[مواقف قیامت] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[مواقف قیامت] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
در كتاب فوايد المشاهد شيخ شوشتري در مجلس چهارم از ماه صفر آمده در قيامت بر روي صراط 50 موقف وجود دارد كه در هر موقف سوالي پرسيده مي‌شود اين 50 موقف كدامند آيا روايتي داريم كه آنها را تك تك معرفي كرده باشد؟


پاسخ :

معاد انديشي جزو توجهّاتي است كه انسان را از بسياري لغزشها در مسير تكامل و تعالي در امان مي‌دارد دغدغة شما در برابر بازگشت به مبدأ براي ما نيز آموزنده است اميدوارم با پاسخ پرسش شما درك ما نيز از معاد روشني بيشتري پيدا كند. دربارة‌مواقف قيامت پرسيده‌ايد:
در سورة معارج آيه چهار آمده است: تعرح الملائكة والروح اليه في يومٍ كان مقداره خمسين الفَ سنَةٍ بسياري از مفسرين در ذيل اين آيه به حديثي از امام صادق ـ عليه‎السّلام ـ اشاره كرده‎اند كه حضرت در فرازي از آن مي‎فرمايند: حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبو عليها فان للقيامة خمسين موقفاً، كلّ موقفٍ مقداره الف سنةٍ[1] ترجمه: نفس خود را حسابرسي كنيد پيش از آنكه در قيامت از شما حسابرسي كنند زيرا در قيامت پنجاه موقف و ايستگاه است كه هر يك در مقدار هزار سال طول مي‎كشد.
همين حديث را علامه مجلسي نيز در بحارالانوار با كمي تفاوت از امالي شيخ طوسي نقل كرده‎اند[2] چنان كه از حديث بر مي‎آيد مواقف قيامت را پنجاه موقف ذكر كرده‎اند ولي هيچ حديثي بدست نيامد كه اين پنجاه موقف را ذكر كرده باشد ولي بر اساس ساير روايت در اين باره اظهار نظرهايي صورت گرفته است. شيخ صدوق در رسالة اعتقادات مي‎فرمايد: عقيده ما اين است كه اسم هر يك از عقباتي كه در محشر هستند اسم يكي از فرايض اوامر و نواهي الهي است، كه در هر عقبه دربارة آن از انسان سؤال مي‎شود و در صورتي كه كوتاهي كرده باشد در آن حبس شده و حقّ خداوند از او مكالبه مي‎شود.[3]
شيخ مفيد نيز در توضيح همين عبارت صدوق مي‎گويد: عقبات عبارتند از اعمال واجب و سؤال از آنها و منظور از عقبات كوهها و دره‎هاي واقعي نيست بلكه اعمال به عقبه تشبيه شده‎اند چنان كه در آية شريفه: فلا اقنحم العقبه، و ما ادريك ما العقبه[4]، آمده است؛ يعني: ولي او از آن گردنة مهم نگذشت و تو چه مي‌داني آن گردنه چيست.[5]
صدوق برخي از اين عقبات را كه بر روي صراط هستند چنين نام مي‎برد، ولايت، مرصاد[6]، رحيم، امانت، صلاة و... كه مورد تأييد شيخ نيز قرار مي‎گيرد[7].
صاحب كنزالدقائق در تفسير سورة معارج فرازي از يك حديث را ذكر كرده كه به آن اشاره مي‎كنيم[8]روايتي طولاني از اميرالمؤمنين علي ـ عليه‎السّلام ـ در كتاب التوحيد شيخ صدوق آمده است كه از آن فردي در بارة‌ اختلافات ظاهري آيات قرآن از حضرت سؤال مي‎كنند و در بخشي از آن روايت به آيات قيامت اشاره مي‎كند آيات 38 نبأ و 23 انعام و 25 عنكبوت و 65 ص و 28 ق و 65 يس را ذكر مي‎كند. كه در يكي خبر مي‎دهد كه آنها سخن نمي‎گويند در ديگري با اذن سخن مي‎گويند و صحيح مي‎گويند و در آيه ديگر از اين كه آنها خود را مشرك نمي‎دانند خبر مي‎دهد و در جاي ديگر مُخاصمة اهل جهنم را بيان مي‎كند.
حضرت در جواب مي‎فرمايند هر يك از اين آيات مربوط به يكي از مواطن قيامت است چرا كه در يك موطن خداوند انسانها را در يك جا جمع مي‎كند و آنها گروه گروه مي‎شوند و با هم صحبت مي‎كنند و برخي براي برخي استغفاره مي‎كنند و برخي ديگران را لعن مي‎كنند. در موطني ديگر به احوالات خود گريه مي‎كنند، در يك موطن از آنها استنطاق مي‎شود ولي مي‎گويند ما مشرك نبوديم و خداوند بر دهان آنها مهر زده و از اعضاء و جوارحشان سؤال مي‎كند، در موطن ديگر از هم مي‎گريزند و در اين موطن انبياء شهادت مي‎دهند و[9]....
ظاهر سخن اميرالمؤمنين چنان نيست كه مواطن قيامت منحصر به همين موارد باشد لذا برخي از نويسندگان تلاش كرده‎اند بر همين منوال، مواقف قيامت را بر اساس آيات قرآن بيان كنند، برخي نيز بر اساس رواياتي كه موارد سؤال در قيامت را ذكر كرده‎اند اين مواقف را بر شمرده‎اند كه به نام اين كتب اشاره خواهد شد.
درباره مدت زمان توقف در اين مواقف علامه طباطبايي مي‎فرمايند: منظور از پنجاه هزار سال بودن آن است كه اين فاصله به قدري است كه اگر در اين دنيا باشد و زمان جاري در اين دنيا بر آن منطبق شود پنجاه هزارسال طول خواهد كشيد ولي چنان كه در روايت آمده به فرموده پيامبر اكرم (ص) اين زمان براي مؤمن از مدت زمان اداي يك نماز واجب در دنيا كوتاهتر است[10].
براي مطالعه بيشتر مي‎توانيد به كتابهاي ذيل مراجعه فرمائيد
1ـ سرنوشت انسان، احمد زمرديان شيرازي، كتابفروشي اسلاميه، تهران، 1351، چاپ دوّم.
2ـ معاد از نظر روح و جسم، محمد تقي فلسفي، نشر معارف اسلامي،‌ تهران، 1362، جلد دوّم.
[1] . الكافي با ثقة الاسلام كليني با دارلكتب الاسلامي، تهران، 1362، چاپ چهارم، ج8، ص 143 به حديث 108
[2].بحارالنوار با علامه محمد باقر مجلسي، دار احياء التراث العربي، با بيروت لبنان، 1403هـ ق، ج7، ص126، حديث3
[3] . همان، ص129
[4] .قرآن كريم، سورة‌بلد، 11ـ13
[5] . بحارالنوار، همان.
[6] . بر اساس آيه، ان ربك لبالمرصاد، فجر، 14
[7] . همان، ص130.
[8] .محمد بن محمد رضا مشهدي قمي، تفسير كنزالدقائق و بحرالغرايب، تحقيق جنين در گاهي،مؤسسه چاپ و نشر و وزارت ارشاد، تهران، 1411هـ ق به، ج13، ص432.
[9] .صدوق، ابي جعفر محمد بن علي، التوحيد،‌جامعه مدرسين حوزه علميه، قم، بي‎تا، ص260، 261، حديث5.
[10] . طباطبايي، سيد محمد حسين (علامه)، الميزان في تفسير القرآن،‌مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان، قم، 1371،چاپ پنجم، ج20، ص7و 12

/ 1