بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
سؤال اينجانب تأثير مال حرام در زندگي است با توجه به روزي حلال و تربيت فرزند چرا اين تأثير منفي را در حضرت موسي و حضرت يوسف ـ عليهما السلام ـ نمي بينيم در صورتي كه اين دو پيامبر الهي در خانة حكامي بزرگ شده اند كه قطعاً اموالشان مختلط به حرام مي باشد لطفاً توضيح دهيد؟
پاسخ :
اين پرسش در چند محور پاسخ داده مي شود: 1. بي ترديد جريان نحوة راه يابي موسي به خانه فرعون و پي آمدهاي بعدي آن جريان جزء مسايل شگفت انگيز و معجزه آساست. اما با توجه به آيات و روايات مسئله در مجموع اين مطلب بخوبي بدست مي آيد جريان تغذيه موسي در خانه فرعون بگونة خاصي بوده است مثلاً در قرآن مي فرمايد: (وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ)[1] يعني ما همه زنان شيردهنده را از قبل به او تحريم كرديم. در ذيل اين آيه گفته اند: به هر حال اراده خداوند به اين تعلق گرفته بود كه اين نوزاد به مادرش برگردد، طبيعي است كه نوزاد شيرخوار چند ساعت كه مي گذرد گرسنه مي شود گريه مي كند بايد دايه براي او جستجو كرد، اما عجيب اين كه پستان هيچ دايه اي را نمي گيرد اين همان تحريم تكويني الهي بود كه همه دايه ها را بر او حرام كرده بود براساس برخي روايات سه روز طول كشيد تا مادر موسي پيدا شد، نظر بعضي بر آن است كه اين تحريم تكويني شيرهاي ديگران براي موسي به خاطر اين بود كه خدا نمي خواست از شيرهائي كه آلوده به حرام. آلوده به اموال دزدي و جنايت و رشوه و غصب حقوق ديگران است اين پيامبر پاك بنوشد، او بايد از شير پاكي هم چون مادرش تغذيه كند. اما اين مسئله كه آيا بعد از اين جريان فرعونيان موسي را به مادرش سپردند كه او را شير دهد و در خلال اين كار همه روز يا گاه بگاه كودك را به دربار فرعون بياورد تا ملكة مصر ديداري از او تازه كند، و يا كودك را در دربار نگه داشتند دليل و سندي روشن در اين باره در دست نيست گرچه احتمال اول نزديكتر به نظر مي رسد.[2] و هم چنين در اين باره كه آيا موسي به كاخ فرعون منتقل شد و دوران شيرخوارگي پايان يافت بدست چه كسي سپرده شد آيا با مادرش بود يا نزد آسيه؟ برخي گفته اند موسي بعد از پايان شيرخوارگي در دامن آسيه بزرگ شد.[3] از مجموع اين مطالب مي توان بدست آورد همان طوري كه در زمان شيرخوارگي خداوند زمينه اي فراهم ساخت تا موسي از شير حلال مادرش تغذيه كند و آيات قرآن به روشني اين مسئله را مطرح كرده، بعيد نيست كه به نحوي زمينه اي فراهم شده باشد كه تا مدت زماني كه در نزد آسيه بوده يا بدست مادرش سپرده شده نيز از طريقي كه براي ما مشخص نيست بگونه غذاي حلال براي او فراهم شده باشد. لااقل قطعي نيست و دليلي در دست نداريم كه موسي از مال حرام فرعون تغذيه كرده باشد. ممكن است همانند دوران شيرخوارگي از راه خاصي زمينه تغذيه از مال حلال براي او فراهم شده باشد. بنابراين نمي توان به صورت قطعي ادعا كرد كه موسي در خانه فرعون از مال حرام تغذيه كرده و چرا به تربيت او اثر سوء نگذاشته است. 2. اما درباره حضرت يوسف. طبق بيان قرآن كريم، حضرت يوسف به عنوان غلام و برده به عزيز مصر فروخته شد، فرمود: (وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ)[4] يعني او را به بهاي اندكي و چند درهم فروختند. گرچه قرآن در ادامه مي فرمايد كه عزيز مصر به همسرش گفت او را گرامي بدارد[5] اما از آن جا كه به هر حال يوسف به عنوان يك برده فروخته شده بود خواه ناخواه خانواده عزيز مصر از او توقع كار و خدمت داشت و به نحوي از او كار مي كشيدند. پس مي توان گفت چون حضرت يوسف در واقع برده نبود و محصول دسترنجش از آن خودش بود لذا قيمت غذايي كه در خانه عزيز مصر مصرف مي كرد در حقيقت از دست رنج خودش و براي او حلال بوده است و هيچ محذوري ندارد كه كسي دست رنج خود را گرچه از فرد ظالم گرفته باشد مصرف كند. يعني اگر كسي نزد شخص ظالمي كار نمايد دست مزد او براي خودش حلال است و ربطي به مظالم آن شخص ندارد. (خصوصاً اين كه عزيز مصر همانند فرعون معاند با خدا نبوده است و تنها يك پادشاه بوده كه خدا را باور نداشته و يا به صورت نادرست اعتقاد داشته است مثلاً از روي جهل و قصور بت پرست بوده است.) گذشته از اين بعيد نيست كه حضرت يوسف خود توجه به مسئله داشته است كه تغذيه او در خانه عزيز مصر چگونه بايد صورت گيرد مثلاً گرچه او مورد تكريم همسرعزيز مصر بوده و با او همانند ساير برده ها عمل نمي كرده است. اما حضرت يوسف ممكن است براي اين زندگي او در خانه عزيز مصر با اموال او آلوده نشود شايد خودش كار مي نموده و از طريق دست مزد خود ولو در خانه آنها به نحوي غذاي حلال بدست مي آورده است. 3. مطلب ديگر آن است كه گذشته از جريان موسي و يوسف ـ عليهما السلام ـ براي برخي از ائمه ـ عليهم السلام ـ مثل جريان حضرت امام هشتم نيز گاهي پيش مي آمده است كه در دربار مأمون چيزي بخورد و يا تصرف نمايد و يا جريان كاروان كربلا بخصوص امام سجاد ـ عليه السلام ـ كه مدتي در شام بودند و بديهي است كه غذاي آنها را دستگاه بني اميه و يزيد تأمين مي كردند. و موارد مشابه ديگر. آيا در اين گونه موارد چگونه حل مي شود، جريان حضرت موسي و يوسف نيز از آن قاعده بيرون نيست. و از آنجا كه تصرف ائمه ـ عليهم السلام ـ در اموال خلفاي جور و سلاطين جور جائز است و در واقع آنچه حاكمان جور در اختيار دارند نوعاً تعلق به امام معصوم ـ عليه السلام ـ دارد و آنها به ناحق تصاحب كرده بوده اند لذا تصرف امام در اموال آنها نه تنها جائز بلكه حق مسلم ايشان است و براي امام تصرف در اموال آنها هيچ گونه محذوري ندارد. ممكن است جريان تصرف حضرت موسي و يوسف ـ عليه السلام ـ نيز از اين طريق كاملاً قابل توجيه باشد، زيرا آنها نيز در واقع در اموال مورد حق خود تصرف كرده اند و تصرف آنها در آن اموال برايشان محذوري شرعي نداشته است تا موجب اثر منفي در تربيتشان بشود. براي مطالعه بيشتر: 1. مجلسي، بحارالانوار، ج 49، نشر داراحياء التراث العربي، بيروت. 1403 ق. 2. ناصر مكارم، تفسير نمونه. ج 9، ص 292 تا 400، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1369 ش. 3. فلسفي، محمدتقي، گفتار فلسفي كودك از نظر وراثت و تربيت نشر هيئت نشر فرهنگ اسلامي تهران، بي تا. الناس اعداء ماجهلوا مردم دشمن چيزهايي اند كه نمي دانند. نهج البلاغه، حكمت 172 [1] . سوره قصص، آيه 12. [2] . ناصر مكارم، تفسير نمونه، ج 16، ص 34، ص 36، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1369 ش. [3] . همان، ص 36. [4] . سوره يوسف، آيه 20. [5] . سوره يوسف، آيه 21.