جعفر بن حسين مؤمن قمى
ولادت
تقريباً در نيمه سده سوم از
هجرت، در شهر قم، كه به عنوان حرم کريمه اهل بيت (ع) از شهرت بسزايى برخوردار بود،
در يكى از خاندانهاى رفيع شيعه، كودكى ديده به جهان گشود؛ كودكى كه فقط خدا
مىدانست كه در آينده نه چندان دور در سلسله يكى از پيامرسانان بزرگ و محدّثان
بلندمرتبه، قرار خواهد گرفت. پدرش او را جعفر ناميد و اتفاقاً اين گزينش تفأّل
خيرى بود كه اين كودك در آينده در مسير و راه و روش امام جعفر صادق (عليه السلام) گام
نهد. كنيهاش، ابومحمّد و لقب معروف او مؤمن بود و چون در قم زاده شد، به قمّى
بودن هم اشتهار يافت و در دوره غيبت صغرا و روزگار زندگى سفيران ويژه امام عصر (عليه السلام) زندگى
مىكرده است.
اساتيد
جعفر بن حسين مؤمن قمى يكى از
نمونههاى برجسته عالمان شيعى است كه متانت تمامى داشت كه اين موقعيّت شايسته را
در پرتو بهرهمندى از سرچشمههاى زلال معرفت، به دست آورده بود. طبعاً هر محدثى،
مدّتى از عمر خويش را در محضر استاد، زانوى ادب به زمين مىزند تا بتواند ذخيرهاى
از حديث را بيندوزد. حسين جعفر بن قمى نيز نزد استادان بسيارى كسب فيض نمود كه
نامهاى آنان در كتابهاى تراجم ذكر شده است. در اين جا فقط به نام آنان بسنده
مىكنيم:
1- محمد بن حسن صفّار قمى
2- محمد بن عبداللّه بن جعفر
حميرى قمى
3- محمد بن حسن بن احمد بن وليد
قمى
4- محمد بن جعفر بن بطّه قمى
ابن بطّه كتابهاى بسيارى در
زمينه حديث تأليف كرده است. كنيهاش ابوجعفر و به قمّى معروف است. نجاشى در
شرح حال اين استاد حديث مىنگارد: كانَ كبير المنزلة بقم كثير الادب والفضل و
العلم؛ او مردى بزرگ از تبار محدّثان و دانشمندى فاضل و اديبى توانا بود. گروهى
از راوى شناسان چندان نظر مساعدى به او ندارند و مىگويند: اين محدّث در نقل حديث،
دچار مسامحه و تساهل بوده است. علاّمه ممقانى در اثر خود درباره اين محدّث
مىگويد: علّامه وحيد بهبهانى از سخن نجاشى جواب داده و گفته: اين كه او گاهى در
اسناد روايات مسامحه مىكرد، نه از اين جهت است كه او در مسائل دينى بىمبالات
بود؛ زيرا اگر چنين بود، از او به عنوان بزرگ قم و به عنوان انسانى دانشمند و
استاد اجازات بزرگان مطرح ياد نمىشد . سپس مرحوم ممقانى مىگويد: ما هم سخن او
را تأييد مىكنيم و به اخبار ابن بطّه اعتماد مىكنيم .
شاگردان
حسين جعفر بن قمى، پس از فراگيرى
و گردآورى احاديث و معارف اهل بيت (عليهم
السلام) ، درصدد برآمد كه يافتههاى ارزشمند خود را به افراد
شايسته و جانهاى تشنه انتقال دهد. از اين رو گروهى از دانشطلبان، نزدش شتافتند و
از خرمن دانش او خوشهها چيدند كه به تعدادى از آن چهرههاى تابناك اشاره مىكنيم:
1- اولين شاگرد برجسته و
پرآوازه او، شيخ صدوق قمى است: شيخ صدوق از پرتلاشترين و موفقترين و نام آورترين
محدّثان شيعى است. او در سده چهارم هجرى زيست مىكرد. او در عصرى كه امكانات نوشتن
و تأليف كتاب و مسافرت بسيار مشقّتبار بود، توانست با سفرهاى طولانى خود به گوشه
و كنار جهان اسلام از شرق به غرب و جنوب، مانند ماوراءالنهر، مرو، سمرقند، عراق،
ايران و شبه جزيره عربستان، در رديف بزرگترين پديدآورنده كتابهاى حديثى قرار
گيرد. آن بزرگوار در اواخر سده چهارم هجرى در سال 381 جان به جان آفرين تسليم كرد
و در كنار مرقد حضرت عبدالعظيم (عليه
السلام) در شهر رى به خاك سپرده شد.
2- احمد بن
محمد بن نصر رازى سمسار
3- احمد
بن حسين بن عمران: درباره اين محدّث فقط نوشتهاند كه او از
معاصرين شيخ صدوق است؛ اما منزلت علمى او در كتابهاى تراجم مورد كاوش واقع نشده
است. در اين جا يادآورى يك نكته دقيق رجالى شايان توجّه است. محقّق بزرگ آيت اللّه
آقابزرگ تهرانى در اثر تحقيقى خود به نام الاعلام مىنگارد:احمد بن حسين بن احمد
بن عمران، صاحب كتاب اختصاص است؛ كتابى كه شيخ مفيد، كتاب عيون و محاسن خود را،
كه در عصر ما به عنوان كتاب اختصاص شيخ مفيد شهرت يافته، از كتاب اختصاص احمد بن
حسين و از ساير كتابهاى روايتى مانند كتاب مِحَن اميرالمؤمنين (عليه السلام) و
فضائل اميرالمؤمنين از ابن دأب و كتاب صفة بهشت و جهنم و قبض روح المؤمن و الكافر
از سعيد بن جناح و غير اين ها، برگرفته است. و چون اوّلين كتابى را كه شيخ مفيد
احاديث را از آن استخراج كرد، كتاب اختصاص احمد بن حسين بود، لذا كتاب مفيد، به
نام اختصاص اشتهار يافت. بر اين اساس است كه كتاب عيون و محاسن در فهرست
كتابهاى مرحوم مفيد يادآورى شده است؛ اما كتاب اختصاص را هيچ يك از دانشمندانِ
كتابشناس در جمله كتابهاى مفيد ذكر نكردهاند.او سپس اضافه مىكند: استاد
بزرگوار ما، ميرزاحسين نورى، در خاتمه كتاب مستدرك الوسائل، اشتباه فرمود كه جعفر
بن حسين قمى را از استادان مفيد شمرد. ريشه اين اشتباه از اين جا ناشى مىشود كه
او قصور كرد كتاب اختصاص از شيخ مفيد است. بلكه جان كلام اين جا است كه احمد بن
حسين روايت مىكند از استاد خود، جعفر بن حسين قمى، آن گاه شيخ مفيد كه آمده از
كتاب اختصاص احمد بن حسين به عين الفاظ، استخراج كرد؛ حاجى نورى خيال فرمود كه
مفيد از جعفر بن حسين روايت مىكند.
4- محمد بن
على بن فضل بن تمام: اين محدّث بزرگوار، كنيهاش ابوالحسين و
استاد حديث گروهى از استادان شيخ نجاشى است.نجاشى در منزلت او چنين مىنگارد: محمد
بن على بن فضل بن تمام بن سُكَين؛ همانا او ملقّب به سُكَين شد؛ زيرا بزرگان حديث،
او را بسيار بزرگ مىداشتند و او محدّث موجّه، موثّق، برجسته و داراى باورهاى دينى
درست و منطقى و بسيار خوش تأليف بود. او آن گاه تمامى آثار اين استاد حديث را نام
مىبرد. از سخن شيخ طوسى بر مىآيد كه او در سال 340 در قيد حيات بوده است.
شخصيّت راوى
اينك لازم است كه شخصيّت و منزلت
جعفر بن حسين قمى را از ديدگاه دانشوران شيعى، مورد ارزيابى قرار دهيم. در اين
زمينه زيباترين و دقيقترين سخن، از نجاشى است كه مىگويد: جعفر بن حسين، معروف به
ابى محمّد مؤمن قمّى، استادى است از استادان قم؛ محدّثى صاحب وجاهت و وثاقت است كه
در مقطعى از زندگى خويش از شهر قم هجرت كرد و به سوى كوفه شتافت و رحل اقامت افكند
و در همين كوفه بود كه دنيا را بدرود حيات گفت.بر پايه همين سخن، تمامى
رجالنويسان، اين محدّث را ستوده و از او به نيكى ياد كرده و با ديده تكريم و
احترام به او نگريستهاند.آيت اللّه خويى در كتاب خود مىنويسد: جعفر بن حسين، يكى
از استادان شيخ صدوق است كه در شأن استادش گفته: رضى اللّه عنه كه نشانه بزرگىِ
اين استادِ حديث است.
تاليفات
جعفر بن حسين بن شهريار قمى،
علاوه بر تدريس، كتابهايى را نيز تأليف كرد و آموختههاى خود را به رشته تحرير
درآورد. نجاشى چند كتاب او را نام برده است كه عبارتند از:
1) كتاب المزار
2) فضل الكوفه و مساجدها
3) كتاب النوادر.
پارههاى زر
جعفر بن حسين با واسطه روايت
مىكند از امام باقر (عليه
السلام) كه فرمود: اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: زمين
براى هفت نفر خلق شده كه مردم به بركت وجود آنان روزى مىخورند و يارى مىشوند و
باران بر آنها مىبارد. از آنان است: سلمان فارسى، مقداد، ابوذر، عمار، حديفه و
عبداللّه بن مسعود. و حضرت على (عليه
السلام) مىفرمود: من پيشواى آنان هستم و آنان كسانى بودند
كه بر حضرت فاطمه زهرا نماز خواندند .
اثر دعاى امام
روايت مىكند از حمّاد بن عيسى
كه گفت: به محضر مقدس حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) رفتم و عرض كردم: جانم به
فدايت! از خدا بخواه به من خانه، همسر، فرزندان و خادم و حجّ هر سال را روزى
فرمايد. حضرت دعا فرمود: اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد وارزقه داراً و زوجةً و
ولداً و خادماً و الحجّ خمسين سنة. حمّاد مىگويد: چون حضرت فرمود 50 حج ، دانستم
زياده بر پنجاه سال زندگى نخواهم كرم. سپس مىگويد: من 48 حج به جا آوردم و اين
است خانه من و همسر من، كه در پس پرده است و صداى مرا مىشنود، و اين است پسر من،
و اين است خادم من كه پروردگارم اينها را به دعاى حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) به من
عطا فرمود. بعد از اين سخن، حمّاد دو حجّ ديگر انجام داد. چون سال سوم شد، خواست
به حجّ مشرّف شود؛ به ميقات كه رسيد و احرام بست و رفت كه غسل احرام كند؛ ولى
ناگهان سيلى جارى شد و او را غرق كرد.
ارزشهاى معنوى
روايت مىكند از حضرت امام جعفر
صادق (عليه السلام) كه آن بزرگوار فرمود: بعد از يكى از جنگها، گروهى اسير را به مدينه
آوردند. فرمان كشتن آنان صادر شد، جز يك نفر كه كشته نشد. آن مرد رو به حضرت رسول
كرد و گفت: پدر و مادرم به قربان تو، چرا از ميان آنان فقط مرا رها كردى و آزادى
بخشيدى؟ حضرت فرمود: جبرئيل از طرف پروردگار به من خبر داد كه در تو پنج خصلت وجود
دارد كه خدا و رسولش آنها را دوست دارند: الغيرة الشديده على حرمك و السخاء و
حُسنُ الخلق و صدق اللسان والشجاعة؛ غيرت شديد بر همسر و سخاوت و خُلق نيك و
راستگويى و شجاعت. آن مرد كافر تا اين سخنان را از رسول اكرم شنيد، بلافاصله
اسلام را برگزيد و مسلمان شد و اسلامش بسيار عالى و محكم بود. او در يكى از
جنگها، كه در ركاب پيامبر گرامى اسلام بود، و به شدت جنگ كرد و به درجه شهادت
نايل شد.
وفات
اين استاد گرانقدر و پرتلاش
شيعه، بعد از اين كه عمر بابركت خويش را در دو شهر قم و كوفه به گردآورى و نشر
اخبار معصومين (عليهم
السلام) سپرى كرد، سرانجام در سال 340 هجرى در شهر كوفه سفر
ابدى خود را آغاز كرد و در همان شهر، در جوار قبر مطهّر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) به
خاك سپرده شد.