شينتو، نام مذهب بومي كشور ژاپن مي باشد. كه اصلاً از لغت چيني گرفته شده و مركب از دو كلمة (شن+تائو ) به معني طريق خدايان مي باشد اين دين مجموعه اي است از اعتقادات باستاني كه از آنيميسم يا پرستش ارواح، نشأت گرفته است و تا پيش از قرن ششم ميلادي نامي نداشته در آغاز مبتني بر اصول و فروع كلامي نبوده است، بلكه بعدها براي مقابله با طريقه ي بودايي كه به تازگي در ژاپن رواج گرفته بود، داراي مبادي اساسي شده. تاريخ پيدايش اين آئين مانند ديگر مذاهب ابتدائي معلوم نيست (چون در آن زمانها مبنائي براي تاريخ نبوده است. بنياد گذار آن نيز معلوم نيست و احتمالا از چين و هند و ديگر عقايد و اقوام ابتدائي اقتباس شده است. كتابهاي مقدّس اين آئين عبارتند از: 1ـ كوجيكي Kojiki = تاريخ دوران باستان.2ـ نيهونگي Nihongi =تاريخ ژاپن. 3ـ ينگي شيكي Yengi shiki = سرودها. عقايد آئين شينتو: اغلب ساكنين مجمع الجزاير ژاپن با اين عقيده كه موجودات طبيعي داراي روح و روان هستند، آنها را مي پرستيدند، به همين جهت به اين آئين «راه روانهاي نيك» نيز گفته شده است. آنها معتقد بودند كه آفتاب ماه خورشيد، رودخانه و باران هر يك را رواني است كه مورد پرستش و ستايش آنها قرار مي گيرد. درآئين شينتوي قديم نوعي (پلي ته ايسم) يا تعدد آلهه (منو ته ايسم) يا خدايان طولي بود، آنها ارواح، نفوس، امپراطور، برخي درختان و گياهان، صخره ها، طبيعت و حيواناتي چون مار، شير، گرگ، كلاغ، روباه، خرس را مورد پرستش قرار مي دادند. به نظر معتقدين آئين شينتو، آلهه يا خدايان بي شماري برفراز خانه ها و ساكنان آن شناور بوده و در شعله و پرتو چراغ ها رقص مي كردند، امّا در ميان اين آلهه گوناگون بعد از اخذ فن كتابت از چينيان، پرستش ارواح نياكان و مرده پرستي درميان ژاپنيها، رواج بيشتري پيدا كرد بطوري كه آئين شينتو در نظر ژاپنيها در درجة اول آئين ارواح و مردگان ميباشد كه اجداد خانواده مورد پرستش قرار مي گيرد و هر نوع حوائج خود را به كامي يا ارواح اين مردگان ارجاع ميدهند و بدبختي و خوشبختي را از آنها ميدانند، فلذا اشياء گرانبها را در گورها و كنار اجساد مردگان ميگذاشتند و گاهي چون بزرگي در ميگذشت، ملازمانش را نيز با او بخاك ميسپردند. افسانة شينتو: در اساطير قوم ژاپن، طي افسانه اي جالب، سرگذشت اصل و مبدأ آن سرزمين و آن مردم و پيدايش خاندان سلطنتي آن قوم بيان شده و در كتابي بنام كوجيكي، بسياري از اساطير باستاني مذكور است. خلاصة آن افسانه از اين قرار است: در ابتدا عالم وجود به صورتي آشفته در هم آميخته بود و در طول ايام، آسمان و بحر محيط از يكديگر جدا شدند و خداياني چند در كيهان مه آلود، مبهم و تيره نمايان گشتند و بتدريج نابود گرديدند تا سرانجام در صحنة هستي فقط دو خداي قادر توانا باقي ماندند كه آنها جزاير ژاپن و ساكنان آن را آفريدند. اين دو آلهه يكي مذكر بنام ايزاناگي و ديگري مؤنث موسوم به ايزانامي بودند كه پلي متحرك بين زمين و آسمان (احتمالا به صورت قوس و قزح) خلق كردند. در آن هنگام جهان به صورت شورابه اي غليظ بود و ايزاناگي از فراز پل فرود آمد و نيزة جواهر نشان خود را در آن شورابه فرو برد. آن را به هم آميخت و آن قدر اين عمل را ادامه داد تا غلظت يافته، جمود حاصل كرد، پس نيزة خود را از آن بيرون آورد، مايعي كه از نوك آن فرو مي ريخت بر روي هم گرد آمده به صورت جزيره اي درآمد، پس آن دو خداي نر و ماده برفراز آن جزيره رفته، ساكن گشتند. خداي ماده، ايزانامي در آنجا بزاييد و از زهدان او هشت جزيرة ديگر به دنيا آمد... . اسطورة شينتو بسيار در هم آميخته و طولاني است و بايد بدقت در آن نگريست، وقايعي را كه در حول و حوش مبدأ و منشأ آن به وقوع پيوسته و موجب و موجد وقايع و حوادث عظيم شده در نظرآورد. فرقه هاي شينتو: پس از تصويب و تأسيس قانون اساسي ژاپن، مورخ 1868م كه بر طبق آن آزادي عقيدة مذهبي به تمام افراد مملكت عطا گرديد، فرقه هاي شينتو به صورتهاي چند، متشكل شدند و كيش شينتو مانند ساير مذاهب جهان چون بودايي و مسيحي و غيره به شعب و فرقه هاي چندي منشعب شد. هم اكنون تعداد اين فرقه ها را تا 800 فرقه ثبت كرده اند كه هر يك داراي عقايد و رسوم جداگانه مي باشد، ولي همه در چارچوبة دين شينتو قرار دارند و به هزينة معتقدان خاص هر فرقه اداره مي شود. وضعيت شينتو در حال حاضر و تعداد معتقدين به آئين شينتو: در سال 1947 ميلادي هيروهيتو امپراطور ژاپن الوهيت يعني خدايي خود را در آن كشور نفي كرد و حاكميت ملّت را به رسميت شناخت. دينهاي رايج در ژاپن در حال حاضر در درجة اول دين ملي آن كشور شينتويي و در درجة دوم بودايي و در درجه سوم مسيحيت است. شمارة پيروان آئين شينتو بالغ بر هفتاد ميليون نفر است. اما در عين حال پيروان آن مي توانند پيرو دين بودا و مسيحيت يا تائويي نيز باشند. شينتو از زبان مفسّرين خودشان: «هيرانا» مفسر مذهب شينتو كه در قرن 18 و 19 ميلادي مي زيسته مي گويد: در اين مذهب همة مردگان به صورت خدا جلوه گر مي شوند و حوادث جهان طبيعت، معلول كار مردگان است اين مردگان هستند كه سرنوشتها را تعيين مي كنند، جهان را مسكون مي سازند و انسانها را پديد مي آورند، مزارع و كشتزارها را حاصلخيز مي سازند و موجب پيدايش فصول چهارگانه سال مي گردند. و هم آنان هستند كه بلا و قحطي و كارهاي خوب و بد از آنان صادر مي شود. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. تاريخ اديان و مذاهب جهان، ج 1، تأليف مبلغي آباداني. 2. كوجيكي (كتاب مقدس آئين شينتو) ـ تأليف احسان مقدس. 3. جان ژاپني (بنيادهاي فلسفه و فرهنگ ژاپني)، ويراستة چارلز مور، ترجمة ع پاشايي.