[حقیقت کفر، کافر و مشرک ] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[حقیقت کفر، کافر و مشرک ] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
كافر چه كسي است و مشرك چه كسي؟ و کسي كه به خدا و قرآن ايمان دارد ولي دستورات الهي را به درستي انجام نمي‌دهد از چه گروهي است؟ جايگاهش در قيامت کجاست؟


پاسخ :

كُفْر از نظر لغوي عبارت است از سَتْر و پنهان كردن. [1] به كساني كه حقيقت را مي‌فهمند و آن را پنهان مي‌كنند كافر گفته مي‌شود.[2] كفر گاهي به معني نداشتن ايمان به كار مي‌رود، خواه در اثر شك و جهل باشد و يا در اثر انكار عمدي و عنادآميز. و گاهي به قسم اخير يعني، انكار و عناد، اختصاص مي‌يابد.[3] حداقل كفر عبارت است از انكار يا شك در توحيد، يا نبوت، يا معاد، يا انكار چيزي كه بداند از طرف خدا بر پيامبران نازل شده است. و بدترين مراتب كفر، انكار عنادآميز همه اين حقايق با علم به صحت آنها و تصميم بر مبارزه با آنها است.[4]
در روايتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: شك در وجود خدا و نبوت، وقتي موجب كفر مي‌شود كه به انكار منتهي شود.[5] و قرآن مي‌فرمايد: آيات خدا را انكار نمودند در حالي كه در دل به آن يقين داشتند.[6] شرك به معني انكار توحيد و يكي از مصاديق كفر است.[7] توحيد و يگانگي خدا در مقابل شريك و مثل و ضد، براي خدا است. خداوند نامحدود و مطلق محال است كه تعدد و كثرت داشته باشد. همانگونه كه توحيد درجات و مراتب دارد، شرك نيز آن مراتب را دارد.
مراتب شرك:
1. مراتب شرك ذاتي يعني اعتقاد به خدايان متعدد.
2. شرك در خالقيت و فاعليت يعني خلقت و تدبير جهان به دست چند خدا سپرده شده است.
3. شرك در عبادت و اطاعت به معني پرستش و اطاعت غير خدا.
4. شرك صفاتي به معني اين‌كه، صفات خدا را غير ذات او، و آنها را غير يكديگر دانستن. شرك در پرستش به نوبة خود مراتبي دارد كه اسلام در برنامة توحيد عملي با آنها سخت مبارزه كرده است،[8] پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايد: كمترين شرك آن است كه انسان كمي از ظلم را دوست بدارد و اندكي از عدل را دشمن بدارد.[9]
برخي از اقسام شرك مانند شرك در صفات و رياكاري در اعمال عبادي موجب خروج از اسلام نمي‌شود، اگرچه اعمال را بي‌ارزش مي‌نمايد. اسلام، هرگونه هواپرستي، جاه‌پرستي، مقام‌پرستي، پول‌پرستي و شخص‌پرستي را شرك مي‌داند و با آن مبارزه مي‌كند. در صدر اسلام در محيط عربستان، مهمترين مبارزه، نبرد با شرك در عبادت و اطاعت بوده است. اعراب توحيد ذاتي و خالقيت را قبول نداشتند، ‌بتها را به عنوان شفيع پرستش مي‌كردند و سنت آباء و اجدادي خود را اطاعت مي‌نمودند و لذا آيات قرآن در نهي از منكر بيشتر به اين معني شرك ناظر است.[10]
مؤمن كم‌عقل
ايمان حالتي است دروني كه از دانش وگرايش مايه مي‌گيرد و لازمه‌اش اين است كه، شخص با ايمان، تصميم بر عمل داشته باشد. التبه، ايمان مراتبي دارد، ممكن است هيجانات شهوي يا غضبي، شخصي ضعيف الايمان را به گناه بكشاند. هر قدر ايمان قوي‌تر و كامل‌تر باشد، تأثير بيشتري در انجام اعمال شايسته خواهد داشت، اعمال ناشايست موجب ضعف ايمان و تاريك شدن قلب مي‌گردد. اگر انسان، با ايمان از دنيا برود و مرتكب گناهاني نشود كه سلب توفيق و سوء عاقبت و سرانجام شك و ترديد و انكار در پي دارد، به عذاب ابدي گرفتار نخواهد شد. گناهان كوچكش به واسطة اجتناب از كبائر بخشوده مي‌شود[11] و گناهان بزرگش به وسيله توبه كامل و مقبول آمرزيده خواهد شد و تحمل گرفتاري‌ها و مصائب دنيا بار گناهانش را سبك مي‌كند و سختي‌هاي برزخ و مواقف آغازين رستاخيز، ناخالصي‌ها را مي‌زدايد. و اگر باز هم از آلودگي گناهان پاك نشد به وسيله شفاعت كه بخشي از رحمت الهي است، از دوزخ نجات خواهد يافت. البتّه اين شفاعت در صورتي است كه ايمان خود را حفظ كرده باشد و اعمالي بر اساس ايمانش انجام داده باشد و در نتيجه مستحق نجات از عذاب باشد.[12]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آموزش عقايد، از استاد مصباح، ج، سوم، 3 درس آخر كتاب، چاپ سوم سازمان تبليغات، 1373. 2. جهان‌بيني توحيدي، از شهيد مطهري، بسيار جامع و خوب در اين موضوع بحث كرده است، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1357.[1] . مفردات راغب، ماده كَفَرَ، ص 433.
[2] . ري‌شهري‌ها، مقدمه‌اي بر شناخت خدا، از انتشارات ياسر، چاپ دوم، 1362، ‌ج 1، ص 88.
[3] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، چاپ سازمان تبليغات، چاپ سوم، 1373، ج 3، ص 128.
[4] . همان، ص 129.
[5] . اصول كافي، با ترجمه و شرح حاج سيدجواد مصطفوي، انتشارات مسجد چهارده معصوم ـ عليهم‌السّلام ـ ، ج 2، ص 463.
[6] . مصباح يزدي، محمد تقي، ‌آموزش عقايد، چاپ سوم، سازمان تبليغات، 1373، ج 3، ص 129.
[7] . مطهري، مرتضي، جهان بيني توحيدي، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1357، ص 36 ـ 89.
[8] . همان به نقل از: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج 3، ص 164، به نقل از كتاب (الدُرُّ المنثور).
[9] . بهشتي، خدا از ديدگاه قرآن، انتشارات بعثت، چاپ اول، 1352، ص 2.
[10] . مصباح، آموزش عقايد، چاپ سوم، سازمان تبليغات، 1373، ج 3، ص 137.
[11] . نساء/ 31.
[12] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، چاپ سوم، سازمان تبليغات، 1373، ج 3، ص 166.

/ 1