بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فرقه علي اللهي ها آيا همان غاليان و سر طالبي ها هستند؟ شيعه هستند يا سنّي؟ اينكه منكر نماز و روزه هستند نجس و كافرند يا نه؟ لطفاً در مورد اين فرقه توضيحاتي بدهيد؟
پاسخ :
براي روشن شدن مطلب نياز است كه سؤال فوق به شرح ذيل تفكيك شود: 1. آيا فرقه علي اللهي همان غاليان است؟ 2. سني هستند و يا شيعه؟ 3. آيا احكام اسلامي از قبيل روزه و نماز و حرام و حلال الهي را قبول دارند؟ 4. از نگاه فقهي حكم آنها چگونه است آيا نجس و كافرند؟ در رابطه با سؤال اول بايد گفت كه: برخي از پژوهشگران معتقدند كه فرقه هاي«اهل حق»، «نصيريان»،«علي اللهيان» و «علويان» از فرقه هاي غلات مي باشند كه بعدها در اسلام پيدا شده و آثاري از مذاهب مجوس و مانوي در عقايد و باورهاي آنها وجود دارند، و قائل به حلول و تناسخند.[1] لقب«علي اللهي» را از آن جهت انتخاب نموده اند كه معتقد به الوهيت امام علي ـ عليه السّلام ـ هستند، اين گروه در ايران تركيه و سوريه زندگي مي كنند، در هر منطقه اي به يك نام خوانده مي شوند، مثلاً در تركيه، «علوي» و در سوريه«نصيري» و در شهرهاي مختلف ايران به نام هاي گوناگون ناميده شده اند، در مشهد«علي اللهي» و در تبريز«گوران» در لرستان«غلات» و گاهي در ايران خودشان را«اهل حق» نيز ناميده اند.[2] برخي ديگر معتقدند كه: گر چه فرقه علي اللهي جزء فرقه هاي غلات به حساب مي آيد و با فرقه«نصريه» هم عقيده اند و هر دو معتقد به الوهيت امام علي ـ عليه السّلام ـ مي باشند و لكن در بسياري از عقايد و تشريفات مذهبي به هيچ وجه با يكديگر يكسان نمي باشند و تفاوت هاي اساسي دارند.[3] در نتيجه اكثر پژوهشگران معتقدند كه: فرقه هاي«نصيريه»،«علي اللهي» و «علويان» جزء فرقه هاي غاليان مي باشند. از آنچه گذشت پاسخ سؤال دوم نيز روشن گرديد كه اين گروه ها نه شيعه هستند و نه سني، زيرا شيعه و سني هيچكدام قائل به الوهيت امام علي ـ عليه السّلام ـ نيستند هر چند برخي اين گروه ها را منتسب به شيعه دانسته و تعبير به«غلات» شيعه كرده اند و برخي از آنها نيز اصرار دارند كه فرقه اي از ريشه اثني عشريه مي باشند.[4] از ديدگاه آنها نماز و روزه بر شيوه اسلامي كاملاً مردود است در كتب اهل حق«علي اللهي» درباره نماز كمتر سخن به ميان آمده است و آنها پولي را كه به عنوان نياز و«سرانه دادن» مي دهند، كافي از نماز مي دانند و مي گويند: ما نياز مي دهيم و آن نياز غالباً يك گوسفند قرباني است. و باور دارند كه اگر نياز نباشد نماز بي سود است اگر نياز دهي پس نماز بيهوده است.[5] روزه علي اللهيان در سال سه روز و سه شب طول مي كشد و در روز سوم يعني شب چهارم با آداب مخصوص روزة خود را مي شكنند و با صرف «شام حق» افطار مي كنند. و اين شام به منزله جشني است و آن را«جشن خاوند گار» مي نامند و منشاء اين قسم روزه، داستان سه روز گرسنه ماندن سلطان اسحاق و يارانش در«غار نور» مي باشد. اين گروه همه چيز از خوردنيها و نوشيدنيها را حلال مي دانند و هيچ چيز بر آنها حرام نيست، حتي گوشت خوك و شراب.[6] و اينكه آيا آنها كافر و نجس هستند يا نه، بهتر است كه پرسش يكي از مؤمنين در رابطه با اهل حق«علي اللهيان» از يكي از مراجع تقليد و پاسخ ايشان را بدون هيچ گونه دخل و تصرف ذكر نمائيم: س: گروهي از مردم كه آنان را اهل حق و يا علي اللهيان مي گويند، طريقي براي خود قرار داده اند، مثلاً روزه ماه مبارك رمضان را سه روز مي دانند و نماز نمي خوانند و شيطان را از جمله خوبان مي دانند و شارب گذاشتن را بر خود لازم و واجب مي دانند و گرفتن آن را حرام مي دانند. منكر قيامت هستند و كيفر اخروي را در دنيا معتقد اند مثلاً اعتقادشان اينست: اگر كسي عملش خوب باشد به قالب حيوان خوب و اگر عملش بد باشد به قالب حيوان بد انتقال مي يابد، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را نعوذ بالله خدا مي دانند، آيا اينگونه افراد مسلمان هستند يا نه؟ و شرعاً از«نياز» آنها خوردن چه صورت دارد؟ و زن دادن و زن گرفتن اشكال شرعي دارد يا نه؟ حضرت آيت الله گلپايگاني در پاسخ فرموده است: اگر نعوذ بالله علي ـ عليه السّلام ـ را خدا بدانند و همچنين اگر منكر معاد و يا يكي از ضروريات دين مثل نماز و يا روزه بوده باشند كافر و نجس مي باشند و زن دادن و يا زن گرفتن از ايشان جائز نيست.[7] لازم به ذكر است كه از ديدگاه همه مراجع چنين كسي با چنين اعتقادي كافر و نجس مي باشد و اين سخن تنها ديدگاه آيت الله گلپايگاني نمي باشد. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. اهل حق، ولاديمير ايوانف، طبع تهران. 2. رحله ابن بطوطه، ابن بطوطه سيّاح.[1] . مشكور، محمدجواد، تاريخ الشيعه، تهران، كتابفروشي شراقي، 1368 ش، ص170. [2] . مرداني، سير كوتاه در مرام اهل حق، قم، مؤسسه دفاع از حريم اسلام، ص4. [3] . مشكور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامي، مشهد، آستان قدس رضوي، 1375، ص 443. [4] . همان. [5] . سير كوتاه در مرام اهل حق، ص38. [6] . دهخدا، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، بي تا، ج35، ص 142. [7] . گلپايگاني، محمدرضا، مجمع المسائل، قم، دارالقرآن، بي تا، ج1، ص44.