معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بر آن توانائى و قدرت نداشته و چون حضرت زكريا از وجود آن علامت، با دانستن اين كه شيطان در نفوس انبيا تصرف نمى تواند نمايد، رحمانى بودن بشارت را درك نمود.
امتياز «كلام ملكى» را از «كلام شيطانى» مى توان از خصوصياتى كه در آيات گذشته به آن تصريح شده به دست آورد، زيرا خاطر ملكى ملازم با «شرح صدر» بوده و به «مغفرت و فضل» الهى دعوت و بالاخره منتهى به چيزى مى شود كه مطابق دين ـ يعنى معارف مذكور در قرآن و سنت نبوى ـ مى باشد. از طرف ديگر خاطر شيطانى، ملازم «ضيق صدر» مى باشد و به «متابعت هواى نفس» دعوت مى كند، و بالاخره منتهى به چيزى مى شود كه مخالف دين و معارف آن، و همچنين مخالف فطرت انسانى باشد.
انبياى الهى و كسانى كه مانند آنان از مقرّبين الهى محسوب اند. بعضا ممكن است ملك و شيطان را مشاهده كنند و آن ها را هم در عين مشاهده بشناسند، چنان كه خداى متعــال از آدم، ابراهيــم، لوط عليهم السلام هميــن معنا را حكايت فرموده و روشن است كه اينان در آن موقع احتياجى به ممّيز ندارند، زيرا در عين ديدن ملك يا شيطان و شناختن آن ها راه شك و اشتباهى در حق شان معنى ندارد، اما در غير صورت مشاهده ملــك و شيطان ـ مانند ساير مؤمنين ـ احتياج و نياز به ممّيز است، كه بالاخره به «وحى» منتهى مى شود.(1)
1- الميــزان ج: 5، ص320.


تأثير ملك يا شيطان در رؤيا و حديث نفس


« وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْويلِ الاَحاديثِ...!» (6 / يوسف)
«تَأْويلِ»، آن پيش آمدى را گويند كه بعد از ديدن خواب پيش آيد و خواب را تعبير كند، و آن حادثه اى است كه حقيقت آن در عالم خواب براى رؤيا مجسم شده در شكل و صورتى مناسب با مدارك و مشاعر وى خودنمائى مى كند.
كلمه «اَحاديث» جمع حديث است و بسيار مى شود كه اين كلمه را مى گويند و از آن رؤياها را اراده مى كنند، چون در حقيقت رؤيا هم حديث نفس است، چه در عالم خواب امور به صورت هايى در برابر نفس انسان مجسم مى شود، همان طور كه در بيدارى هر گوينده اى مطالب خود را براى گوش شنونده اش مجسم مى كند، پس رؤيا هم مانند بيدارى حديث است.
اين كه گفته شده « خواب  صادق حديث و گفتگوى ملائكه است و رؤياى كاذبه گفتگوى شيطان است،» صحيح نيست. زيرا بسيارى از رؤياها هست كه نه مستند به ملائكه است و نه به شيطان، مانند، رؤياهائى كه از حالت مزاجى شخص بيننده ناشى مى شود.
منظور از حديث فرشته يا شيطان، حديث به معناى تكلّم نيست و بلكه مراد اين است كه خواب، قصه و يا حادثه اى از حوادث را به صورت مناسبى براى انسان مصور و مجسم مى سازد، همان طوركه در بيدارى گوينده اى همان قصه يا حادثه را به صورت لفظ در آورده و شنونده از آن به اصل مراد پى برد و نيز حديث ملك و شيطان نظير اين است كه درباره شخصى كه تصميم دارد كارى بكند و يا آن را ترك كند مى گوييم: نفس او وى را حديث كرد كه فلان كار را بكند و يا ترك كند. معناى اين حرف اين است كه او تصور كردن

/ 128