تفاسیر قرن دوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفاسیر قرن دوم - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
تفاسیر قرن دوم
تفسير عكرمه
اثـر ابـوعبداللّه عكرمه (20 - 100 يا 105 ق) فرزند عبداللّه بربري مدني غلام ابن عباس از مفسران تابعين و مشاهير دانشمندان علوم قرآن در قرن اول هجري. وي از مـردم مغرب بود تفسير و علوم قرآن را از مولاي خويش ابن عباس و حضرت اميرالمؤمنين (ع) و به قول ابن حجر در تهذيب التهذيب (7/234) از حضرت امام حسن (ع) نيز فراگرفته است. هـنـگـامي كه ابن عباس مرد عكرمه همچنان غلام او بود سپس علي بن عباس عكرمه را به چهار هزار دينار به خالد بن يزيد فروخت. عـكـرمـه بـه او گفت علم پدر خود را به چهار هزار دينار فروختي علي بن عباس معامله را فسخ نمود و عكرمه را آزاد كرد. عـكرمه مي گفت چهل سال كسب علم نمودم و نيز من درب منزل ابن عباس فتوا مي دادم و ابن عباس در درون خانه بود. ابن عساكر از قول الشعبي نقل نموده.
مـا بـقـي احد اعلم بكتاب اللّه عز و جل من عكرمة و همچنين از قول قتاده مي نويسد: اعلم الناس بالحلال و الحرام الحسن (ع) و اعلمهم بالمناسك عطاء ابي رياح و اعلمهم بالتفسير عكرمة. عـكرمه در بسياري از بلاد اسلامي به سير و سياحت پرداخت و در اكثر شهرها تفسير و علوم قرآن تدريس مي كرد و شاگردان بسياري در مدرس او تربيت يافتند. تفسير عكرمه مانند بسياري از تفاسير صدر اول اسلام به شيوه روائي است و طي تفسيرهاي سني و شيعه بسياري نقل گرديده است. مـنـابـع : الاعلام، 4/244؛ تاريخ دمشق، اين عساكر، 17/140 - 152؛ التفسير و المفسرون، 1/107؛ تفسير، فرات كوفي، 48؛ حلية الاولياء، 3/326؛ خلاصة التذهيب، 270؛ رجال، كشي، 188؛ طبقات الـمـفـسـريـن داودي، 1/386؛ سـيـر اعلام النبلاء، 5/35؛ معجم الرجال الحديث، 11/161؛ ميزان الاعتدال، 2/208.
تفسير مجاهد.
اثر ابوالحجاج مجاهد (21 - 104 يا 105 ق) فرزند جبر و يا جبير مكي مخزوني از مفسران تابعين و علماي علوم قرآني شيعه. عـلـوم و فـنون تفسير را از ابن عباس اخذ كرد و ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب (4/22) افـزون بر ابن عباس وي را از شاگردان حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) ضبط كرده است ابن عساكر در تاريخ دمشق (24/87) و سايرين مي نويسند كه مجاهد سي مرتبه قرآن كريم را بر ابن عباس عرضه نمود و تفسير آيات قرآن را يكان يكان سؤال كرد. وي بـه سـيـر سـيـاحـت در بـلاد اسـلامـي پرداخت و در اكثر شهرها فضلا از محضر او بهره مند مي گشتند و نيز مدتي در كوفه تفسير قرآن تدريس مي نمود. او بـخـاطـر تـشـيعش سالها مورد بغض و كينه بني اميه بود و به زندان افتاد و همچنان در زندان حجاج بن يوسف ثقفي بود تا اينكه حجاج در سال 96 ق وفات يافت و مجاهد آزد گرديد. تفسير مجاهد به زبان عربي به شيوه روائي در هشت جلد موجود مي باشد. ايـن تـفسير در طي كتب معتبر سني و شيعه بسيار نقل گرديده است اكثر آنرا طبري در تفسير خويش و نيز بخاري و شافعي و سايرين از عامه در كتب خود ضبط كرده اند و همچنين در تفسيرها و كتب معتبر شيعه مانند كتب اربعه از او بسياري نقل گرديده است. مجاهد بسياري از فضائل حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) و خاندان عصمت و طهارت را (ع) را كه در قرآن كريم نازل گرديد نقل مي نمايد. امـروز نـسـخـه اي از تـفـسير مجاهد مورخه سال 544 ق به شماره 1075 ثبت در دفتر كتابخانه دارالكتب المصريه در هشت جلد موجود است : مجلد اول از سوره بقره تا آيه 43 سوره نساء؛ مجلد دوم از آيه 46 سوره نساء تا سوره انفال ؛ مجلد سوم از سوره توبه تا آيه 44 سوره بني اسرائيل ؛ مجلد چهارم از آيه 25 سوره بني اسرائيل تا آيه 25 سوره فرقان ؛ مجلد پنجم از آيه 27 سوره فرقان تا پايان سوره يس ؛ مجلد ششم از سوره صافات تا پايان سوره نجم ؛ مجلد هفتم از سوره قمر تا پايان سوره عم يتساءلون ؛ مجلد هشتم از سوره و النازعات تا پايان سوره الناس. ايـن نـسـخـه تـوسط مجمع الابحاث الاسلاميه پاكستان عكس برداري گرديد سپس با مقدمه و تـحـقيق عبدالرحمن الطاهر سورتي و با نفقه شيخ خليفه آل ثاني امير دولت قطر در دو ملجد به طبع رسيد و مجدد در بيروت تجديد چاپ گرديد. لازم بـه يـادآوري اسـت كه مصحح اختلافات متن تفسير و آنچه را كه در تفسير طبري ذكر شده است در پاورقي ضبط كرده كه بسيار نافع است. مـجـاهد پس از آزادي از زندان مجددا به مكه مكرمه بازگشت و در حال سجده دار فاني را وداع گفت. مـنـابـع : الاعلام، 5/278؛ تذكرة الحفاظ، 1/86؛ البداية و النهاية، 9/224؛ تفسير فرات كوفي، 49؛ تـفـسير قمي، 2/357 به بعد؛ التفسير و المفسرون، 1/104 - 107؛ تهذيب الاحكام، 5/276؛ تهذيب الـتـهـذيـب، 10/38؛ روضـة كافي، 220؛ خلاصة تذهيب، 369؛ سير اعلام النبلاء، 4/449؛ شذرات الـذهب، 1/125؛ صفة الصفوة، 2/117؛ العبر، 1/125؛ فوات الوفيات، 2/144؛ الكافي، 2/447 به بعد؛ معجم رجال الحديث، 14/187؛ ميزان الاعتدال، 3/439؛ النقض، 212.
تفسير سعيد مخزومي
اثر ابومحمد سعيد (م ح 105 ق) فرزند المسيب بن حزن قرشي مدني. مـي گـويـنـد در سـن هـفـتـاد و پـنج سالگي وفات يافت وي تفسير و تاويل را از محضر حضرت امـيـرالـمؤمنين (ع) و ابن عباس اخذ كرد و تربيت يافته امام بود و در تمام جنگهاي حضرت (ع) شركت داشت. روايـات وي در كـتب معتبر شيعه نقل شده است و سيد حسن صدر در تاسيس الشيعه مي نويسد تفسير را از اميرالمؤمنين علي (ع) و ابن عباس اخذ كرد و در كليه جنگهاي حضرت شركت داشت و امـام را ترك نكرد و نيز حضرت امام صادق و علي بن موسي الرضا عليهم السلام تصريح به تشيع وي كرده اند. مـنـابـع : اعيان الشيعه، 7/249؛ تاسيس الشيعه، 341؛ تذكرة الحفاظ، 1/54؛ جامع الرواة، 1/362؛ رجـال، ابـن داود، 171؛ رجـال، طـوسـي، 90؛ رجـال، كشي، 107؛ رجال، علامه حلي، 79؛ معجم الرجال الحديث، 8/132 - 140.
تفسير طاووس يماني
اثر ابوعبدالرحمن طاووس (م 106 ق) فرزند كيسان يماني، نقل روايات تفسيري او در تفسيرهاي ديگر به معناي موجود بودن تفسيرش نيست. وي از مفسرين شيعه و فقهاي اماميه بود. وي تـفـسـيـر و علوم قرآن را از ابن عباس فراگرفت و ابن قتيبه در كتاب خود المعارف ص 306 تصريح به تشيع وي كرده است. سـيـوطي او را در طـبـقه تابعين از مفسرين ياد كرده و قول ابن تيميه را كه اعلم الناس در علم تفسير بود تاكيد مي دارد. صـاحـب كـشـف الـظـنون وي را در عداد مفسرين از تابعين ضبط كرده و روايات وي در تفاسير اصحابنا الاماميه آمده است از جمله در تفسير فرات در تفسير سوره ن و القلم. تفسير وي به شيوه روائي است كه مفسرين ديگر از آن نقل كرده و خود تفسير اكنون وجود ندارد. مـنابع : اعيان الشيعة، 7/395؛ تاسيس الشيعة، 325؛ التفسير و المفسرون، 1/112؛ تذكرة الحفاظ، 1/90؛ الاتقان في علوم القرآن، 4/240؛ الذريعة، 4/279؛ رجال، ابن داوود، 190؛ رجال، طوسي، 94؛ جامع الرواة، 1/420؛ تفسير، فرات الكوفي، 497؛ معجم رجال الحديث، 9/155؛ مفسران شيعه، 70؛ تهذيب التهذيب، 5/8؛ حلية الاولياء، 2/3؛ صفة الصفوة.
تفسير عطيه عوفي
اثـر ابـوالـحسن عطية (م 111 ق) فرزند سعد بن جنادة عوفي كوفي معروف به جدلي از شيعيان معروف كوفه و مفسران اماميه. ولادت وي در عـصـر حضرت امير علي بن ابي طالب (ع) بوده و نام او را اميرالمؤمنين (ع) عطيه نهاد و تفسير و تاويل را از ابن عباس و زيد بن ارقم و عكرمه و عدي بن ثابت و ديگران اخذ كرد. تـفـسيري وي در پنج جلد بوده است (كه فعلا موجود نيست) و آنرا بر استادش ابن عباس عرضه نمود. عطيه از اصحاب حضرت باقر (ع) بوده است. ابـن عـماد حنبلي در شذارات الذهب (1/144) او را به عالمي نبيل و زاهدي رفيع مقام ياد كرده است و ذهيبي در ميزان الاعتذال (3/79) او را بخاطر تشيع اش تضعيف نموده و مي گويد (كان عطية يتشيع). منابع : جز آنچه در متن آمده است، الاعلام، زركلي، 4/237؛ التاريخ الكبير، 7/8؛ تهذيب التهذيب، 7/200 - 202؛ طبقات الكبري، ابن سعد، 304؛ معجم رجال الحديث، 11/149؛ مفسران شيعه، 70؛ الذريعة، 4/282.
تفسير ابي الجارود
(؛ تفسير امام باقر (ع))، منسوب به امام محمد باقر (ع) (57 - 114 ق) ابن نديم در الفهرست اين تـفسير را به عنوان نخستين تفسير در كتب تفاسير ذكر مي كند و آنرا از تصانيف حضرت باقر (ع) مي داند كه حضرت (ع) آنرا براي ابي الجارود املاء فرموده اند. نـام ابي الجارود زياد بن منذر (م 150) است وي در حال تولد نابينا بود و از اصحاب سه تن از ائمه اطهار (ع) حضرت علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد عليهم السلام بوده است. او مؤسس فرقه زيديه جاروديه است. ظـاهرا حضرت باقر(ع) در ايام استقامت او و قبل از گرايش وي به زيديه اين تفسير را بر وي املاء فرموده اند. راوي ايـن تـفسير از ابي الجارود در طريق شيخ الطائفه شيخ طوسي و ابوالعباس نجاشي، ابوسهل كثير بن عياش قطان است و او از روات ضعيف مي باشد. ولي علي بن ابراهيم بن هاشم قمي كه اين تفسير را در تفسير خود - كه به چاپ رسيده است - به اسـناد از ابي بصير يحيي بن ابي القاسم اسدي (م 150 ق) روايت كرده كه به توثيق او تصريح شده است و او از ابي الجارود روايت مي كند. آقابزرگ تهراني در الذريعه اين تفسير را تحت عنوان تفسير ابي الجارود ذكر مي كحند سپس تحت عـنوان تفسير الامام الباقر عليه السلام ياد كرده و سيد حسن صدر در تاسيس الشيعه تحت عنوان تفسير ابوجعفر الباقر عليه السلام ثبت كرده است.








مـنـابع : اعيان الشيعه، 1/656؛ تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام، 327؛ الذريعة، 4/251 و 262؛ تفسير فـرات الـكـوفـي، 79؛ جامع الرواة، 1/339/340، رجال، كشي / 199 - 200؛ رجال، نجاشي، 1/387؛ تـنـقـيح المقال، 1/16؛ انساب، سمعاني، 5/9؛ معجم رجال الحديث، 7/321 - 327؛ الفهرست، ابن نديم، 36؛ مفسران شيعه، 67.
تفسير قتادة
از قتاده (61 - 117 ق) فرزند دعامه سدوسي بصري از مفسرين و علماي بصره. وي اطـلاع وسيع در شعر و لغت عربي داشت و اعلم علماي عصر خويش در عراق بود و از مشاهير مفسرين تابعين است مفسرين اقوال او در تفسير آيات قرآن در تفاسير خود نقل كرده اند. ولي تفسير او فعلا وجود ندارد.
داودي در طـبـقـات الـمـفـسـريـن خـود و ذهبي در تذكرة الحفاظ به شرح حال وي در تفسير پرداخته اند. مـنـابـع : تذكرة الحفاظ، 1/122؛ التفسير و المفسرون، 1/125؛ معجم الادباء، 7/9؛ و فيات الاعيان، 4/85؛ طبقات المفسرين، 2/43؛ تهذيب التهذيب، 8/351 - 356.
تفسير زيد شهيد
تـفسير القرآن الكريم لزيد الشهيد، مفسر ابوالحسين زيد (79 - شهادت 121 يا 122 ق) فرزند امام زين العابدين (ع) معروف به زيد شهيد از فقهاء مفسران به نام شيعه در قرن دوم هجري. تفسير و علوم قرآن رااز پدرش حضرت سجاد (ع) و برادرش حضرت امام محمدباقر (ع) و حضرت صادق (ع) و ديگران فراگرفت و در فقه و تفسير و كلام و خطابه وحيد عصر خويش بود ابوحنيفه در حق وي مي گفت (ما رايت في زمانه افقه منه و لا اسرع جوابا و لا ابين قولا). هنگام قيام وي ابوحنيفه به او پيوست. تـفـسير مورد بحث به زبان عربي در يك جلد به شيوه روائي است كه اكثر مفسران شيعه آنرا طي تـفـسيرهاي خود نقل نموده اند از جمله فرات كوفي در تفسير خود بيست و هفت مورد در تفسير آيات قرآن كريم از وي نقل نموده است كه تمامي آنها در فضائل خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام مي باشد. و نيز چند تفسير ديگر به زيد نسبت مي دهند كه آنها نيز موجود هستند: 1 ـ تفسير قرائت زيد. 2 ـ تفسير مدخل الي القرآن لمواضع مختارة منه. 3 ـ تفسير غريب القرآن المجيد.
مـنـابع : اعيان الشيعة، 7/107؛ الاعلام، 3/59؛ تاريخ الادب العربي، كارل برو كلمان، 3/322؛ تاريخ دمـشـق، ابن عساكر، 9/149؛ تفسير فرات، كوفي، 122؛ تهذيب الاحكام، 8/235؛ تهذيب التهذيب، 3/362؛ خلاصة التذهيب، 129؛ رجال شيخ طوسي، 89 به بعد؛ سير اعلام النبلاء، 5/389؛ شذرات الـذهـب، 1/158؛ تاريخ الاسلام، 5/74؛ الطبقات الكبري، ابن سعد، 5/325؛ فوات الوفيات، 2/35؛ مـعـجـم رجال الحديث، 7/345؛ معجم المؤلفين، 4/190؛ مقاتل الطالبين، 127؛ مؤلفات الزيديه، 1/307 به بعد؛ من لا يحضره الفقيه، 1/126 - 128 به بعد.
تفسير عاصم
اثر ابوبكر عاصم (م 127 يا 128 ق) فرزند ابي النجود بهداللّه اسدي كوفي از مفسران شيعه و يكي از قراء هفت گانه معروف قرن دوم هجري. وي ايراني تبار و از هم پيمانهاي قبيله بني اسد بود. او فنون قرآن كريم و قراءات را از عبدالرحمن سلمي فراگرفت. سـلمي خود از شاگردان حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) بود و در علوم قرآن مخصوصا در قراءات مقام شامخي داشت. او مورد وثوق سني و شيعه مي باشد. و نـيـز دو روايـت در تفسير و قراءات عاصم مشهور است نخست روايت حفص بن سليمان بزاز كه فـرزنـد هـمـسـر دوم او بـود و روايـت دوم : ابـي بكر بن عياش حفص مي گويد كه عاصم به من مي گفت قرائتي را كه به تو آموختم همان قرائتي است كه از عبدالرحمن سلمي فراگرفتم و او از حـضـرت امـيـرالمؤمنين علي (ع) روايت كرده است و هر آنچه را كه به ابوبكر بن عياش آموختم همان قرائتي است كه از زربن حبيش فراگرفتم و او از ابن مسعود نقل مي كند. تـفـسـيـر مـورد بحث به زبان عربي است و در اكثر تفسيرهاي عامه و خاصه مخصوصا در قسمت قـراءات ذكـر شـده اسـت و مـورد اعتماد فحول علماي شيعه مي باشد علامه حلي در كتاب خود المنتهي مي نويسد: بهترين قراءات نزد من قراءت عاصم از طريق روايت ابوبكر عياش مي باشد. اين تفسير در كتب فقهي اماميه كتاب صلاة باب قراءات بسيار نقل شده است. بحرالعرفان بسياري از باب قراءات از عاصم نقل كرده است. ابن نديم در الفهرست عاصم را در طبقه سوم كوفيان بعد از يحيي بن وثاب ياد كرده است. وفات او را سال 128 ق ضبط نموده است. همچنين آيت اللّه خوئي در معجم رجال الحديث مي گويد يكي از قاريان هفتگانه مشهور مي باشد و نـيـز قـرائت او از طـريق حفص بسيار معروف است و هرچه از مصاحف قديم و جديد را مشاهده نموده ام تمامي آنها رسم الخط خود را بر مبنا و اساس قرائت عاصم نهاده اند. مـنابع : الاعلام، 3/248؛ اعيان الشيعة، 7/407؛ تاسيس الشيعة لعلوم الاسلام، 346 - 347؛ تهذيب الـتـهـذيب، 5/30 - 36؛ التاريخ الكبير، 6/487؛ الجرح و التعديل، 6/340؛ خلاصة التذهيب، 182؛ ريحانة الادب، 4/436 - 437؛ تاريخ دمشق، ابن عساكر تلخيص ابن منظور، 11/235 - 236؛ معجم رجـال الحديث، 9/178 - 179؛ موسوعة البرغاني في فقه الشيعة، 7/272 - 277؛ ميزان الاعتدال، 2/357؛ سير اعلام النبلاء، 5/256 - 261؛ النقض، عبدجليل قزويني، 213 به بعد.
تفسير سدي
(؛ تـفـسـيـر السدي الكبير)، از ابومحمد اسماعيل (127 ق) فرزند عبدالرحمن القرشي هاشمي تـابـعـي كـوفـي مـعروف به سدي كبير، از مفسرين اماميه و از اصحاب سه تن از ائمه اطهار (ع) حضرت سجاد و امام محمد الباقر و امام جعفر الصادق عليهم السلام. ابـن حـجـر در تـقـريـب التهذيب مي گويد... انه صدوق متهم بالتشيع... و داودي در طبقات المفسرين از او و تفسيرش و گرايشش به تشيع ياد كرده است. سيوطي در الاتقان تفسير وي را از بهترين تفاسير مي داند. و نيز ائمه حديث مانند ثوري و شعبه از وي روايت كرده اند.
آقابزرگ تهراني در الذريعة مي نويسد كه اسماعيل بن موسي فزاري سدي كوفي (م 145 ق) كه با ايـن سـدي در نـام و كنيه و لقب و مذهب مشاركت دارد و با او معاصر است غير از اوست، و مفسر نيست. از احفاد وي محمد بن مروان بن عبداللّه بن اسماعيل معروف به سدي صغير است (م 186 ق) كه راوي تفسير ابن عباس از محمد بن سائب كلبي (م 146) مي باشد. مـنابع : اعيان الشيعة، 3/379؛ تاسيس الشيعة لعلوم الاسلام، 326؛ الذريعة، 4/276، ابن داود، 57؛ رجـال شـيـخ طـوسي، 2/104، 148؛ ذكر اخبار اصفهان، 1/204 (چاپ ليدن، 1931 م)؛ و طبقات الـمـفـسرين داودي، 1/109، معجم الادباء، 7/13، النجوم الزاهرة، 1/304، مفسران شيعه، 67 - 68؛ جامع الرواة، 1/98 - 99.
تفسير جابر الجعفي
اثـر ابـوعبداللّه جابر (م 127 يا 128 يا 132 ق) فرزند يزيد بن الحرث بن عبد يغوث جعفي تابعي از مفسران شيعه و محدثين تابعين بود. حـديـث و تفسير را از محضر امام محمد باقر (ع) اخذ كرد و از خواص و ملازمين امام عليه السلام بود. ابـن حجر در تهذيب التهذيب وي را از ضعفا و رافضي دشنام دهنده به اصحاب النبي (ص) وصف كرده است. در كـتـب رجـالـي شـيعه او را توثيق و عدل مي خوانند و ابوالعباس نجاشي (م 450 ق) وي را از اصحاب حضرت امام باقر و حضرت صادق (ع) ذكر نموده است و نيز تفسير وي را با پنج واسطه از او روايت نموده است. شـيخ طوسي در رجال خود وي را از اصحاب حضرت باقر (ع) و حضرت ابي عبداللّه جعفر الصادق (ع) ضبط كرده است. تـفـسـير مورد بحث به زبان عربي و به شيوه منقول و ماثور است و اين تفسير از املاء حضرت امام ابي جعفر محمد الباقر (ع). فـرات كـوفي در تفسير خويش معروف به تفسير فرات سي و دو عنوان اسناد تفسير آيات را از وي نقل كرده است كه تمامي آنها در شان و فضايل حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) و خاندان عصمت و طهارت است. از جـمله در تفسير آيه 48 سوره النساء ان اللّه لا يغفر ان يشرك به و يغفر مادون ذلك لمن يشاء به نقل از جابر از حضرت باقر (ع) قال عليه السلام : يا جابر ان اللّه لا يغفر ان يشرك بولاية علي بن ابي طالب (ع) و طاعته و اما قوله : و يغفر مادون ذلك لمن يشاء: فانه ولاية علي بن ابي طالب (ع) و هـمـچنين علي بن ابراهيم قمي در تفسير خود معروف به تفسير القمي در تفسير آيه 34 سوره بـقـره و اذ قلنا للملائكة اسجد و الدم به نقل از جابر بن يزيد جعفي از ابي جعفر محمد بن علي (ع) روايت نموده و به تفسير آيه مي پردازد. بعضي از عامه او را توثيق و روايات او را در كتب تفسير و حديث خويش ضبط نموده اند. مـنـابع : اعيان الشيعة، 4/51 - 55؛ اعلام، 2/105؛ تاسيس الشيعة، 326؛ تفسير فرات الكوفي، 54؛ تفسير القمي، 1/36؛ الذريعة، 4/268؛ جامع الرواة، 1/144 - 146؛ رجال، ابن داود، 80؛ رجال، شيخ طوسي، 111؛ رجال، كشي، 169 - 174؛ الفهرست، شيخ طوسي، 73؛ معجم رجال الحديث 4/17 - 27؛ مـعـجـم الـمـؤلـفين، 2/106؛ رجال، علامه حلي، 35؛ ميزان الاعتدال، 1/379 - 384؛ تنقيح المقال، 1/203؛ رجال، نجاشي، 1/313 - 316.
تفسير ابن ابي شعبه
اثـر ابـوجـعفر محمد (م 135 ق) علي بن ابي شعبة حلبي از ثقات مفسرين اماميه و از برجستگان علماي خاندان آل ابي شعبه حلبي (آل ابي شعبه حلبي). وي حديث تفسير و تاويل را از حضرت امام جعفر الصادق (ع) اخذ كرده است. در كـتـب رجـالي بر توثيق وي اتفاق نطر است و تفسير او به شيوه آن عصر روائي است و مفسرين ديگر از آن نقل كرده اند ولي اكنون وجود ندارد.








ابـوالـعـبـاس نـجاشي (م 450 ق) پس از توثيق ابي شعبه تفسير وي را ضبط كرده و آن را توس ط اسـتـادانـش در روايـت مـحـمـد بن جعفر نحوي تميمي و ابن نوح سيرافي به سه واسطه روايت مي نمايد. مـنـابع : اعيان الشيعة، 2/89؛ جامع الرواة، 2/151؛ الذريعة، 4/240؛ رجال، ابن داوود، 324؛ رجال، شيخ طوسي، 295؛ رجال، نجاشي، 2/202؛ رجال، علامه حلي، 103؛ الفهرست، شيخ طوسي، 303؛ مـعالم العلماء، 94؛ مفسران شيعه، 66؛ معجم رجال الحديث، 16/302؛ كامل الزيارات، ابن قولوية، 89؛ رجال، البرقي، 20.
تفسير ابن ابي هند
از ابـوبـكـر داوود (م 139 ق) فرزند ابي هند دينار قشيري سرخسي متوفي در راه مكه معظمه از مفسرين و محققين و از اصحاب حضرت ابي جعفر محمد الباقر (ع). وي تفسير و حديث را از امام محمد الباقر (ع) اخذ كرد. ابن نديم در فهرست در فصل كتب تفاسير به كتاب تفسير داوود بن ابي هند اشاره مي كند. تفسير وي به زبان عربي به شيوه صدر اول اسلام روائي است و متاسفانه وجود ندارد. مـنـابـع : الذريعة، 4/240؛ رجال، شيخ طوسي، 120؛ جامع الرواة، 1/301؛ الفهرست ابن نديم، 36؛ معجم رجال الحديث، 7/91.
تفسير القرآن
اثر ابي سعيد ابان (م 141 ق) فرزند تغلب بن رباح بكري جريري كوفي شيخ قراء و مفسرين شيعه و از اصـحـاب ائمه ثلاثه حضرت زين العابدين و محمد باقر و جعفر الصادق عليهم السلام بوده و نزد آن بزرگواران مقامي ارجمند داشته است. وي را فريقين عامه و خاصه توثيق كرده اند.
وي بـه امـر حـضـرت صادق (ع) در مدينه كرسي فتوي را به دست گرفت و از مؤسسين در علم قراآت قرآن كريم و از اعاظم علماي شيعه مي باشد كه به تاليف چهار تفسير پرداخته است. تفاسير او در تفسيرهاي چاپي و خطي به تفصيل تا عصر حاضر نقل شده است. تفاسير وي عبارتند از: 1 ـ معاني القرآن اللطيف. 2 ـ تفسير القرآن.
3 ـ الغريب في القرآن. 4 ـ تفسير القراآت. مـنـابـع : اعيان الشيعه، 2/69؛ تاسيس الشيعة، 319 - 343؛ الذريعة الي تصانيف الشيعة، 4/233 - 239؛ تـفـسير فرات كوفي، 90 به بعد؛ تفسير كنز العرفان خطي ؛ بغية الوعاة، 176؛ تنقيح المقال، 1/3؛ تـهـذيـب الـتـهذيب، 1/93؛ جامع الرواة، 1/9؛ رجال، ابن داوود، 9؛ رجال، شيخ طوسي، 82؛ رجال، كشي، 279 - 280؛ رجال نجاشي، 1/73؛ طبقات المفسرين، داودي، 1/1؛ الطبقات الكبري، 6/302 - 360؛ الفهرست، ابن نديم، 276؛ الفهرست، شيخ طوسي، 5؛ معجم الادباء، ياقوت، 1/107؛ مفسران شيعه، 65 - 66؛ ميزان الاعتدال، 1/5.
تفسير الاحمسي
اثر ابوالحسن مالك (م ح 145 ق) فرزند عطية بجلي احمسي كوفي از محدثين و مفسرين شيعه. وي عـلـوم قرآن و تفسير و حديث را از حضرت سجاد زين العابدين (ع) و حضرت ابي جعفر محمد الباقر (ع) و حضرت ابي عبداللّه جعفر الصادق (ع) اخذ كرد. تفسير مورد بحث به زبان عربي و به شيوه روائي است.
فـرات كـوفـي در تفسير خويش معروف به تفسير فرات الكوفي هنگام تفسير آيه 33 سوره محمد (ص) (يا ايها الذين آمنوا اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول و لا تبطلوا اعمالكم). مالك بن عطيه توسط يزيد بن فرقد نهدي از امام صادق (ع) سؤال كرد چه چيزي پس از اطاعت از خـداوند و رسول (ص) اعمال را باطل مي كند؟ امام فرمودند: دشمني با ما باطل كننده عمل آنان است. در كـتـب مـهم حديث شيعه از جمله كتب اربعه و نيز توسط روات بزرگ شيعه از آن روايت شده است. منابع : تفسير فرات الكوفي، 418؛ تفسير القمي، 2/212؛ جامع الرواة، 2/37 - 38؛ رجال، ابن داوود، 283؛ رجـال، نـجـاشي، 2/375؛ الفهرست، شيخ طوسي، 196؛ رجال، كشي، 133 - 314؛ الروضة الكافي، 268؛ الكافي، 1/393 - 394؛ من لا يحضره الفقيه، 3/353؛ معجم رجال الحديث، 14/168 - 172.
تفسير زيد عدوي
اثـر ابوعبداللّه زيد (م 136 يا 140 يا 145 ق) فرزند اسلم عدوي مدني از مفسرين شيعه و محدثين اماميه. شـيـخ الطائفه شيخ طوسي وي را از اصحاب حضرت سجاد (ع) سپس در اصحاب حضرت صادق (ع) ياد كرده است وي از ثقات مفسرين است و فريقين سني و شيعه او را توثيق نموده اند. ابن نديم در كتاب خود الفهرست كتاب تفسير زيد بن اسلم را كه به خط سكري نحوي لغوي بوده جزء كتابهاي تفسير ضبط كرده است. منابع : اعيان الشيعة، 7/91 - 93؛ التفسير و المفسرون، 1/116 - 117؛ تذكرة الحفاظ، 1/132 - 133؛ الـذريـعـة، 4/275؛ الاتـقان في علوم القرآن، 4/240؛ جامع الرواة، 1/340؛ رجال، ابن داوود، 162؛ رجـال، طـوسـي، 90؛ طبقات المفسرين، داوودي، 1/176؛ معجم رجال الحديث، 7/335؛ الكافي، 6/408؛ تفسير فرات الكوفي، 258.
تفسير فضيل بصري
اثـر ابـوالقاسم فضيل (م ح 145 ق) فرزند يسار نهدي عربي بصري از مفسران و محدثين شيعة و اصحاب امام پنجم و امام ششم عليهما السلام. علوم قرآن و حديث را از حضرت امام محمد باقر (ع) و حضرت امام جعفر صادق (ع) اخذ كرد. ابوالعباس نجاشي پس از توثيق وي مي نويسد در حيات حضرت صادق (ع) وفات يافت. ابن حجر عسقلائي در كتاب خود لسان الميزان او را رافضي كذاب و لا يعتمد عليه مي خواند. اما در كتب رجالي اماميه اتفاق كلمه در توثيق اوست. تفسير مورد بحث به زبان عربي و به شيوه روايي است.
و در كتب حديث و تفسيرهاي شيعي منقول است. ابـي الـحسن علي بن ابرهيم قمي در تفسير خود معروف به تفسير القمي در بحث از آيه 71 سوره بـنـي اسـرائيل يوم ندعوا كل اناس بامامهم از فضيل بن يسار به نقل از حضرت ابي جعفر محمد الباقر (ع) نقل مي كند كه : رسول اللّه (ص) و حضرت علي و امام حسن و امام حسين عليهم السلام هريك با فرقه اي مي آيند و همه شيعيان همراه ايشان هستند. شـيخ مفيد در رساله عدديه خود او را از فقهاي اعلام و صاحبان فتوا مي خواند و طريق روايت وي را صحيح دانسته است. مـنـابـع : الاسـتبصار، 1/401؛ تهذيب الاحكام، 3/48؛ تفسير القمي، 2/23؛ جامع الرواة، 2/11 - 13؛ رجال، ابن داوود، 274؛ رجال، شيخ طوسي، 132 - 271؛ رجال، كشي، 185 - 187؛ رجال، نجاشي، 2/172 - 173؛ لسان الميزان، 4/454؛ معجم رجال الحديث، 13/335 - 341؛ من لا يحضره الفقيه، 3/307.
تفسير محمد بن فرات
از محمد (م 145 ق) فرزند فرات از روات و محدثين اماميه. وي عـلـوم قـرآن و تـفـسير و حديث را از حضرت ابي جعفر محمد الباقر (ع) اخذ كرد؛ و نيز عصر حضرت ابي عبداللّه جعفر الصادق (ع) را درك كرد و از حضرت صادق (ع) روايت مي نمايد. كتب رجالي وي را توثيق نموده اند.
كشي در رجال خود مي نويسد كه او اصبغ بن نباته را ملاقات نموده بود. سـپـس حـديـثـي را كه وي از اصبغ بن نباته و او از حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) شنيده بود ياد مي كند. وي غير از محمد بن فرات جعفي مي باشد كه در عصر حضرت رضا (ع) مي زيست و كتب رجالي او را تضعيف كرده و كذاب مي خوانند و امام هشتم (ع) او را ذم نموده است. تـفـسير مورد بحث به زبان عربي و به شيوه روائي است و در طي كتب تفسيرهاي شيعي و اسناد كتب معتبر حديث اماميه نقل گرديده است. اكثر تفسير او در فضائل حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) و خاندان عصمت و طهارت مي باشد. فـرات كوفي در تفسير خويش در تفسير آيه 14 سوره واقعة ثلة من الاولين و قليل من الاخرين مي نويسد كه محمد بن فرات از امام جعفر صادق (ع) در تفسير آيه مذكور سؤال مي كند. امـام (ع) مـي فـرمايند قال : ثلة من الاولين : ابن آدم المقتول و مؤمن آل فرعون و حبيب النجار صاحب يس، و قليل من الخرين : اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) مي باشند. وي بـا محمد بن فرات حرامي كه شيخ طوسي در كتاب رجال خود از اصحاب حضرت ابي عبداللّه جـعـفـر الـصادق (ع) ياد كرده است متحد هستند و آيت اللّه خوئي نيز همين احتمال را در معجم رجال الحديث داده است. منابع : تفسير الفرات، 465؛ تفسير القمي، 2/125؛ رجال، شيخ طوسي، 298؛ معجم رجال الحديث، 17/126 - 128؛ الكافي، 2/349؛ تهذيب الاحكام، 10/50.
آيات الاحكام، تفسير احكام القرآن
اثـر ابـوالـنـصر محمد بن السائب بن بشر كلبي (م 146 ق) از مفسران معروف شيعه و از اصحاب حضرت امام محمد الباقر وامام جعفر الصادق (ع). ابـن نديم در كتاب الفهرست خود هنگام ذكر كتابهائي كه درباره علوم قرآن تاليف گرديده است از اين تفسير به نام احكام القرآن كلبي ياد كرده است و جمعي به نام آيات الاحكام ضبط كرده اند و هر دو تفسير متحد هستند. آقـابزرگ تهراني در الذريعة از اين تفسير به نام آيات الاحكام نام برده و از قول ابن عدي مي نويسد كلبي صاحب تفسير كبير است كه از بزرگترين تفاسير معروف مي باشد. با اين ترتيب كلبي صاحب دو تفسير مي باشد به نام تفسير كبير و تفسير آيات الاحكام. گـفـتـه اند كه نخستين كسي است كه در اين فن در اسلام كتابي تاليف نموده است، و ابن حجر عسقلاني در كتاب خويش تهذيب التهذيب پاي خود را فراتر گذاشته و ابوالنصر كلبي را به خاطر تشيع اش به كفر و زندقه متهم كرده است. تـفسيرهاي مورد بحث به زبان عربي و چنانچه از متون تاريخ استفاده مي گردد در تفسير آيات و در فقه و آيات احكام قرآن كريم و به شيوه روائي است و متاسفانه اكنون موجود نمي باشد. مـنـابـع : الاعـلام، زركلي، 6/133؛ اعيان الشيعة، 9/339؛ تاسيس الشيعة، 321 و 325؛ الاتقان في عـلـوم الـقـرآن، 4/239؛ الذريعة، 1/40، 4/311؛ تهذيب، ابن حجر، 9/157؛ رجال، ابن داوود، 312؛ رجال، شيخ طوسي، 136؛ شذرات الذهب، 1/217؛ طبقات المفسرين، داوودي، 2/144؛ الفهرست، ابـن نـديـم، 41، 107؛ كـشف الظنون، 1/429؛ مفسران شيعة، 65؛ وفيات الاعيان، 4/309؛ الوافي بالوفيات، 3/83؛ المعارف، ابن قتبية، 233








تفسير امام جعفر صادق (ع)
(80 - 148 ق)، حـضـرت صـادق (ع) مشهورترين اهل زمان خود در علم و فضل بود محدثين از هيچ يك از ائمه معصومين (ع) به مقدار وي روايت نقل نداشته اند. صـاحبان حديث و كتب رجالي اسماء شاگردان او را از ثقات با اختلاف آراء و گفته هاي آنان بيش از چهار هزار محدث و عالم ضبط كرده اند. جنابذي در معالم العترة الطاهرة به نقل از صالح بن الاسود مي نويسد هيچ كس جز اميرالمؤمنين (ع) و حضرت صادق (ع) نگفته است سلوني قبل ان تفقدوني. در فهرست چاپي كتابخانه علي پاشا در استانبول تفسيري منسوب به امام جعفر الصادق (ع) به نام تـفسير الامام جعفر بن محمد الصادق ذكر شده است و آقابزرگ تهراني آنرا در الذريعه ياد كرده و مي نويسد: چنين تفسيري در كتب و فها اصحاب، و علماي اماميه ياد نشده و آنچه كه قريب بـه ظـن اسـت ايـن تـفـسير توسط بعضي از اصحاب ائمه عليهم السلام نگاشته شده مانند كتاب بحارالعلوم كه منسوب به امام حضرت الصادق (ع) است و توسط يكي از اصحاب ائمه عليهم السلام تاليف شده. مـؤلـف كـه يـكي از اصحاب ائمه (ع) بوده روايات صحيح را جمع نموده است چون ايمان قطعي داشته است كه اين اقوال از ابي عبداللّه جعفر الصادق (ع) است مستقيما آنها را به امام نسبت داده و از خود نام نبرده است. ولـي آنـچـه مسلم است اكثر اسناد احاديث در تفسير قرآن كريم به امام جعفر الصادق (ع) منتهي مي گردد. تـصـحـيح انتقادي قابل توجهي از تفسير امام جعفر صادق (ع) به كوشش پل نويا در مجموعه آثار ابـوعـبدالرحمن سلمي (گردآورده نصراللّه پورجوادي، تهران، مركز نشر، 1369، 1/5 - 63) آمده است. منابع : اعيان الشيعه، 1/668 - 669؛ تفسير بحرالعرفان برغاني (خطي)؛ تفسير عياشي، 1/2؛ تفسير فرات الكوفي، 49؛ تفسير القمي، 1/29؛ تفسير الميزان، 1/20؛ الذريعة، 4/269؛ مفسران شيعه، 70؛ مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمي. گردآورده نصراللّه پورجوادي، 1/5 - 63.
التحريف و التبديل
اثـر ابوجعفر محمد (83 - 148 ق) فرزند حسن صيرفي كوفي از محققين شيعه و مفسران اماميه در قرن دوم هجري و از اصحاب حضرت امام جعفر الصادق (ع). مفسر، علم حديث و تفسير را از ابي عبداللّه جعفر الصادق (ع). اخـذ نـمـوده و از التحريف و التبديل چنين استفاده مي گردد كه اين تفسير كه فعلا وجود ندارد ردي بـوده اسـت بـر اقوال فرقه حشويه و اصحاب حديث كه در صدر اول اعتقاد غلطي نسبت به قـرآن داشتند و تلفيقاتي به كرامت قرآن كريم نسبت داده اند اين تفسير از جمله تفاسير و ردهائي مي باشد كه مانند شريف مرتضي و شيخ طوسي و شيخ صدوق بر آن اقوال نوشته اند. منابع : تاسيس الشيعة، 334؛ جامع الرواة، 264؛ الذريعة، 3/394؛ رجال، شيخ طوسي، 284؛ رجال، ابن داوود 305، الفهرست، شيخ طوسي، 289، معجم رجال الحديث، 15/262.
تفسير ابي حمزة الثمالي
اثـر ابـوحمزه ثابت (م 150 ق) فرزند ابي صفيه دينار ثمالي كوفي ازدي معروف به ابوحمزه ثمالي شيخ شيوخ شيعه در عصر خويش و از اخيار و ثقات معتمدين در روايات و حديث. از اصحاب حضرت سجاد (ع)، امام باقر (ع)، امام صادق (ع) و امام كاظم (ع) بود و نيز علماء عامه و خاصه روايات و احاديث او را در تفاسير خود نقل كرده اند. ابـن الـنـديم در الفهرست در ذكر كتب تفاسير قرآن تفسير او را ضبط كرده و چنين ياد مي كند كـتـاب تـفـسـير ابي حمزة الثمالي و نام او ثابت بن دينار و كنيه پدرش دينار ابوصفيه است و نيز ابوحمزه از اصحاب علي عليه السلام بوده و از نجباء ثقات و از مصاحبين اباجعفر (ع).... از جمله كساني كه از تفسير ابي حمزه ثمالي نقل نموده اند.
ابوالقاسم فرات از اعلام مفسرين شيعه در عصر غيبت صغري در تفسير خويش به نام تفسير فرات در بيش از چهارده مورد از ابي حمزه ثمالي نقل مي نمايد. و نيز ثعلبي (م 427 ق) در تفسير خود به نام الكشف و البيان في تفسير القرآن و ابن شهر آشوب (م 588 ق) در تفسير خود اسباب و النزول و كتاب ديگرش المناقب و ملامحمد صالح البرغاني (م 1271 ق) در تـفـسير خود كنزالعرفان و جمعي ديگر و حاجي خليفه در كشف الظنون و در ضمن ذكـر تـفاسير آن را نيز ضبط كرده اند و نجاشي مي نويسد، سه فرزند وي نوح و منصور و حمزه در قيام و خروج زيد شهيد گرديده اند. مـنابع : اعيان الشيعة، 4/9؛ الاعلام، 2/97؛ تاسيس الشيعة، 327؛ تفسير فرات الكوفي، 177؛ تفسير كـنـزالـعـرفـان (خطي)؛ تفسير بحرالعرفان و معدن الايمان، ملامحمد صالح برغاني (خطي)؛ الـذريـعة، 4/254؛ جامع الرواة، 1/134؛ رجال ابن داود، 77؛ رجال علامه حلي، 29؛ رجال، كشي، 176؛ رجـال، نـجـاشـي، 1/289 - 292؛ رجـال، شيخ طوسي، 84، به بعد؛ كشف الظنون، 1/444؛ طـبقات المفسرين، داودي، 1/123؛ الفهرست ابن نديم، 36؛ الفهرست شيخ طوسي، 71؛ مفسران شـيـعه، 67؛ مناقب، ابن شهر آشوب، 4/320؛ معجم رجال الحديث، 3/385 - 393؛ تفسير القمي، 2/451 به بعد.
تفسير ابن ابي زياد
(؛ تـفـسـيـر سكوني)، اثر اسماعيل (م ب 148 ق) فرزند ابي زياد مسلم شعيري سكوني كوفي از دانشمندان و مفسران شيعه و از اصحاب حضرت امام جعفر صادق (ع) و ثقات محدثين اماميه. ابن نديم در الفهرست، تفسير قرآن وي را ضبط كرده است. ابوالعباس نجاشي (م 450 ق) آن را توسط استاد و شيخش در روايات ابي العباس احمد بن علي بن نوح سيرافي با پنج واسطه روايت مي كند. مـيـردامـاد در كـتـاب خـود الرواشح السماوية في شرح الاحاديث الاماميه پس از توثيق وي قول تـضـعـيـف او را چـون از سكونيه است رد مي كند و اظهار مي دارد كه اجماع اصحاب به توثيق او تصريح دارند. تـفـسـيـر مورد بحث به زبان عربي و بر شيوه همان عصر يعني روائي مي باشد و در كتب تفسير و حديث معتبر شيعه از تفسير وي بسياري نقل گرديده است. مـنـابـع : الاسـتـبصار، 1/442؛ تنقيح المقال، 1/127؛ تهذيب الاحكام، 3/256 به بعد؛ تفسير قمي، 1/388؛ جـامـع الرواة، 1/91؛ الرواشح السماوية في شرح الاحاديث الاماميه، 56؛ رجال، ابن داوود، 55؛ رجال، شيخ طوسي، 147؛ رجال، نجاشي، 1/109 - 110؛ الخلاصة، علامه حلي، 199؛ الفهرست، شـيـخ طـوسـي، 55؛ مـعجم رجال الحديث، 3/185 - 187؛ من لا يحضره الفقيه، 4/254؛ ميزان الاعتدال، 1/231.
تفسير الاعمش
از ابـومحمد سليمان (61 - 148 يا 149 ق) فرزند مهران الاعمش اسدي كاهلي از اكابر مفسران و خواص اصحاب امام محمدباقر (ع) و از قاريان مشهور شيعه. ابن سعد در الطبقات الكبري او را اعرف مردم در تفسير و فنون قرآن مي خواند سپس اضافه كرده است كه ابوحيان تيمي قرآني را با خود داشت كه آن را بر اعمش عرضه مي كرد و تصحيح مي نمود بر قراات او و اين صحيح ترين مصاحف بود. ابـن عـمـاد حنبلي او را در كتاب خود شذرات از شيوخ محدثين كوفه و عالم رئيس مي خواند كه سند 1300 حديث در تفسير و ساير موارد به او منتهي مي گردد. تـفسير اعمش به زبان عربي و شيوه روائي است و منقولاتي از آن در بسياري از تفسيرهاي سني و شـيـعـه آمده است كه در فضائل حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) و خاندان عصمت و طهارت مي باشد. مـانند تفسير آيه 37 سوره بقره فتلقي آدم من ربه كلمات فتاب عليه اعمش از ابي صالح از ابن عـباس روايت مي كند كه چون آدم دچار خطيئه شد جبرئيل به او تعليم كرد كه خداوند را به حق خمسه طيبه سوگند دهد تا بخشوده شود و او چنين كرد پس بخشوده شد. منابع : الاعلام، 3/135؛ تاريخ بغداد، 3/13؛ تذكرة الحفاظ، 1/154؛ تفسير فرات الكوفي، 57؛ تفسير الـقـمـي، 2/381؛ تهذيب التهذيب، 4/195؛ خدمات متقابل اسلام و ايران، 456؛ حلية الاولياء، 46؛ خـلاصـة الـتذهيب، 155؛ رجال، شيخ طوسي، 206؛ رجال، ابن داود، 177؛ ريحانة الادب 1/154؛ جـامـع الـرواة، 1/383؛ سـيـر اعـلام الـنـبلاء، 6/226؛ الطبقات الكبري، ابن سعد، 6/342؛ ميزان الاعتدال، 2/224.
تفسير ابي بصير
از ابوبصير يحيي (م 148 يا 150 ق) فرزند ابي القاسم اسدي نام پدرش را به اختلاف نقل كرده اند. شيخ طوسي در الفهرست يحيي بن القاسم ذكر نموده در رجال خود يحيي بن ابي القاسم. حديث و تفسير را از حضرت ابي جعفر محمد الباقر و امام جعفر الصادق عليهما السلام اخذ كرد. كشي در رجال خود در شرح حال او به نقل از محمد بن مسعود مي نويسد كه از علي بن حسن بن فضال درباره او سؤال كردم گفت كه از هم پيمانان بني اسد بود. سپس مجددا سؤال كردم آيا متهم به غلو بود؟ گفت خير. وي داراي تفسير قرآن است.
سيد حسن صدر در تاسيس الشيعه مي نويسد اجماع بر توثيق اوست و تقديم وي در فقه است. وي داراي كتابي است در تفسير قرآن.
احـتـمـالا با ابوبصير فرزند قاسم كه اسناد بيش از 275 روايت به او منتهي مي گردد يكي است و روايات او در كتب اربعه ضبط است. مـنـابع : الاختار، شيخ مفيد، 83؛ تاسيس الشيعة، 327؛ تفسير فرات كوفي، 417؛ الذريعة، 4/251؛ جـامع الرواة، 2/324؛ رجال، ابن داوود، 371؛ رجال، علامه حلي، 264؛ رجال شيخ طوسي، 140 - 333؛ رجـال، كـشـي، 402؛ رجـال، نـجاشي، 2/411؛ الشيعه و فنون الاسلام، 61؛ الفهرست، شيخ طوسي، 362؛ معجم رجال الحديث، 20 - 28؛ مفسران شيعه، 67؛ تفسير القمي، 1/28.
تفسير(هاي) مقاتل بن سليمان
اثر ابوالحسن مقاتل بن سليمان بن زيد بلخي خراساني (م 150 ق)، از اصحاب امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) و با يك واسطه از طريق ضحاك بن مزاحم از ابن عباس روايت كرده است.









شافعي گفته است همه مردم در تفسير نيازمند به مقاتل هستند. از او آثار قرآن پژوهي متعددي باقي مانده است. از جـمـلـه كتابي در زمينه متشابهات قرآن (نسخه مكتوب به سال 586 ق در كتابخانه راقم اين سطور در قزوين). كتابي در وجوه و نظاير قرآن مجيد كه به طبع رسيده است. كتابي در زمينه ناسخ و منسوخ ؛ كتابي به نام تفسير الجوابات في القرآن، همچنين نوادر التفسير؛). ثت تفسير الخمسمائة آية من القرآن (نسخه محفوظ در كتابخانه موزه بريتانيا به شماره 8033 منابع : الاعلام، 7/281؛ تاريخ الادب العربي، كارل برو كلمان، 4/9 - 10؛ تاريخ دمشق، تلخيص ابن مـنـظـور، 25/197 - 204؛ تـفسير فرات كوفي، 174 به بعد؛ تهذيب التهذيب، ابن حجر، 10/249 - 254؛ جامع الرواة، 2/261؛ الذريعة، 4/315؛ رجال، ابن داود 519؛ رجال، شيخ طوسي، 138، 313؛ رجـال، كـشـي، 334؛ شـذرات، 1/227؛ طبقات المفسرين، داودي، 2/330 - 331؛ الفهرست، ابن نديم، 227؛ معجم رجال الحديث، 18/3111؛ وفيات الاعيان، 5/255 - 257؛ ربيع الابرار، 1/397.
تفسير ابومريم انصاري
اثـر ابـومـريـم عـبدالغفار (م ح 150 ق) فرزند القاسم بن قيس بن فهد انصاري فقيه مفسر شيخ المحدثين و از اصحاب امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق (ع). ابن حجر در لسان الميزان مفسر را رافضي و غير ثقه و از رؤس الشيعة وصف نموده و از قول احمد بن حنبل مي نويسد هرگاه ابوعبيده حديثي را از قول ابن مريم نقل مي كرد، مردم فرياد مي زدند كه لا نريده (او را نمي خواهيم). سپس از بخاري از مفسر با ذكر سند از ابن عباس از رسول اكرم (ص) حديث علي مولي من كنت مولاه را ضبط كرده است. تفسير مورد بحث در يك جلد به شيوه روائي به زبان عربي است كه طي كتب معتبر حديث شيعه و تفسيرهاي اماميه منقول است. از جمله فرات كوفي در كتاب تفسير خود در تفسير آيه 36 سوره نساء و اعبدوا اللّه و لا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا و بذي القربي مي نويسد وي از حضرت صادق (ص) نقل مي نمايد كه مراد از الـوالـديـن، رسول اللّه (ص) و علي بن ابي طالب (ع) است و همچنين در تفسير آيه 82 سوره الانـعام الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الا من و هم مهتدون از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه امام (ع) فرمودند يا ابامريم هذه و اللّه نزلت في علي بن ابي طالب (ع) خاصة. مـنـابع : تفسير فرات، كوفي، 104 به بعد؛ جامع الرواة، 1/461 - 462؛ رجال، ابن داود، 226؛ رجال، شـيخ طوسي، 99/237؛ رجال، نجاشي، 64؛ رجال، علامه حلي، 117؛ الفهرست، 219 - 220؛ لسان الميزان، 4/42 - 43؛ معجم رجال الحديث، 10/55 - 56؛ تهذيب الاحكام، 9/370 به بعد.
تفسير فضيل رساني
فضيل (م ح 150 ق) فرزند زبير بن عمر بن درهم رساني اسدي كوفي، از اصحاب امامين حضرت باقر (ع) و حضرت صادق (ع) و مفسرين و محدثين شيعه در قرن دوم هجري. تـفسير مورد بحث به زبان عربي به شيوه روائي كه قسمتي از اين تفسير طي كتب تفسير و كتب حديث نقل گرديده است. از جمله مفسران شيعه كه تفسير او را نقل نموده اند فرات كوفي در تفسير خود بيش از پنج عنوان از تـفـسـيـر آيـات خـويـش را اسـنـاد به اين مفسر نموده است كه تمامي آنها در فضائل حضرت امـيـرالـمـؤمنين علي (ع) و خاندان عصمت و نبوت است و چهار عنوان آن را مفسر از زيد شهيد روايـت نـمـوده اسـت از جمله در تفسير آيه 36 سوره نور في بيوت اذن اللّه ان ترفع و يذكر فيها اسـمـه يسبح له فيها بالغدو و الاصال مي نويسد كه فضيل بن زبير از زيد بن علي (ع) درباره اين آيه پرسيد، گفت رسول اللّه (ص) فرموده است مراد از بيوت بيوت انبياء است. ابـوبـكـر مـي پـرسـد آيا بيت علي (ع) هم از آنهاست ؛ حضرت (ص) پاسخ مي دهند آري از برترين آنهاست. منابع : تفسير فرات كوفي، 177 به بعد؛ جامع الرواة، 2/9؛ رجال، كشي، 287؛ رجال، شيخ طوسي، 132؛ الـفـهـرسـت، ابن نديم، 227؛ معجم رجال الحديث، 13/326 - 327؛ الكافي، 6/326 به بعد؛ كامل الزيارات، 72؛ مجله تراثنا (شماره 2 سال اول).
تفسير منخل
اثـر منخل (م ح 150 ق) فرزند جميل اسدي كوفي از مفسران شيعه و اصحاب حضرت امام جعفر الصادق (ع) و از دانشمندان اماميه در قرن دوم هجري. مـفـسـر را از غـلاة شـيـعه مي خوانند و نيز تفسير وي را محمد بن سنان و احمد بن ميثم روايت كرده اند. نجاشي تفسير او را در كتاب رجال خود ضبط كرده است. ايـن تـفسير به شيوه روائي است و در تفسير آيات قرآن كريم از اقوال ائمه اطهار (ع) بهره گرفته است. روايات مفسر در كتب اربعه و تفاسير مهم شيعه نقل شده است. مـنـابـع : تفسير فرات كوفي ؛ تفسير بحرالعرفان برغاني (خطي)؛ تهذيب الاحكام، 2/109 به بعد؛ الـذريـعـة، 4/316؛ جـامع الرواة، 2/263؛ رجال، ابن داود، 520؛ رجال، شيخ طوسي، 320؛ رجال، كـشـي، 314؛ رجال نجاشي، 2/372 - 373؛ الفهرست، شيخ طوسي، 338؛ الكافي، 1/417 به بعد؛ معالم العلماء، ابن شهر آشوب، 124؛ مفسران شيعه، 69.
تفسير حسن مروزي
اثر حسن (م ح 150 ق) فرزند واقد مروزي كوفي از مفسران اماميه فقيه محدث. وي از اصـحـاب حضرت ابي عبداللّه جعفر الصادق (ع) بوده و نيز ابن نديم در الفهرست مي نويسد داراي مـؤلـفـات از جمله كتاب تفسير قرآن و تفسير الناسخ و المنسوخ و كتاب تفسير الوجوه في القرآن است. تـفـسـير مروزي به شيوه مفسران اصحاب روائي است و در تفسير آيات قرآن از روايات و احاديث خاندان عصمت بهره گرفته است ولي متاسفانه فعلا موجود نيست. طي تفسيرهاي روائي از آن نقل گرديده است. مـنـابـع : الـذريـعـة، 4/271؛ رجـال، شيخ طوسي، 225؛ الفهرست، ابن نديم، 284؛ معجم رجال الحديث، 5/151؛ مفسران شيعه، 69.
تفسير هاشمي
(؛ تفسير سوره القدر)، اثر عبدالرحمان فرزند كثير هاشمي (م ح 155 ق) فقيه محدث و مفسر، از اصحاب امامين حضرت امام باقر (ع) و حضرت امام جعفر صادق (ع). ابن قولويه او را توثيق مي نمايد و شيخ صدوق توسط محمد بن الحسن از محمد بن الحسن الصفار از علي بن حسان واسطي از عمويش عبدالرحمان بن كثير هاشمي روايت مي كند. تـفـسير وي به زبان عربي و به شيوه روائي است و طي كتب تفسير و حديث معتبر شيعه از جمله كتب اربعه بسياري نقل گرديده است. هـمچنين نام وي در اسناد بيش از چهل و دو روايت ضبط شده است كه سند آنها به او مي رسد از جمله در تهذيب و من لا يحضره الفقيه و كامل الزيارات و ساير كتب حديث. مـنـابع : تفسير قمي، 2/131 به بعد؛ تهذيب الاحكام، 1/53 به بعد؛ جامع الرواة، 1/453؛ رجال، ابن داود، 474؛ رجـال، نـجـاشـي، 2/44 - 45؛ الـفـهـرست، شيخ طوسي، 134 - 135؛ معجم رجال الحديث، 9/343 - 345؛ من لا يحضره الفقيه، 3/366 به بعد.
تفسير ابن زيات كوفي
اثـر ابوعماره حمزة (80 - 150 يا 154 يا 158 ق) فرزند حبيب بن عمارة بن اسماعيل زيات كوفي تميمي كه مزارش در شهر حلوان عراق معروف است. از شيوخ مفسران اماميه و يكي از قراء نامدار قرآن مجيد كه به امام القراء معروف است. تفسير و تاويل قرآن را از امام صادق (ع) و قراآت و ساير علوم قرآني را از شيوخ شيعه و اكابر علماي عصر خويش از جمله سليمان الاعمش و حمران بن اعين برادرزاده ابن اعين و ديگران فراگرفت ابن نديم تفسير متشابه القرآن او را در الفهرست ياد كرده است. بـعضي ديگر از آثار قرآن پژوهي او عبارت است از: عدد آي القرآن، اسباع القرآن (كه در اين رشته صاحب ابتكار بوده است)؛ كتاب الوقف و الابتداء؛ حدود آي القرآن ؛ مقطوع القرآن و موصوله. ملا محمد صالح برغاني حائري (م 1271 ق) در كتاب موسوعة البرغاني في فقه الشيعة، در فصل الصلوة في ماهية القراء از او به نيكي ياد كرده است. منابع : اعيان الشيعة، 6/238 - 240؛ الاعلام، 2/277؛ ايضاح المكنون، 2/318؛ البيان، آيت اللّه خوئي، 136 - 257؛ سير اعلام النبلاء، 7/90؛ شذرات الذهب، 1/240؛ طبقات ابن سعد، 6/385؛ غاية النهاية ابـن جـرزي، 1/261؛ فـهرست، ابن نديم، 32؛ ميزان الاعتدال، 1/ 605؛ الوافي بالوفيات، 13/172؛ وفيات الاعيان، 2/216؛ مجالس المؤمنين، 10/549.
تفسير علي بن حمزه
اثـر ابـوالـحسن علي (م 185 يا 189 ق) فرزند حمزة بن عبداللّه بن بهمن بن فيروز كوفي اسدي معروف به كسايي، از مفسران و قراء شيعه و علماء لغت و نحو. شمس الدين محمد ذهبي مشايخ او را امام صادق (ع) و اعمش و سليمان بن ارقم نام برده است. آثـار قرآن پژوهي او عبارتند از: تفسير الهاآت، يا هاء القرآن ؛ القراآت ؛ المتشابه في القرآن (؛ تفسير مـا تشابه من الفاظ القرآن و تناظر من كلمات الفرقان) (نسخه اي از آن به شماره 15 در مجموعه كتابخانه قوله محفوظ است)؛ مقطوع القرآن و موصوله ؛ تفسير معاني القرآن. مـنـابـع : الاعلام، 2/162 - 164؛ تاريخ بغداد، 11/403 - 415؛ الانساب، سمعاني، 10/419؛ البداية و النهاية، 11/201 - 202؛ سير اعلام النبلاء، 9/131 - 134؛ شذرات الذهب، 1/321؛ طبقات المفسرين، داوودي، 1/404 - 409؛ طـبـقـات الـقراء، ذهبي، 1/100؛ الفهرست، ابن نديم، 32؛ كشف الظنون، 2/1328؛ مرآة الجنان، 1/421 - 422؛ النجوم الزاهرة، 2/130.
تفسير جواليقي
از هـاشم (م ح 183 ق) فرزند سالم جواليقي جوزجاني (و جوزجان از نواحي بلخ است)، از شيوخ شـيـعـه در قرن دوم هجري و اعلام اماميه در علم كلام و تفسير و از اصحاب امام جعفر الصادق و امام موسي الكاظم عليهما السلام.









وي ايـرانـي تـبـار بوده و نجاشي و شيخ الطائفه شيخ طوسي او را توثيق نموده اند نجاشي تفسير جواليقي و ساير كتب او را به چهار واسطه روايت كرده است. تـفـسـير مزبور به زبان عربي و شيوه روائي است و در تفسير آيات قرآن كريم از روايات و احاديث خاندان عصمت و طهارت بهره گرفته است. مفسرين ديگر از اين تفسير نقل كرده اند ولي اكنون وجود ندارد. مـنابع : تاسيس الشيعة، 360؛ الذريعة، 4/321؛ رجال، برقي، 34 و 48؛ رجال، شيخ طوسي، 329 و 362؛ رجال، نجاشي، 2/399؛ الفهرست، شيخ طوسي، 356؛ معالم العلماء 129؛ مفسران شيعه، 69.
تفسير سدي صغير
اثـر مـحـمـد سـدي صـغـيـر (م 186 ق) فـرزنـد مروان بن عبداللّه بن اسماعيل سدي كبير بن عبدالرحمن بن ابي كريمه قرشي سدي كوفي، فقيه مفسر محدث، وي از احفاد ابومحمد اسماعيل سدي كبير (م 27 ق) مي باشد. تـفـسير وي به زبان عربي به شيوه روائي طي تفسيرهاي شيعه و كتب حديث منقول است و شيخ آقابزرگ تهراني در الذريعة هنگام ذكر تفسير جدش اسماعيل بن عبدالرحمن سدي كبير به تفسير وي نـيـز اشـاره نـموده است و نيز قسمتي از اين تفسير را فرات كوفي در تفسير خود در بيش از هـفـده مـورد طي سـلسله اسناد خود از اين مفسر نقل نموده است و اكثر آنها در فضائل حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) و خاندان عصمت و نبوت مي باشد. در تـفسير آيه 248 سوره بقره : بقية مما ترك آل موسي و آل هارون به نقل از محمد بن مروان سدي از ابان بن عياش از سليم بن قيس مي گويد: پس از جنگ صفين و قبل از جنگ نهروان، ما در مـسـجـد نـشسته بوديم كه اميرالمؤمنين علي (ع) وارد گرديد و مسجد مملو از مردم بود و خطبه معروف را خواند كه در ضمن آن عبارت معروف سلوني قبل ان تفقدوني را بيان فرمود. و در تـفـسير آيه 274 سوره بقره الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علائية...، از محمد بن مروان سدي به نقل از كلبي از ابي صالح مي نويسد در حق علي بن ابي طالب (ع) نازل گرديده است. شـيـخ طـوسي و برقي در كتب رجالي خود وي را از اصحاب امام محمد الباقر (ع) ياد مي كنند و حائري اردبيلي در جامع الرواة او را از اصحاب حضرت امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) ضبط كرده اند و نيز قسمت بسياري از روايات امامين را ذكر نموده است و نيز از وي به نام محمد بن مروان كلبي ياد مي كند. منابع : تفسير فرات الكوفي، 65 به بعد؛ الذريعة، 4/276؛ رجال، برقي، 10؛ رجال، كشي، 187؛ جامع الرواة، 2/190 - 192؛ معجم رجال الحديث، 17/221 - 222.
تفسير وهيب
اثر ابوعلي وهيب (م ب 188 ق) فرزند حفص جريري كوفي معروف به المنتوف، از مفسران شيعه و از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسي كاظم عليهما السلام. نـجـاشـي پـس از توثيق او را واقفي مي خواند و مي نويسد: وي داراي مصنفاتي است از جمله آنها كتابي در تفسير قرآن. صـدوق او را در مـشـيـخه خود ياد كرده و مي نويسد كوفي و معروف به المنتوف بوده او بيش از شـصـت و يـك روايـت از ابـي بـصـير نقل كرده و جمعي از بزرگان شيعه از وي روايت كرده اند؛ همچنين مفسران شيعه از جمله قمي در تفسير خود و سايرين و نيز روايات او در كافي و تهذيب و الاستبصار ذكر شده است. مـنـابـع : تاسيس الشيعة، 328؛ تفسير قمي، 2/451 به بعد؛ جامع الرواة، 2/303؛ الذريعة، 4/320؛ رجـال، ابـن داود، 363؛ رجال، نجاشي، 393؛ الكافي، 3/504؛ الاستبصار، 2/266؛ تهذيب الاحكام، 5/208؛ من لا يحضرة الفقيه، 2/294؛ الفهرست، شيخ طوسي، 351؛ معجم رجال الحديث، 19/ 215 - 217؛ مفسران شيعه، 69.
تفسير معاني القرآن
اثـر شـيـخ ابـوجعفر محمد (م ح 190 ق) فرزند حسن بن ابي ساره رواسي كوفي نيلي، از نحويين كوفه و مفسران شيعه. وي عـلوم عربي و نحو و لغت را ااز اعمش و ديگران اخذ كرد و تفسير و حديث را از محضر امامين ابي جعفر الباقر (ع) و ابي عبداللّه جعفر الصادق (ع). وي نخستين شخصي است كه از علماي كوفه كتابي را در نحو تاليف نمود و نيز وي استاد كسائي و فراء مي باشد. تـفـسـير موردد بحث در يك جلد به زبان عربي است و مفسر با مشرب ادبي و نحو خود به معاني كلمات و مشكل قرآن كريم پرداخت. نجاشي در رجال خود (2/200) نام اين تفسير را اعراب القرآن ذكر كرده است. (- آل ابي ساره). مـنـابـع : بـغـية الوعاة، 1/82؛ تاسيس الشيعة 67؛ الذريعة، 21/205؛ رجال، ابن داود، 303؛ رجال، نـجـاشـي، 2/200؛ طـبـقـات المفسرين، داودي، 2/134؛ الفهرست، ابن نديم، 37؛ معجم الادباء، 18/121؛ معجم رجال الحديث، 15/205؛ معجم المؤلفين، 9/191.
تفسير احمد بن صبيح (تفسير ابن صبيح)
اثر ابوعبداللّه احمد (م ح 190 ق) فرزند صبيح اسدي كوفي فقيه، مفسر و محدث شيعه. گـفته شده كه زيديه او را از خود مي دانند ولي اين موضوع صحيح نيست و زيدي بودن وي نفي شده است. تفسير وي به زبان عربي در يك جلد به شيوه روائي است. ابـوالعباس نجاشي (م 450 ق) در رجال خود پس از توثيق وي و نفي زيدي بودن او كتاب تفسير مذكور را ضبط كرده است. شـيـخ طـوسـي (م 460 ق) آن را در الـفهرست ضبط نموده است و سيد حسن صدر در تاسيس الـشـيـعـة وي را توثيق نموده سپس تفسير او را ذكر كرده و اين مفسر را در طبقه ابن عيسي كه عصر حضرت امام رضا (ع) را درك نمود مي شمارد. تفسير مذكور را مفسران شيعه طي كتب تفسيرهاي خويش نقل كرده اند. فرات كوفي در تفسير خود معروف به تفسير فرات كوفي در تفسير آيه 199 سوره بقره ثم افيضوا مـن حـيـث افـاض الـناس به نقل از استادش حسين بن علوان از حضرت صادق (ع) مي نويسد: سوگند به پروردگار و كعبه كه آنان را به علي بن ابي طالب (ع) هدايت كرده است، كه هركس به او راه يافت، ره يافته شد، و هركس نيافت، گمراه شد. مـنابع : الاستبصار، 2/127؛ تفسير فرات، كوفي 64؛ تهذيب الاحكام، 1/316 به بعد؛ تاسيس الشيعة 329؛ جامع الرواة، 1/51؛ رجال، ابن داود، 29؛ رجال، نجاشي، 1/208؛ الفهرست، شيخ طوسي، 46 - 47؛ الذريعة، 4/243؛ معالم العلماء، 13؛ قاموس الرجال، تستري، 1/479 - 480.
تفسير ابي روق
اثر ابي روق عطية (م 190 ق) فرزند حارث همداني كوفي، از مفسران و تابعين. فريقين عامه و خاصه او را توثيق نموده اند.
علامه حلي در رجال خود (131) از قول ابن عقده مي نويسد ابي روق به ولايت اهل بيت (ع) قائل بوده و اعتقاد جازم داشت. نجاشي در رجال خود (1/78) در شرح حال ابان بن تغلب مي گويد: محمد بن عبدالرحمن فتحي كوفي بين تفاسير ابان بن تغلب، ابي روق و محمد بن السائب جمع نموده و از آن سه تفسير، تفسير واحدي را تاليف نموده است داودي (م 945 ق) در طبقات المفسرين (1/380) خود پس از ذكر تفسير وي ابي روق را در طبقه پنجم مفسران ضبط كرده است. ابن تفسير نيز از جمله تفسيرهاي روائي بوده ولي از بين رفته است. مـنـابـع : الـذريـعة، 4/253؛ جامع الرواة، 1/538؛ رجال، ابن داوود، 234؛ خلاصة التذهيب، 126؛ معجم رجال الحديث، 11/147؛ مفسران شيعه، 78.
غريب القرآن
اثر شيخ ابوفيد مؤرج (م 195 ق) فرزند عمرو بن ثور سدوسي بصري از علماي نحو و لغت عربي و اديب و مفسر. وي از شاگردان مدرسه شيعي بصره است.
وي هـنـگـام اقامت در خراسان محضر حضرت رضا (ع) را درك كرده ولي در كتب حديث او هيچ گونه روايتي از امام (ع) نقل نشده است. تـفـسـيـر مـورد بحث در يك جلد به زبان عربي است كه مفسر با مشرب ادبي و نحو خود به آيات متشابه و كلمات غريب قرآن كريم پرداخته و تفسير كرده است. منابع : اعلام، 7/318؛ انباه الرواة، 3/327؛ بغية الوعاة، 2/305؛ التاريخ الكبير، 8/71؛ جمهرة انساب الـعـرب، 299؛ الـذريعة، 16949؛ سير اعلام النبلاء، 9/309؛ معجم الادباء، 19/196؛ وفيات الاعيان، 5/304.
تفسير الهلالي
(؛ تـفسير جوابات القرآن)، اثر مفسر ابومحمد سفيان (كوفه 107 - مكه 198 ق) فرزند عيينة بن ابـي عـمـران مـيـمـون هلالي، از مفسران شيعة و محدثين و متكلمين عصر خويش و از اصحاب حضرت صادق (ع). از محضر بسياري از محدثين فريقين سني و شيعة و زيدي بهره مند گشت. تـفـسـيـر مورد بحث به زبان عربي به شيوه روائي است و در دل تفسيرهاي سني و شيعه و زيديه منقول است. ابوالعباس نجاشي تفسير مذكور را از حضرت صادق (ع) دانسته است و آن را توسط استادش احمد بن علي بن العباس السيرافي با چهار واسطه نقل مي كند. اين تفسير در عصر ابن نديم از شهرت بسزائي برخوردار بوده است. ذهبي (م 748 ق) در سير اعلام النبلاء پس از ذكر مشايخ و جمع كثيري از شاگردان مفسر اقوال تمام فقهاء و محدثيني كه مفسر را ستوده اند نقل مي كند و در مورد تفسير مي نويسد عبداللّه بن و هب گفته است : در علم تفسير هيچ كس را داناتر از ابن عيينه نمي شناسم سپس اضافه نموده كه امام شافعي گفته است اگر مالك و سفيان بن عيينة نبودند علم حجاز از بين رفته بود. شـمـس الـدين محمد داودي (م 945 ق) در كتاب خود طبقات المفسرين پس از اينكه او را امام مجتهدين و شيخ الاسلام مي خواند به شرح حال وي پرداخته و تفسيري به نام جوابات القرآن به او نسبت داده است كه احتمالا با تفسير الهلالي متحد باشد. فرات كوفي در تفسير خود بخشي از تفسير سفيان را در تفسير آيه اول از سوره معارج سال سائل بعذاب واقع به نقل از حسين بن محمد الخارفي نقل كرده است.








و نـيـز عـلـي بن ابراهيم قمي در تفسير خود در تفسير آيه 200 سوره بقره فاذا قضيتم مناسككم فاذكرو اللّه فمن الناس من يقول ربنا آتنا في الدنيا و ماله في الخرة من خلاق به نقل از سفيان بن عيينة از حضرت صادق (ع) به تفسير آيه مي پردازد. همچنين احاديث وي در كتب اربعه.
سـي مـحسن امين عاملي در اعيان الشيعة به تشيع او تصريح دارد و نيز تمام مورخين تفسير او را جـزء مـؤلـفات وي ضبط كرده اند و بغدادي در ايضاح المكنون اين تفسير را ضبط كرده است و از معاصرين، خيرالدين زركلي و عمر رضا كحاله اين تفسير را ياد كرده اند. مـنـابع : اعيان الشيعة، 7/266؛ الاعلام، 3/105؛ ايضاح المكنون، 1/303؛ الاستبصار، 2/131 به بعد؛ تـذكـرة الـحـفـاظ، 1/262؛ تاريخ بغداد، 9/174؛ تهذيب الاحكام، 4/294 به بعد؛ تهذيب التهذيب، 4/104؛ جـامـع الـرواة، 1/367؛ حـلية الاولياء، 7/270؛ رجال، ابن داود، 172؛ رجال، شيخ طوسي، 212؛ رجـال، كـشي، 334؛ سير اعلام النبلاء، 8/400؛ شذرات الذهب، 1/354؛ تفسيرالفرات كوفي، 505؛ تـفـسـيـر الـقـمي، 1/70 به بعد؛ رجال، نجاشي، 1/426؛ طبقات المفسرين، داودي، 1/196؛ الفهرست، ابن نديم، 226؛ معجم المؤلفين، 4/235؛ معجم رجال الحديث، 8/159؛ ميزان الاعتدال، 2/170
/ 1