى خالد با او كه ام حكيم نام داشت ازدواج كرد. ام حكيم مايل بود كه عروسى محول به پس از خاتمه جنگ شود ولى او ميگفت به من الهام شده است كه در اين جنگ كشته خواهم شد از اين رو در همان اردوگاه جنگى، عروسى را ترتيب دادند، فرداى شب عروسى نيروهاى روميان آماده حركت شدند، خالد دومين نفرى بود كه از سپاه اسلام قدم به ميدان جنگ جنگ گذاشت و در اين پيكار به درجه شهادت رسيد كشته شدن شوهر براى ام حكيم چنان تلخ و اندوهبار بود كه بى اختيار عمود خيمه اى را كه خالد شب را در آن صبح كرده بود، كشيد و به دشمن حمله كرد و هفت تن از روميان را با آن به قتل رسانيد (درود به روان پاك خالد و همرزمان او، درود به همه شهيدان راه خدا و جانبازان اسلام)!