[عدالت خدا ثروت کفار و فقر اولیا الله ] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[عدالت خدا ثروت کفار و فقر اولیا الله ] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
چرا خداوند به اشخاصي كه همه مقدسات را خرافات مي پندارند مال و ثروت فراوان مي دهد ولي كساني كه هميشه به ياد خدا هستند به نان شب هم محتاجند؟ آيا با عدالت خداوند سازگار است؟


پاسخ :

پاسخ در چند محور ارائه مي شود:
1. قبل از همه بايد اشاره شود كه مال و ثروت داشتن براي كسي امتيازي محسوب نمي شود و اگر كسي از تمكن مالي بيشتر برخوردار است هرگز نبايد تصور شود كه او نزد خدا برتري دارد و فقيران از آن امتياز و برتري برخوردار نيستند. و چه بسا اگر از ديد الهي به مسئله نگاه شود زر اندوزي مايه ي سرافكندي انسان مي شود لذا قرآن كريم فرمود:"وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ"1 آنها كه طلا و نقره گنجينه و ذخيره و پنهان مي سازند، و در راه خدا انفاق نمي كنند به مجازات دردناك بشارت دهيد. در اين آيه از ثروت اندوزي بي رويه كه از اداء واجبات الهي مثلاً دادن زكات كه يكي از واجبات و مقدسات است خودداري مي شود به شدت نكوهش شده و صريحاً ثروت اندوزي و گنجينه سازي اموال را ممنوع كرده است.2 و در مقابل چه بسا انسان هاي والا مقام نظير انسان كامل فقر را مايه مباهات و افتخار خود مي شمارند لذا از وجود مقدس پيامبر اكرم رسيده كه فرمود:(الفقر فخري)3 فقر و تنگ دستي براي من ماية مباهات است. در مجموع به طور خلاصه بدست مي آيد كه ثروت موجب امتياز و فقر سبب سلب امتياز نمي شود.
2. اين مسئله كليت ندارد كه هميشه و در هر زمان و مكان افراد ناصالح در رفاه و آسايش و وفور نعمت هاي گوناگون خداوند باشند، امّا افراد صالح هميشه به نان شب شان محتاج باشند. چون در تاريخ نمونه هاي فراوان وجود داشته است، افراد صالح در وفور نعمت بوده اند كه نمونه هاي معروف و مشهور آنها حضرت سليمان پيامبر بود كه قلمرو قدرت و سلطنت و حكمراني او را همه مي دانند چگونه بوده است، و يا مثلاً خديجه زن صالحه اي بوده و ثروت فراوان داشته است و همه از جزئيات آن آگاه اند و عبدالمطلب جدّ پيامبر اسلام جزء افراد متموّل مكه بوده است و نمونه هاي ديگر. و هم اكنون افراد صالح فراواني وجود دارند كه در وفور نعمت اند. و در مقابل افراد ناصالح فراواني هستند كه به نان شب خود محتاج اند.
3. داشتن ثروت و برخورداري از وفور نعمت نه تنها ممكن است موجبات عذاب را در آخرت براي انسان فراهم كند بلكه چه بسا سبب عذاب انسان در دنيا نيز مي شود به همين جهت خداوند سبحان در سوره توبه اين آيه مباركه را دو بار نازل كرده كه فرمود:"فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ"4 يعني اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياورد، جز اين نيست كه خدا مي خواهد در زندگي دنيا به وسيله اينها عذاب شان كند و جان شان در حال كفر بيرون رود.(اين آيه در همين سوره دوبار در آيه 85 با عين تعبير آمده تنها كلمه ـ الحياة ـ تكرار نشده است) به طور كلي و خلاصه از اين دو آيه بدست مي آيد كه اگر برخي افراد ناصالح از ثروت و نعمت برخورداراند دليل بر آن نيست كه خداوند به آنها رحمت و توجه بيشتر دارد بلكه چه بسا همان ثروت مايه رنج و عذاب آنهاست حتي در دنيا لذا در برخي تفاسير ذيل اين دو آيه مطالبي مطرح شده كه به اختصار بازگو مي شود:".... امكانات اقتصادي و نيروهاي انساني در دست افراد ناصالح نه تنها سعادت آفرين نيست بلكه غالباً مايه دردسر و بلا و بدبختي است، زيرا چنين اشخاصي نه اموال خود را به جا مصرف مي كنند تا از آن بهرة مفيد و سازنده اي بگيرند و نه فرزندان سر براه و با ايمان و تربيت يافته اي دارند كه مايه روشني چشم آنان و حل مشكلات زندگي شان گردد بلكه اموالشان غالباً در راه هوس هاي باطل مصرف مي گردد و مايه غفلت آنها از خدا مي شود. و از طرف ديگر چون به اموال و فرزندان بالاخره دلبستگي دارند و به سراي وسيع و پرنعمت آخرت ايمان ندارند چشم پوشي از آنهمه اموال براي شان مشكل است تا آنجا كه ايمان شان را روي آنها گذاشته و با كفر از دنيا مي روند و به سخت ترين وضع جان مي دهند"5
4. چه بسا ثروتمندي و فقر براي انسان مايه امتحان و آزمايش الهي است يعني خداوند عده اي را با ثروت و برخي را با فقر مورد امتحان قرار مي دهد تا مشخص شود كه تقوا و ايمان خود را در شرايط گوناگون چه طور حفظ مي كنند. و در آيات متعدد قرآن نيز مسئله ثروت و نعمت بعنوان وسيله امتحان و آزمايش زياد مطرح شده است از جمله از قول حضرت سليمان چنين نقل كرده كه گفته است:
"هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ"6 يعني اين از فضل پروردگار من است مي خواهد مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مي آورم يا كفران مي كنم. و در جاي ديگر مي فرمايد:"لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ"7 يعني هدف اين است كه ما آنها را با اين نعمت فراوان بيازمائيم.
از اين گونه آيات بدست مي آيد كه ثروت و نعمت جزء وسايل آزمون الهي است. برخي را با افزايش ثروت و برخي را با كم كردن ثروت آزمايش مي كند لذا درباره كم شدن اموال كه مايه آزمون قرار مي گيرد آمده:
"وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ"8 قطعاً شما را به چيزي از قبيل ترس و گرسنگي و كاهشي در اموال و جان ها و محصولات مي آزمايم و مژده به كساني ده كه صابراند. از اين آيه به روشني بدست مي آيد كه گرسنگي و فقر همانند ثروت جزء وسايل آزمون الهي است.
پس از مجموع آنچه بيان شد به خوبي بدست آمد كه نعمت و ثروتمندي و فقر و تنگدستي براي افراد بشر اسرار و آثار مختلف و متعدد دارد. و هيچ گونه منافاتي با عدالت خداوند ندارد كه برخي ثروتمند وبرخي فقير باشند زيرا عدالت خداوند به معناي تقسيم مساوي ثروت نيست بلكه عدالت او در آن است كه هر كاري را بر اساس حكمت و مصلحت بندگان خود انجام مي دهد، و از همه اين ها گذشته عدالت خداوند را بايد در مجموع نعمت هاي او جستجو كرد مثلاً اگر به فردي لياقت عبادت و توفيق عبادت و بندگي و تهذيب نفس داده اين بزرگترين نعمت اوست. در حالي كه ممكن است برخي از ثروتمندان از اين نعمت ها كه ابديت انسان در گروي آنهاست محروم باشند بنابراين در اين گونه موارد بايد همه نعمت هاي خداوند را در نظر داشت و تنها برخي نعمت هاي زودگذر دنيا را ملاك قضاوت قرار نداد.
كسي از شما نگويد: خدايا من از فتنه و امتحان به تو پناه مي آورم. زيرا هيچ كسي را از فتنه خلاصي نباشد، خداوند فرمود: بدانيد كه دارايي ها و فرزندان شما فتنه و وسيله آزمون شماست.
"نهج البلاغه، حكمت 93"
براي مطالعه بيشتر:
1. ناصر مكارم، تفسيرنمونه، مجلات: 25 ص 121، 1 ص 533، 17 ص 86، 19 ص 493، 18 ص 402، 26
ص 461، 13 ص 405.
2. فيض كاشاني المحجة البيضاء، ج 7، 8، ص 313، نشر جامعه مدرسين، قم بي تا.
پي نوشت ها:
1 . سورة توبه، آية 34.
2 . ناصر مكارم، تفسير نمونه، ج10، ص 393، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1379 ش.
3 . ميزان الحكم، ج7، ص 501، نشر مكتب الاعلام الاسلامي قم، 1362 ش.
4 . سورة توبه، آية 55.
5 . ناصر مكارم، تفسير نمونه، ج7، ص 449، ج8، ص 70، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1379 ش.
6 . سورة نمل، آية 40.
7 . سورة جن، آية 17.
8 . سورة بقره، آية 155.

/ 1