[در كدام سوره و آيه در مورد تقليد اشاره شده است؟] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[در كدام سوره و آيه در مورد تقليد اشاره شده است؟] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
در كدام سوره و آيه در مورد تقليد اشاره شده است؟


پاسخ :

مقدّمه: يكي از قوانين كلي كه مورد تاييد همة عقلا مي‌باشد قانون«رجوع جاهل به عالم» است كه در مسئلة ديني از آن به نام تقليد ياد شده است. و مسئله تقليد؛ يكي از واجباتي است كه وقتي شخصي به سن بلوغ رسيده، بر او واجب مي‌شود، كه بايد از مجتهد جامع‌الشرايط تقليد نمايد. با بيان جامع‌الشرايط مسئله تخصّص ـ كه از مسائل بسيار مهم است ـ را مطرح مي‌كند كه قرآن كريم روايات نيز آن را به رسميّت شمرده.
خداوند متعال در قرآن كريم مي‌فرمايد:«... فَسْئلو اَهْلَ الذِّكر إن كُنْتم لاتَعْلَمونَ»[1]«اگر نمي‌دانيد ا ز آگاهان بپرسيد».
اين آيه شريفه و در سورة ديگر[2]نيز همين آيه را آورده كه از اين آيه براي مسأله «جواز تقليد از مجتهدان اسلامي» استدلال مي‌شود.[3]
اگر چه روايات زيادي از ائمه معصومين ـ عليه السّلام ـ وارد شده كه اهل ذكر ما هستيم،[4] ولي با بيان مصداق، آيه قرآن كريم منحصر و محدود نمي‌شود، بلكه دامنة وسيع و گسترده خويش را دارد، زيرا كلمه ذكر به معني هر گونه آگاهي و يادآوري و اطلاع است و اهل ذكر نيز آگاهان و مطلعين مي‌باشند نه در عرض آنها. بدين معنا، اگر مراجع از فرمايشات ائمه ـ عليه السّلام ـ استنباط كنند و شرايط چهارگانه روايت؛ فأمّا من كان من الفقها صائناً لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً علي هواه، مطيعاً لأمر مولا فللعوام أن يقلّدوه[5] يعني نگهدارنده نفس خود باشد، نگهبان دين خود بوده و مخالفت هواي نفس باشد و مطيع دستورات الهي باشد» در اين صورت پيروي از آنها لازم است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ حصر الاجتهاد؛ شيخ آغابزرگ تهراني، قم، مدرسه الامام المهدي، 1401 هـ .ق.
2. الاجتهاد و التقليد؛ امام خميني، موسسه تنظيم و نشر آثار امام، چاپ اول، 1418 هـ . ق.[1] . نحل/ 43.
[2] . انبياء/ 7.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات ارالكتب الاسلاميه، ج13، 361.
[4] . عروسي حويزي، عبد علي، تفسير نورالثقلين، قم، علميه، چاپ دوم، بي تا، ج3، ص 55 و 413.
[5] . حر عاملي، محمد، وسائل الشيعه، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، ج18، ص 95.

/ 1