دلداری امام عصر (عج) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دلداری امام عصر (عج) - نسخه متنی

محمد محمدي اشتهاردي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
دلداری امام عصر (عج)
ابراهیم بن محمد نیشابوری می گوید: حاكم ستمگر نیشابور، به نام عمر وبن عوف تصمیم گرفت مرا(به جرم دوستی خاندان رسالت و تشیع) اعدام كند، هراسان شدم ، با بستگانم وداع كردم و خود را به سامره ، حضور امام حسن عسكری (ع) رساندم ، و در آنجا قصد فرار و مخفی كردن خود داشتم ، وقتی كه به نزد آن حضرت ، شرفیاب شدم ، دیدم پسری كه چهره اش مانند ماه شب چهارده می درخشید، در آنجا نشسته بود، از نور جمالش آن چنان حیران و شیفته شدم كه نزدیك بود جریان خودم را فراموش كنم ، آن كودك نورانی به من فرمود: ای ابراهیم ! فرار نكن ، خداوند شر آن حاكم را از سر تو، دفع می كند. حیرت من زیادتر شد، به امام حسن عسكری (ع) عرض كردم : این آقازاده كیست كه از باطن من خبر داد؟فرمود: هو ابنی و خلیفتی من بعدی : این كودك پسرم ، و جانشین من ، بعد از من می باشد. همان گونه كه آن حضرت خبر داد، خداوند مرا از شر عمرو حفظ كرد، زیرا معتمد عباسی ، برادرش را فرستاد تا عمرو بن عوف را بكشد.
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي
/ 1