معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل دوازدهم

                                                             اعتقادات باطل در مورد ملائكه


نفى عقيده باطل تصرّف جن و ملك در تكوين


«قُــلِ ادْعُوااللّــهَ اَوِ ادْعُــوا الرَّحْمــنَ اَيّامــا تَدْعُوا فَلَهُ الاَسْماءُ الْحُسْنــى!»
   (110 / اسراء)
اين آيه از آيات برجسته قرآنى است كه آن حقيقتى را كه قرآن كريم از مسئله توحيد ذات و توحيد عبادت در قبال ديد وثنيت (مشركين) نسبت به توحيد در ذات و شرك در عبــادت مى بينيد آشكار و روشن مى سازد.
وثنيت، خداى سبحان را ذاتى متعال از هر حد و وصفى مى بيند و همين ذات مطلق وقتى به يكى از تعينات كه خود اسمى است از اسماء متعين مى شود همان را تولّد مى خوانند، و از نظر ديد وثنيت، ملائكه و جن مظاهر عاليه اى براى اسماء هستند، و به همين جهت آن دو را از فرزندان خدا دانستند كه در عالم كون دخل و تصرف دارند، و نيز از نظر ديد آنان عبادت عبادت كنندگان و توجه هر متوجهى از مرحله ظهور اسماء و مرتبه فرزندان خدا كه مظاهر اسماى اويند تجاوز نمى كند (و به خدا نمى رسند، هر چند كه او خيال كند متوجه خدا شده بلكه در حقيقت متوجه خدا شده بلكه در حقيقت متوجه همان فرزندان خدا گشته است.)
به نظر وثنى ها خواندن هر اسمى از اسماء خدا پرستيدن همان اسم است، يعنى پرستيدن ملك و جن است كه مظهر آن اسم است، و همان جن و ملك اله و معبود آن عبــادت است، و تعدد خدايــان از همين جا ريشه گرفته است كه چون دعاها انواع زيادى داشته و زيادى انواع دعاهــا هم به خاطر زيادى و تعدد انواع حاجات بوده است.
اسماء و يا مظاهر اسماء از جن و ملك را فرزندان خدا دانستن خطاست زيرا اطلاق فرزند يا پسر بر جن و ملك، چه اطلاق به نحو حقيقت باشد و چه به نحو مجاز و به عنوان احترام و تشريف، محتاج نوعى سنخيت و اشتراك ميان ولد و والد و پسر و پدر است و ساحت كبريائى خداى تعالى منزّه است از اين كه چيزى غير او شريك در ذات و يا كمال باشد.
نسبت تصرف در كون را به جن و ملك دادن هر قسم تصرف باشد باطل است زيرا اين ملائكه و همچنين اسمائى كه ملائكه مظاهر آنند خودشان از خود، مالك چيزى نيستند و در قبال خداى تعالى در هيچ چيز استقلال ندارند.
هيــچ سببى از اسباب فعّاله عالــم نيست مگر اين كــه خدا قــدرت و سببيــت را به آن داده، پــس مالك حقيقــى هر چه كه اسباب مالكنــد خداســت، و قــادر هر قدرتــى كه آن هــا از خود نشــان دهنــد خداست نــه خــود آنان.
و اين آن حقيقتى است كه آيه بعدى هم كه مى فرمايد:
«وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدا وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ...!» آن را افاده مى كند. (1)
1- الـميــــــــــزان ج، 26 ص 21.

/ 128