بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ماهيت پرسش و پاسخ در قبر چگونه است، با همين بدن مادى خاكى است و يا بدن مثالى و اگر با بدن مادى است، آيا ميت در قبر دوباره زنده مى شود؟
پاسخ :
در پاسخ از پرسش هاى پيشين اصل سوال در قبر برهانى و قطعى شد و گفته شد كه اجماع تمام مذاهب اسلامى بر اساس روايات متواتر اين است كه سوال در قبر حتمى است و اين مسأله در كنار اصل معاد از ضروريات مذهب بلكه از ضروريات دين اسلام است.[1] حاصل مطالعه عميق نشان مى دهد كه ميان دانشمندان فن سه نظر وجود دارد: 1. پاسخ گفتن با همين بدن مادى است و ميت در قبر يكبار ديگر زنده مى شود. 2. پاسخ گفتن با بدن است اما بدن مثالى مناسب عالم برزخ نه عالم دنيا. 3. اصل منكر و نكير، تجسم عقايد و اعمال انسان است در حقيقت عقل عملى و نظرى اند كه به صورت دو ملك بر انسان ظاهر مى شوند. هر يك از اين نظرات را گروهى از روايات تاييد مى كند، پس در حقيقت منشأ اقوال گوناگون روايات روايات گوناگون در باب سوال و عذاب در قبر است. براى روشن شدن مطلب و داورى درست به برخى از روايات اشاره مى شود. الف. رواياتى كه به گونه اى مى رساند كه روح به بدن مادى در قبر بر مى گردد: امام صادق(عليه السلام):... فاذا وضع فى قبره ردّ اليه الروح الى و ركيه ثم يسال عمّا يعلم;[2] هنگامى كه ميت در قبر گذاشته شد روح تا قسمت كمر (نيمه ى بدن) بر مى گردد آنگاه از آنچه مى داند سوال مى شود. امام صادق(عليه السلام):... پس آن دو ملك ميت را مى نشانند و روح را تا كمر (نيمه ى بدن) او مى رسانند، فيقعدانه و يلقيان فيه الروح الى حقويه...[3] امام صادق(عليه السلام): اتاه منكر و نكير فيقعدانه و يقولان له.[4] امام صادق(عليه السلام): و اذا كان كافراً... و يسلّط عليه الحيات و العقارب، و يظلم عليه قبره، ثمّ يضغطه ضغطة يختلف أضلاعه عليه ثمّ ثال بأصابعه فشرجها;[5] و اگر ميت كافر باشد... بر او مارها و عقرب ها را مسلط مى كند قبرش را تاريك مى كند و چنان فشارش مى دهد كه استخوانهايش مى شكند.... ب. رواياتى كه تنها مسأله قبر را بيان مى كنند و چيزى درباره ى كيفيت پاسخ گفتن نمى گويند و در مواردى از بدن و قالب مثالى سخن گفته اند. اين دسته روايات بسيار زياداند كه ذكر همه ممكن نيست تنها چند نمونه بيان مى شود: در كتاب شريف كافى از هيجده روايتى كه درباره ى سوال در قبر نقل شده تنها يك روايت به برگشت روح به بدن اشاره دارد.[6] امام صادق(عليه السلام) فرمودند: از شخص در قبرش سوال مى شود و اگر موفق بود، قبرش تا هفت زراع بزرگتر مىوشد و درى به سوى بهشت برايش باز مى شود.[7] در برخى روايات قبر را جزء عالم برزخ معرفى كرده اند: قلت و ما البرزخ؟ قال: القبر منذ حين موته الى يوم القيامه.[8]يعنى از اولين لحظه ى مرگ تا رستاخيز دنياى برزخ است. سخنى از زنده شدن و دنياى مادى به ميان نيامده است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درباره ى جعفر طيار فرزند ابوطالب كه در جنگ موته شهيد شد فرمود: او را مى بينم كه دو بال دارد و همراه ملايكه در بهشت پرواز مى كند.[9] امام سجاد(عليه السلام) فرمود: قبر باغى از باغهاى بهشت يا حفره اى از حفره هاى آتش است.[10] قبر مؤمن تا آن جا كه چشم اش كار مى كند گشوده و فراغ مى شود.[11] خداوند بر كافر نود و نُه اژدها را در قبرش مسلّط مى كند.[12] گشوده شدن قبر تا چشم كار كند، تبديل قبر به باغى از بهشت، پرواز با بال ها، حضور ده ها اژدها و... با قبر و بدن مادى سازگارى ندارد، حتماً جهان قبر همان گونه كه روايت فرمود جهان برزخ است. امام صادق(عليه السلام) درباره ى سرنوشت ارواح مؤمنان پس از جان دادن فرمود: زمانى كه خداوند روح مومن را گرفت، اين روح به قالبى مانند قالب دنيايى خود منتقل مى شود و مى خورد و مى آشامد و هر گاه كسى او را ببيند مى شناسد به همان صورتى كه در دنيا بود.[13] در روايت ديگر فرمود: زمانى كه خداوند روح مومن را گرفت، اين روح به قالبى مانند قالب دنيايى خود منتقل مى شود و مى خورد و مى آشامد و هر گاه كسى او را ببيند مى شناسد به همان صورتى كه در دنيا بود. در روايت ديگر فرمود: مومن با همان هيئت و شكل جسدى دنيايى در باغى از بهشت است و ارواح مشركين در آتش عذاب مى شوند.[14] اين گونه روايات عذاب و يا ثواب بدنى جسمانى در قبر را تاييد مى كند منتهى در بدن و جسم مثالى برزخى كه ماده ندارد و قابل رويت با چشم مادى نيست اما آثار و اشكال و اعراض مادى را دارد. ج. رواياتى كه تكيه روى تجسم مثالى عقايد و اعمال دارند كه به نوعى منازل قبر را تجسم ملكوتى اعمال معرفى مى كنند. كافى روايت مى كند:... وقتى مومن داخل قبر شد، قبر مى گويد خوش آمدى... و تا چشم كار مى كند قبرش فراخ مى شود و درى به سوى بهشت گشوده مى شود كه وى جايگاه خود را آن جا مى بيند و مردى از آن جا بيرون مى آيد كه چشمان ميت تاكنون به زيبايى او نديده، مى گويد كيستى كه خوشتر از تو تا حالا نديده ام. پاسخ مى دهد من انديشه و باور نيك تو بودم و عمل صالح تو بودم...[15] وقتى كافر وارد قبر مى شود، مردى خارج مى شود كه تا حالا به زشتى او نديده است. مى پرسد: كيستى؟ آن مرد زشت منظر پاسخ مى دهد من همان كارهاى زشتى هستم كه انجام مى دادى و همان آراء و عقايد خبيثى هستم كه بر آن بودى...[16][1]. علامه ى مجلسى ضمن ضرورى خواندن آن در دين اسلام منكر آن را كافر معرفى مى كند: حق اليقين، ص 477. سيوطى مى گويد: در اين باره روايات متواتر و موكد است و حدود بيست و شش طريق مستقل با راويان معتبر دارد. [2]. الفروع من الكافى، 3 / 130، حديث 2; شرح الصدور، سيوطى، ص 173، از ابى دنيا از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم): فاذا دخل قبره ردّت الروح الى جسده... [3]. همان، 3 / 239، حديث 12. [4]. بحار الانوار، 6 / 222، حديث 22; شرح الصدور، سيوطى، ص 171 ـ 170، از بخارى و مسلم. [5]. همان، 6 / 224، حديث 25; شرح الصدور، سيوطى، ص 171، از انس. [6]. الفروع من الكافى، 3 / 241 ـ 235; بدن و قالب مثالى برزخى،ر.ك: الفروع من الكافى، 3 / 246 ـ 244. [7]. همان 3 / 238، حديث 10. [8]. همان 3 / 242. [9]. بحار الانوار، 6 / 209. [10]. همان، 6 / 214، حديث 2. [11]. همان، 6 / 219، حديث 13. [12]. همان. [13]. همان، 6 / 269، حديث 124. [14]. همان، حديث 125 و 126. [15]. الفروع من الكافى، 3 / 241، حديث 1. [16]. همان، 3 / 242.