بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ضربتی از جنگ صفین علامه مجلسی (ره) در بحارالانوار از بعضی از صالحین نقل كرده كه شخصی بنام محلی الدین اربلی گفت : من نزد پدرم بودم ، مردی همراه پدرم بود، او را چرت (خواب سبك) برد و عمامه اش از سرش افتاد، و پدرم دید اثر زخم سنگینی در سر او پیدا است ، از او علت آن را سوال كرد. او گفت : این ضربت از جنگ صفین (كه در زمان خلافت علی (علیه السلام) بین سپاه علی (علیه السلام) و معاویه واقع شد) می باشد. پدرم گفت : جنگ صفین در زمان علی (علیه السلام) واقع شد، تو كه در آن زمان نبودی ؟ گفت : من سفری به سوی مصر كردم ، در راه مردی از قبیله غره با من همسفر شد، روزی هنگام حركت ، سخن از جنگ صفین به میان آمد، آن همسفر به من رو كرد و گفت : اگر من در جنگ صفین بودم شمشیرم را از خون علی (علیه السلام) و یارانش سیراب می نمودم ، من هم در جواب گفتم : اگر من می بودم شمشیرم را از خون معاویه و یارانش سیراب می نمودم اكنون من و تو از اصحاب علی و معاویه ایم ، همین بگو مگو باعث شد، كه كارمان به جنگ بكشد، همدیگر را زخمی نمودیم ،و من از بسیاری زخمهایی كه به بدنم وارد شد افتادم و بیهوش شدم . ناگاه احساس كردم مردی با سرنیزه مرا بیدار می كند، وقتی كه چشمم به او خورد، از مركب پیاده شد و فرمود در اینجا بمان سپس غایب شد، و پس از اندك زمانی برگشت ، و سر بریده آن دشمن علی (علیه السلام) كه با من جنگ كرده بود، با او بود، و مركب او را نیز آورده بود و به من فرمود: این سر دشمن تو است و تو ما را یاری نمودی ، و هر كه ما را یاری كند خداوند او را یاری می كند، ما هم تو را یاری كردیم . گفتم : تو كیستی ؟ خود را امام زمان (علیه السلام) معرفی نمود، سپس فرمود: هر كس از تو پرسید این ضربت از كجا آمده ؟ بگو از جنگ صفین است. داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي